با توجه به اینکه به نظر نمی رسد عشقی در دوره دوم مدیریت خود افراد جدید با تفکراتی متفاوت با تفکرات دوره قبلی خود استفاده کند، بنابراین انتظار نتیجه ای متفاوت از دوره قبلی مدیریت ایشان نیز بر بازار سرمایه نمی رود. از همین روی با توجه به نحوه مدیریت وی در دوره گذشته می‌توان نسبتا تاثیر ابقای رییس سازمان بورس را بر بورس تخمین زد. به بیان شفاف تر باید گفت اگر تیم اقتصادی دولت به دنبال تغییر وضعیت بازار سرمایه بودند باید دست به تغییرات مدیریتی در این حوزه می زدند و اکنون که این اتفاق رخ نداده عملا این سیگنال به فعالان بازار مخابره می‌شود که تیم اقتصادی دولت از وضعیت موجود بازار سرمایه رضایت دارد.
به طور کلی عوامل موثر بر وقوع یک پدیده اقتصادی، طیف بسیار زیادی را از عواملی با تاثیر قابل توجه و عواملی با تاثیرات کمتر را در بر می‌گیرد. در این مورد به خصوص نیز به نظر می‌رسد کلیه عواملی چون تنش‌های نظامی و منطقه ای، افزایش نرخ‌های بهره در چندماه گذشته وضعیت سودآوری حقیقی شرکت‌های بزرگ در نوع نگاه تیم اقتصادی دولت به مسئله بازار سرمایه، بی اعتمادی ایجاد شده در سال‌های گذشته نسبت به بازار، اقدامات غیرقابل پیش بینی دولت و تحمیل هزینه به شرکت‌ها و بالاخره انفعال نهاد تنظیم گر بازار سرمایه نسبت به عدم شفافیت‌های ایجاد شده در این بازارمی توانند در وضعیت این روزهای بورس نقش آفرینی کنند.
اما به نظر می‌رسد با توجه به تمایل فعالان بازار سرمایه به ایجاد تغییرات مدیریتی در سازمان بورس، تن دادن به این تغییر از سوی دولت می‌توانست مانند نقطه عطفی محسوب شده و فضای خوش‌بینی را نزد فعالان بازار سرمایه ایجاد کند.
اگر بپذیریم که تابلوی بورس نمایانگر وضعیت اقتصادی کشور است، باید اینگونه بیان کرد که زمانی وضعیت بازار سرمایه کشور از ثبات و رشد حقیقی بلندمدت برخوردار خواهد شد که وضعیت کلان اقتصادی اینگونه باشد و این امر نیز مستلزم مدیریت صحیح اقتصادی در تمام عرصه‌های کشور است. اما وجود یک نهاد تنظیم گر متخصص و فعال در بازار سرمایه می‌تواند با اقدامات به موقع، حساب شده و دقیق خود در شرایط حساس بازار از نوسانات مقطعی و شدید جلوگیری کند. به نظر می‌رسد آقای عشقی در صورت تغییر ریل مدیریتی خود در دوره جدید و استفاده از نیروهای متخصص در این دوره بتواند در این مواقع برخلاف دوره قبلی، نقش فعال تر و تخصصی تری رو ایفا کند. رسیدن به بازار ایده آل در گرو رسیدن به اقتصاد ایده آل است.
اگر در عمل اولویت اصلی کشور، مسایل اقتصادی و توسعه بلندمدت باشد و برای رسیدن به این مقصود از متخصصان اقتصادی استفاده گردد و فارغ از تعصبات، از راه حل‌های آزمون شده جهانی استفاده کرد، به اقتصادی ایده آل خواهیم رسید و بالطبع شاهد بازار سرمایه‌ای ایده آل نیز خواهیم بود.
در واقع و به بیانی دیگر اگر در سطوح سیاستگذاری کلان کشور، اولویت ‌و هدف اصلی رسیدن به توسعه و رفاه اقتصادی باشد به گونه ای که سیاستگذار حاضر باشد برای رسیدن به این اهداف از سایر اهداف غیراقتصادی خود صرف نظر کند نه تنها وضعیت کلان اقتصادی بهبود خواهد یافت بلکه این توسعه و رفاه به سایر بازارهای مالی از جمله بازار سرمایه نیز تسری پیدا می‌کند و این مهم مقدمه ای برای رسیدن به یک بازار سرمایه توسعه یافته و ایده آل خواهد شد. به نظر می‌رسد تاکید بر این نکته خالی از لطف نباشد که منشاء توسعه نیافتگی در مسایل مالی و اقتصادی در بدو امر به انتخاب اشتباه اندیشه و تئوری اقتصادی و بالطبع اولویت‌گذاری اشتباه برمی گردد و اگر اندیشه اقتصادی صحیح و اولویت درست انتخاب شود، سنگ بنای رسیدن به اقتصاد و بازار سرمایه ایده آل فراهم می شود.

  • نوید سالک – کارشناس بازار سرمایه
  • شماره ۵۳۷ هفته نامه اطلاعات بورس

source

توسط spideh.ir