«آرمان امروز» در گفتوگو با «احمد ترک نژاد» بررسی میکند؛
آرمان امروز- وحید استرون: تا پیش از معرفی کابینه دولت پزشکیان، بسیاری در دولت سیزدهم نظرات جالبی در ارتباط با شاخصهای اقتصادی و سایر دادههای آماری کشور ارائه میدانند، که بسیاری از آنها با واقعیات موجود، منطبق نبود. در چنین شرایطی صداقت پزشکیان در ارائه برنامهها بیش از دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری مورد توجه قرار گرفت، تا جایی که مردم با درک این موضوع که او به دنبال اختراع دوباره چرخ نیست، با مشارکت قابل قبول در انتخابات، پزشکیان را به عنوان رئیس دولت چهاردهم انتخاب کردند. پزشکیان در اولین سخنان خود پس ثبت نام در انتخابات، پایبندی دولتش را به اهداف اجرا نشده سند چشم انداز و برنامه توسعه هفتم اعلام کرد. اما سؤال اینجاست که او چرا به ۲۰ سال پیش بازگشته تا سندی که هیچوقت مورد توجه دولتهای نهم تا دوازدهم (به استثنای سه سال دولت شهید رئیسی که فرصت اجرایی نداشت) قرار نگرفت یا کمتر به آن بها داده شد، را دوباره از کشوی میز روسای جمهور گذشته در پاستور بیرون بیاورد و روی میز اجرایی کشور بگذارد؟. شاید برخی نداند که سند چشم انداز توسعه در دولت خاتمی طراحی و تدوین شد، (زمانی که پزشکیان وزیر بهداشت و درمان بود) و هدف اصلی این سند تبدیل ایران در مدت ۲۰ سال به قدرت اقتصادی منطقه بود، اما یکسال پس از تدوین این سند و با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، این سند در کشوی میز رئیس جمهور وقت بایگانی شد و تا به امروز که کارشناسان براین باورند، سند چشم انداز بهروزترین سند برای توسعه ایران است، توفیق چندانی نداشت.
اینکه برخی از چهرههای دولت سیزدهم، آمارهای درستی از وضعیت کشور ارائه ندادند، شاید دلیل آن بیتوجهی به این سند بالادستی و برنامه هفتم توسعه است که متر و معیاری برای توسعه و آمارهای روبه رشد، ندارند. مجموعه این گزارهها باعث شد تا «آرمان امروز» سراغ احمد ترک نژاد، استاد دانشگاه، فعال سیاسی اصلاح طلب و معاون سابق وزیر جهاد سازندگی برود و در گفت وگویی، همه این بایدها و ضرورتها را از وی جویا شود. ترک نژاد که پیشتر واژه «توسعه» را برای استان محرومی مانند کرمانشاه و در قامت استاندار وقت دولت خاتمی معنا کرده بود، در این گفتوگو معتقد است: «در دولت نهم و دهم، سند چشم انداز کنار گذاشته شد. از آن نقطه، نظام برنامهریزی به سمت «شومنی» پیش رفت و نظام برنامه محور و مبتنی برتوسعه، تبدیل به سفرهای استانی عجیب غریب شد. در آن سفرها به وضوح این گفته مطرح میشد که «استان شما چه میخواهد یا چه زیرساختی کم دارد تا دولت آن را بسازد! ؟ » مگر کشور اولویت نداشت؟ این اتفاقات سبب شد اقتصادی که در زمان پایان دولت آقای هشتم جز ۱۷ اقتصاد برتر جهان بود، در حال حاضر در رده ۵۰ قرار بگیرد.» در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
تأکید دکتر پزشکیان در برنامههای انتخاباتی خود، پایبندی به سند چشم انداز ایران و تحقق اهداف برنامههای توسعه ایران بود، به نظر شما بازوان اجرایی دولت چهاردهم برای رسیدن به این هدف سخت که در سالهای گذشته نشان داده رسیدن به آن به نوعی غیرممکن است، از قدرت، نفوذ و دانش کافی برخوردار هستند؟
