بحران صندوق‌های بازنشستگی و عدم تراز آن در اواخر سال‌های ۱۳۷۰ شمسی تشدید شد و شدت آن زمانی بیشتر شد که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد و دولت‌های مختلف اروپای شرقی و حتی در آمریکا جنوبی برای پرداخت مستمری بازنشستگان دچار بحران شدند. در آن مقطع بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول ورود کردند و بنا شد که صندوق‌های بازنشستگی خصوصی را راه اندازی کنند. در ابتدا تصمیم گرفتند در شیلی به عنوان آزمایشی شروع به اجرا کنند که موفق نبود و شکست خورد. در نتیجه اقداماتی که صورت گرفت، مشخص شد خصوصی شدن صندوق‌های بازنشستگی کار غیر کارشناسی است و عملی نمی‌شود. بحران در اروپای شرقی و آمریکای جنوبی ادامه پیدا کرد و در آن مقطع صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی که اصلی‌ترین صندوق کشور حساب می‌شد، تراز بود و میزان درآمد آن، پرداخت مستمری و هزینه‌های آن را جبران می‌کرد.
تامین اجتماعی در طی این سال‌ها به دلیل تصمیمات غلط، بد و غیر کارشناسی مجلس و دولت‌های مختلف از بازنشستگی پیش از موعد، عدم اصلاحات پارامتریک، دستورهای مختلف دولتی در رابطه با بیمه افراد مختلف، عدم پرداخت حق بیمه آنها توسط دولت، عدم پرداخت سه درصد سهمیه دولت در حق بیمه که ۳۰ درصد می‌شود؛ صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی دچار ناترازی شد. بدتر از آن صندوق بازنشستگی کشوری بود که تصمیم گرفتند، در دهه ۷۰ آن را از حالت اداره در سازمان امور اداری به صندوق تبدیل کنند. این موضوع هم تصمیمی بود که می‌توانست منطقی شود ولی بعدها با دستورهای مختلف و عدم استخدام رسمی موجب شد که ناترازی تشدید شود. پس این موضوع در ایران هم دچار مشکل شده و مخصوصا از سال‌های ۹۰ به بعد این ناترازی شروع و تشدید شده است.
سه لایه درمورد بازنشستگی وجود دارد که در لایه اول کف همه افرادی که در بخش خصوصی و دولتی کار می‌کنند، شامل بیمه و بازنشستگی می‌شوند؛ از راه پارامتریک انجام شده و دولت در صورت ناترازی هم مکلف است که پرداخت کند. لایه دوم صندوق‌های تکمیلی است که اخیرا در ایران شروع به کار کرده و لایه خوبی است تا شرکت‌های بزرگ، صندوق‌های تکمیلی راه‌اندازی می‌کنند. بازنشستگی و اداره سرمایه آنها هم توسط بخش خصوصی و در بورس انجام می‌شود. در این صورت فرد زمانی که بازنشسته می‌شود یا به صورت یکجا یا به صورت ماهانه بنابر تقاضای فرد این پول را دریافت می‌کند. لایه سوم بیمه عمر است که در ایران هم چند سالی است شروع شده و موثر است. در نتیجه فرد وقتی شاغل است، سه صندوق بازنشستگی می‌تواند داشته باشد که سومی آن اختیاری است ولی اولی اجباری و دومی نیمه اجباری است.
به نظر می‌رسد که ایجاد صندوق‌های تکمیلی موثر است و وسعت آن باید تشدید شود. این صندوق‌ها در آینده بازار سرمایه و آرامش جامعه موثر است اما باید پذیرفت که فقط صندوق تکمیلی تشکیل شدن و رفتن به بازار سرمایه کافی نیست و باید این سه لایه در قانون دیده شود. انتظار می‌رفت که در برنامه هفتم این کار دیده شود که دیده نشد و فقط چند اصلاح کوچک روبنایی کردند که مشکل را حل نمی‌کند.
باید این سه لایه شدن در قانون به صورت فوری بررسی و تصویب شود. صندوق‌های تکمیلی بورسی هم باید حالت نیمه اجباری بگیرد و حداقل شرکت‌های بزرگ مکلف باشند، این کار را انجام دهند. این اجبار موجب خواهد شد که این وجوه به بازار سرمایه رفته و بازار سرمایه تقویت می‌شود. بدیهی است سازمان بورس هم به عنوان نهاد ناظر نظارت می‌کند که ناگهان وجوه مردم در این صندوق‌ها دچار خدشه و مشکل نشود و این نهایت اقدامی است که عملی شده و کار مثبتی است اما اگر در قانون کلان دیده نشود این کار وسیع نخواهد شد و موردی خواهد بود.

  • مهدی کرباسیان – مدیرعامل اسبق سازمان تامین اجتماعی
  • شماره ۵۳۳ هفته نامه اطلاعات بورس

source

توسط spideh.ir