تسعیر ارز قطعا در بازارسرمایه و شرکتهایی که در بورس هستند و همچنین شرکتهایی که جنبه عمومی دارند نقش دارد و در نهایت خروجی هر تصمیمی بر بازارسرمایه، قیمت سهام و غیره اثرگذار است.
یکی از موضوعات موجود، نرخ خوراک پتروشیمیهاست که به نوعی بر تمام عمر شرکت و اوضاع مالی نیز اثرگذار است و این اثرگذاری در قیمت تمام شده، قیمت فروش و همچنین در سود و نظام بازاریابی و در تمامی روابط اثر خود را میگذارد و برآیند اینها در قیمت سهام و غیره خود را نشان میدهد. به ویژه بر رابطه مهم و اثرگذار قیمت تمام شده و سود اثرگذار است و بلافاصله تاثیر خود را بر روی سهام و بازار سرمایه نیز نشان میدهد. این موضوع که این اثرگذاری چه مقدار است و آیا این تصمیم، تصمیم درستی است و یا خیر؟ یک بحث کارشناسی است، یعنی باید دید که قیمت تمام شده اینها در بازار چه میزان است.
البته ذهنیتی مبنی بر این وجود دارد که این موضوع در بازار نقش خاصی ندارد و موارد دیگری حائز اهمیت است، البته ذهنیت دیگری مبنی بر اینکه اثر این موضوع زیاد است نیز وجود دارد. نکته بعدی این موضوع است که آیا این تصمیم درست است یا خیر؟ یعنی شرکتهایی که بر اساس تامین خوراکشان با یک پیشفرض هایی بوده است و این پیش فرض ها عوض شود.
برخی از اقتصادی شدن پروژهها البته به جز پتروشیمیها میگویند، اما اگر برای سیمانی ها و فولادی ها خوراک و گاز و برق اضافه کنیم برخی از آنها دیگر اقتصادی نیستند. بنابراین، این موضوع نمیتواند تصمیمی یکطرفه باشد و حتما باید جهات مختلف را در تصمیمات اینچنینی و به ویژه در واحدهای پیشران با دقت بیشتری دید و این تک بعدی عملکردن نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه به مشکلات اضافه میکند. همچنین فرضا به این دلیل که درآمد دولت کم است، از این منظر استفاده کنیم و به نظر نمیرسد که این حرف درستی باشد و یا به دلیل اینکه سود اینها زیاد است، از این بابت کنترل کنیم و یا اینکه مدت زیادی است که از این فرصت ایجاد شده استفاده میکنند چرا که برای راه اندازی لازم بوده است، اما در حال حاضر به خودکفایی رسیدهاند و یا اینکه در رقابت جهانی خوراک واحدهای مشابه آن چه مقدار است. برای مثال در رابطه با پتروشیمی عربستان چه مقدار است؟ و یا مکانهای دیگری که واحدهای تولیدی پتروشیمی دارند، قیمت جهانی آن ها چقدر است چرا که صادرات انجام میدهد و رقابت بین واحدهای همگنشان در دنیا وجود دارد. و این موضوع نیز وجود دارد که آنها چقدر میگیرند و چرا اینها باید کمتر بگیرند. در رابطه با واحدهای پیشران کشور باید دقت بیشتری وجود داشته باشد و تمام جوانب را باید درنظر گرفت چرا که نباید تک بعدی به قضیه نگاه شود.
در ادامه میتوان گفت که اگر صنعت پتروشیمی سودآور نباشد، کسانی که قصد سرمایهگذاری دارند اینکار را انجام نمیدهند، یعنی اگر این موضوع را بدانند که این رشته فعالیت بر روی تصمیم گیریهای اساسی متغیر است، یعنی حتی ممکن است که به آنها خوراک تعلق نگیرند. مانند اینکه دولت به فولادیها بگویند که برقی وجود ندارد که بدهیم و خودتان برق تولید کنید و یا گازی وجود ندارد و خودتان به دنبال تولید گاز بروید. یا در بنگاهها و شبکههای توزیع برق که دست دولت است بگویند اجازه نمیدهیم که برق تولید شود و باید از شبکه استفاده شود و اگر این اعتماد از بین برود دیگر کسی سرمایهگذاری نمیکند.
- یحیی آل اسحاق – رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق
- شماره ۵۱۹ هفته نامه اطلاعات بورس