در تمام برنامههای توسعه ایران، تمام آرزوهای یک ملت وجود دارد، چه برنامههای قبل از انقلاب که کمتر بود و چه در برنامههای پس از انقلاب که این آرزوها و امیدها پررنگتر شد. بنابراین هر آرزو یا موضوع خوبی که برای ملت و دولت میتوان از آن نام برد، در برنامههای هفتم، ششم، پنجم و… توسعه وجود دارد. دکتر پزشکیان زمانی که در مورد برنامه هفتم صحبت میکند، باید یادمان باشد که در این برنامه، موضوعات بسیار مطلوب برای توسعه ایران وجود دارد، اما نکته آنجاست که آیا الزامات رسیدن به این برنامه در کشور وجود دارد؟ بیشک برنامه دادن و حرفهای کلی زدن آسان است، اما مشکلی را برطرف نمیکند، ولی دکتر پزشکیان ضمن اینکه گفته است به این برنامه وفادار است، از همه مهمتر ایشان به اهداف سند چشمانداز پایبند هستند. سندی که در سال ۱۳۸۳ توسط دولت آقای خاتمی طراحی و تدوین شد و در زمان خود جز پیشرفتهترین برنامههای توسعهای حداقل در منطقه به حساب می آمد. اگر شما امروز میبینید در کشورهایی نظیر قطر یا عربستان موضوعاتی از توسعه مطرح میشود، دو دهه پیش این کشورها اصلا این نوع ادبیات را نمیفهمیدند. به نظر من سند چشم انداز، حاصل نظرات خردمندترین شخصیتها و کارشناسان برنامهریز ایران بود که در برنامه چهارم توسعه، مبتنی بر «اقتصاد دانایی محور» طراحی شد. اگر این سند اجرایی میشد و اگر روی همان اصول جلو میرفت، امروز کشور ما به یک اقتصاد ۱.۶ تریلیون دلاری مبدل میشد! یعنی جز اقتصادهای اول دنیا. اما آنچه که نظام برنامهریزی، ایران را ویران کرد، دولت آقای احمدی نژاد بود. در دولت نهم و دهم، این برنامه کنار گذاشته شد، از آن نقطه، نظام برنامهریزی ایران به سمت «شومنی» پیش رفت، یعنی یک نظام برنامه محور و مبتنی برتوسعه، تبدیل شد به سفرهای استانی عجیب و غریب. در آن سفرها مطرح میشد که «استان شما چه میخواهد تا ما درست کنیم!؟» مگر کشور اولویت نداشت؟ حاصل این اتفاقات باعث شد تا به ویرانهای تحریم زدهای پس از دو دهه برسیم که ارتباط آن با جهان قطع است. در حال حاضر و در بهترین شرایط تولید ناخالص ملی ایران حدود ۴۵۰ میلیارد دلار است، یعنی اقتصادی که در پایان دولت هشتم جز ۱۷ اقتصاد برتر جهان بود، الان فکر میکنم در رده ۵۰ قراردارد. در حالی که در دولت آقای احمدی نژاد و دولت آقای روحانی حدود ۱.۳ تریلیون دلار، فقط نفت فروختند. اینکه آقای پزشکیان به سند چشم انداز اشاره کرده، به این دلیل است که این سند پس از دو دهه، هنوز کاربرد راهبردی دارد و بهروز است. یکی از ویژگیهای سند چشم انداز تعریف «آرمانهای ملی» است. آرمانهای ملی، نقش ستاره قطبی را ایفا می کنند و به شما جهت رسیدن به هدف را نشان میدهند تا شما راهتان را گم نکنید. به این دلیل است که آقای پزشکیان از سند چشم انداز صحبت کرد، در حالی که همه ما میدانیم این سند (یکسال دیگر) در سال ۱۴۰۴ به پایان میرسد اما جنس سندهای چشم انداز از نوع آرمان خواهی است و تا ۱۰۰ سال دیگر هم کاربرد دارد. شما بروید این سند را یکبار بخوانید، همه مفاد را میتوانیم برای توسعه پایدار مجدداً اجرایی کنیم. همچنین در برنامه هفتم توسعه که بازهم مورد تاکید رئیس جمهور کشورمان است، تمام آرزوهای یک ملت و دولت در آنجا دیده میشود و از هر موضوع خوبی برای رسیده رفاه ملت و دولت میتوانید برنامه ببینید.
