عادت در انسانها نیروی بیرحمی است. آدمیزاد به هر نعمتی عادت میکند مگر به بهشت و به هر دردی هم خو میگیرد مگر به دوزخ. انسانها در هر دورهای از زندگی دلخوشیهای منحصر به همان دوران را دارند و دردهای منحصر به همان دوران را. اما این قاعده استثنائاتی هم دارد.
امام حسین از همان کودکی برای ما شیرین بود و برای آشنایان این عشق، محرم هیچگاه مثل باقی اوقات سال نمیشود، تا سر پیری. هرچه مربوط به محبت سالار شهیدان باشد، مشمول همین تازگی جاودانه است. شاید برخی گمان میکردند شور پیادهروی اربعین، حاصل از نوعی جو زدگی است. اما حالا تقریبا حدود ۱۰ سال است که این زیارت بهطورجدی و فراگیر در ایران معروف شده است و ذرهای از شور و هیجان مردم برای آن کاسته نشده؛ بالعکس شور آن هرسال بیشتر از پیش شده.
اربعین نوعی بازدید است. گویی در عاشورا ولی خدا بهسوی قلبهای ما آمد و در اربعین، ما بهسوی او میرویم. پیاده بهسوی او میرویم، با همه توانمان. چون او نیز با هر چه داشت قلوب ما را فتح کرد. ما کربلا را پر از زائر میکنیم، همانطور که او قلوب ما را پر از عشق کرد. اربعین پاسخی است به عاشورا. به زیارت میآییم اما با پای پیاده تا اندکی گذشته باشیم از آسایشی که سیدالشهدا علیهالسلام آن را بر خود حرام کرد. به زیارت میآییم نه در وقت دلخواه، بلکه در سرما و گرما، در اربعین؛ چون او نیز سفرش دلخواه نبود. برای زیارت از ابتدای محرم دلآشوبه داریم، گویی وطن آنجاست و ما قصد فرار داریم.
زیارت اربعین یک اعتراض علیه تمام ظلمهای عالم است. به کجا میرویم؟ به زیارت یک شهید. چرا میرویم؟ چون خون او جاری است. آرزوی ما چیست؟ ظهور منتقم خون او. بند بند مناسک حسینی پر از ظلمستیزی است. از همین رو اربعین همهساله و خصوصا امسال، ذاتا برائتجویی از ظالمان است. ما قومی هستیم که به هرچه عادت کنیم، به ظلم عادت نمیکنیم. وقتی کشتی صهیونیسم در لجنزار تاریخ غرق شد، قدرت سفینةالنجات نمایان خواهد شد.