رشد نرخ اخزا یا نرخ بهره تاثیر چند وجهی بر بازار سرمایه میگذارد. آنطور که در کتابهای مالی هم اشاره شده، سرمایهگذار برای اینکه در بازار سرمایه در دارایی ریسکی مثل سهام سرمایهگذاری کند انتظار بازدهی بالاتر از دارایی مالی بدون ریسک یا کم ریسک را دارد. به عبارتی دیگر، وقتی دارایی ریسک فری ۳۵ درصد بازدهی داشته باشد، سهامدار باید صرف ریسکی را در نظر بگیرد که حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد بازدهی داشته باشد تا بتواند وارد بازار شود بنابراین میتوان نتیجه گرفت، وقتی نرخ بهره یا اخزا افزایش مییابد، توقع سرمایهگذار برای ورود به بازار سهام بالاتر میرود به بیانی دیگر، سرمایهگذار زمانی که بازار سهام را با بازارهای موازی مقایسه میکند؛ وقتی نتواند در بازار سهام بازدهی مورد نیاز را دریافت کند، نقدینگی خود را به سمت اوراق سوق میدهد اما این موضوع به تنهایی گویای واقعیتهای موجود نیست.
وقتی به صرف ریسکی که به نرخ بازده بدون ریسک که همان نرخ بهره بانکی یا نرخ اخزا نام دارد، اضافه میشود و نرخ صرف ریسک نیز در حال رشد است، به دلیل ریسکهای موجود در اقتصاد، بازار و تغییرات قوانین و مقررات از جمله حذف معافیتهای مالیاتی، رشد نرخ انرژی و بحثهای سیاسی، افزایش بیشتری مییابد. در واقع این دو عامل باعث شده نرخ بازده مورد انتظار نیز افزایش یابد. البته عامل سومی هم به نام دلار وجود دارد که فشار بیشتری به بازار وارد کرده است.
با نگاهی به نرخ ریزشی دلار در ماههای گذشته، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که بازار سرمایه ذهن کوتاه مدتی دارد و به رفتار کوتاه مدت متغیرها بسیار وزن میدهد. فرض کنید اگر نرخ دلار صعودی باشد سرمایهگذار تمایل پیدا میکند نرخ دلار را صعودی ببینید و بالعکس. در حال حاضر به دلیل اینکه نرخ دلار کاهشی و نرخ بهره افزایشی است، سرمایهگذار نرخ بهره را بالاتر تصور میکند به این معنا که نرخ اخزا را نه ۳۵ درصد بلکه ۴۰ و ۴۵ درصد در نظر میگیرد از طرف دیگر به دلیل اینکه نرخ دلار هم کاهشی بوده، سود مورد انتظار بازار سرمایه کاهش مییابد. به بیانی دیگر، برای ورود به بازار انتظار بازدهی حداقل ۶۰ درصدی را دارد. در این میان اما، صرف ریسک برخی از سرمایهگذاران، ۱۰۰ درصد است در این صورت، وقتی نرخ دلار کاهشی و نرخ بهره افزایشی است، سود مورد انتظار سهمها افزایش مییابد.
به عنوان مثال، P/E سهام «فملی، ش بندر، فولاد و … » با دلار ۶۰ هزار تومان یک عدد و با دلار ۵۰ هزار تومان، عدد دیگری با بازدهی متفاوتی بدست میآید. همچنین اگر P/E سهام «شبندر و شپنا» با دلار ۷۰ هزار تومان معامله شود، ۱۰۰ درصد انتظار بازدهی است در صورتی که با دلار ۵۰ هزار تومان، بازدهی صفر درصد خواهد بود. در حقیقت، افت نرخ دلار باعث شده نرخ بازدهی مورد انتظار سرمایهگذار از سهام افزایش بیشتری پیدا کند. به عبارت دقیقتر، از یک سو، کفه ترازو نرخ بازده مورد انتظار بالاتر رفته و از سوی دیگر انتظار از سودآوری سهمها کاهش یافته است اما وضع به همین جا ختم نمیشود و اتفاق دیگری هم میافتد؛ با افزایش نرخ بهره، سودآوری شرکتها نیز به طور خودکار کاهش مییابد. به عنوان نمونه، در صنعت دارو، هزینههای مالی نسبت به فروش بیش از دو برابر افزایش یافته و شرکتها زیانده شدهاند. موضوع پایانی به اعتبارات صنعت کارگزاری برمیگردد. به دلیل افزایش نرخ بهره، کارگزاران اعتبارات خود را صاف کردهاند و اگر در گذشته ۱۰ تا ۱۵ درصد از اعتبارات خود استفاده می کردند اکنون به یک سوم کاهش یافته و این به منزله خروج سرمایه است. از این رو یا باید نرخ اخزا کاهش یابد یا دلار افزایش قابل توجهی داشته باشد و یا بازار سرمایه با ریزش شدیدی همراه باشد تا به جذابیت برسد، در غیر این صورت با فرض شرایط عادی، همچنان با بازار فرسایشی روبرو خواهیم بود.
- حمزه قوچی فرد – کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۴۳ هفته نامه اطلاعات بورس