از دید شما مهمترین مانع برای عدم تحقق این اسناد بالادستی چیست؟
یک زمان نگویند که برنامههای دیگر و بهروزتر ارائه شود تا از آن استفاده کنیم. مثلاً برنامهای که آقای جلیلی در زمان انتخابات ارائه داد با شعار «یک جهان فرصت، یک ایران جهش» من به جرات میگویم که ایشان تعریف علمی «فرصت» را نمیدانست، چون اساساً «فرصت» در کشور ما وجود ندارد و بنیاد این شعار غلط است. «فرصت» به لحاظ تئوری در حوزه علم مدیریت استراتژیک، یعنی عوامل بروز منفعت به شکل ناقص. شما اگر قادر باشید، عوامل بروز منفعت به شکل ناقص را دقیقاً شناسایی کنید، بعد نواقص را پس از شناسایی و در شرایطی که موجود نیستند را به وجود بیاورید، آن زمان فرصت به منفعت استراتژیک تبدیل خواهد شد. با رویکردی که آقای جلیلی داشتند باید گفت که در دنیای امروز، مگر شما بدون تکنولوژی، بدون سرمایه، بدون دانش فنی، بدون بازار، بدون ارتباطات جهانی، بدون تعاملات، بدون شبکه بانکی و… میتوانید که از یک دنیا فرصت استفاده کنید؟ این عملاً غیر ممکن است. در تاریخ ۱۰۰ سال گذشته (از انقلاب صنعتی اول تا امروز) هیچ دولتی نتوانسته بدون ارتباطات و در فضای منزوی (صرفاً متکی به ظرفیت ملی) به توسعه برسد. اصلاً ما میگوییم ظرفیتهای ملی «فرصت» است، اما عوامل ناقص را چگونه میخواهید شناسایی و آماده کنید؟ ما چرا ۶ میلیون بشکه نفت نمیتوانیم تولید کنیم؟ چون تکنولوژی نداریم. چرا نمیتونیم از هزار تریلیون منابع در دنیا، برای سرمایهگذاری جذب کنیم؟ چون تحریم هستیم، عضو fatf نیستیم و منابع مالی ما شفافیت نیست. بر این اساس است که آقای پزشکیان، برنامه جدیدی رو نکرد تا بخواهد چرخ را دوباره اختراع کند! اتفاقاً تکلیف روشن است و ما اگر در این مسیر همان سند چشمانداز قرار بگیریم و آن را دوباره ترجمه کنیم، سپس به نقشه استراتژی با توجه به واقعیتهای موجود برسیم، آن زمان قادر هستیم به سمت پیشرفت حرکت کنیم. هیچ موضوعی در کشور، اولویتدارتر از توسعه و پیشرفت نیست و در دنیای امروز رسیدن به توسعه و پیشرفت، الزاماتی دارد و اصل اول تعاملات جهانی است.
طبق بررسی سازمان پژوهشهای مجلس، میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است و سند چشم انداز به قول شما فراموش شده، دولت پزشکیان در چهارسال آینده تا چه میزان به وعدههای خود برای رسیدن به اهداف سند چشم انداز و برنامه توسعه توفیق خواهد داشت؟
همانطور که در سند چشم انداز ذکر شده، ایران باید کشور اول منطقه به لحاظ اقتصادی و فناوری باشد، اما به قول گزارش سازمان پژوهشهای مجلس فقط ۳۰ درصد از اهداف برنامههای توسعه ای ایران محقق شده است، این ۳۰ درصدی که در مورد آن صحبت میکنند، نه اهداف عملیاتی، بلکه ۳۰ درصد بودجه آن تأمین شده است و فقط ۸ درصد از اهداف عملیاتی آن، اجرایی شده. از دید من این آمار ۸ درصد در فضای امروز کشور غیر ممکن است. معنای رسیدن به ۸ درصد رشد در توسعه، این است که در هر ۱۱ سال، یکبار نرخ اقتصاد ما دو برابر شده باشد، اما سؤال اینجاست که در یک دهه گذشته که تقریباً رشد اقتصادی ما صفر بوده، این ۸ درصد محقق شده است؟. از سوی دیگر دولت چهاردهم با تکیه بر نظرات کارشناسان، اگر یک صفحه از برنامههای راهبردی آنها را اجرایی کند، آن زمان بیش از ۹۰ درصد فساد کشور جمع خواهد شد. فساد که جمع شود، بسیاری از اتفاقات مؤثر رخ خواهد داد. دکتر پزشکیان به مسأله «فساد»، «شفافیت»، «عدالت» و «انصاف» اشاره کردهاند، ۴ کلمه و ۴ کلید واژه کهایشان به کار بردند، اگر بر همین ۴ کلید واژه متمرکز شوند و بگویند که «چگونه» میخواهند فساد را ریشه کن کنند تا عدالت برقرار شود، چگونه میخواهند انصاف برقرار و چگونه میخواهند همه چیز شفاف باشد، اتفاقات بزرگی در کشور رخ خواهد داد. حداقل امروزایشان در ارتباط با فرایند شکلگیری کابینه، شفاف توضیح داده است. رئیس جمهور منتخب یک شورای راهبری را ایجاد کرد و بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد وزرا، انتخابهای این شورا بود. وزیر امور خارجه، وزیر بهداشت، وزیر راه، وزیر جهاد کشاورزی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر میراث فرهنگی، وزیر علوم و تحقیقات انتخاب شورای راهبردی بود.
حالا می توان گفت که همه بازوهای اجرایی رئیس جمهور از سوی مجلس تأیید صلاحیت شده و کابینه دولت چهاردهم کار خود را آغاز کرده است. به عنوان فردی که در شورای راهبردی حضور داشتید، از انتخاب این کابینه که برخی آن را «سهم» افکار و جناحهای مختلف میدانند، رضایت دارید؟
آقای رئیس جمهور بحث «وفاق ملی» را به میان آوردند (ما میتوانیم وفاق ملی را اینگونه ترجمه کنیم که درک مشترک از مسائل اساسی کشور و رسیدن به راه حلهای مشترک و اجماع) انتظار بر این بود که نماد این اتفاق در کابینه ملموس باشد. در واقع آقای پزشکیان برای وفاق ملی و توسعه و آبادانی کشور، گام اول را برداشتند و «دست یا علی» به همه جناحها دادند که برای توسعه و رفاه مردم به دور از تنشهای سیاسی، پای کار بیایند. اگر اینطور نبود، تمامی کابینه افراد دیگری بودند. ما در این کابینه به وضوح میبینیم که متعادلترین افراد حاضر هستند و تندروها در این کابینه جایی ندارد. همانطور که صداقت ویژگی و عنصر استثنایی شخصیت آقای رئیس جمهور است و زمانی که صحبت میکنند، تمام سلولهای ایشان صادق هستند، من این را با تمام وجود میگویم (چون نه پستی دارم نه مقامی خواستم و نه خواهم خواست) ایشان در نهایت صداقت و با دستانی باز، آغوش باز کرده تا کشور را به توسعه و رفاه برساند.
۴ یا ۸ سال دیگر، سهم ایران از اهداف سند چشم انداز و برنامه توسعه ملی چقدر است؟
خیلی شفاف بگویم که اگر امروز تمام اختیارات حاکمیت در اختیار آقای پزشکیان قرار بگیرد، هزار تریلیون منابع قابل دسترسی در دنیا در اختیار ایشان باشد، هیچ تخریب یا مانعی برای دسترسی به تکنولوژی، شبکه بانکی و… وجود نداشته باشد، در این هشت سال کشور برمیگردد به سال اول دهه ۹۰، اگر بخواهیم یک احمدی نژاد دیگر بسازیم، اما اگر اینگونه نشود، کشور پس از ۱۰ سال آماده پرواز میشود. این واقعیتی است که بر اساس پژوهش و مطالعه به دست آوردیم که یک احمدی نژاد دیگر وارد نشود. به عنوان یک دانشجوی حوزه استراتژی واقع بینانه میگویم، اگر پایان دولت آقای خاتمی همان دست فرمان جلو میرفتیم تا امروز ما اقتصادمان یک اقتصاد ۱.۶ تریلیون دلاری بود، اما ببینید با کشور چه کردند!.
source