وی پس از سال‌ها زندگی در قالب‌های شعری کلاسیک تا شعر نیمایی درحالی چشم از جهان فروبست که غزل‌های ماندگارش دهه‌هاست محبوب نسل جوان است و در محافل ادبی و حتی در شبکه‌های اجتماعی به‌خصوص در سال‌های اخیر با اقبال ویژه‌ای روبه‌رو شده است. جاویدنام بهمنی از سن پایین استعداد شعر و شاعری خود را بروز داد و بعد از سال‌ها با بهره‌گیری از انواع نوآوری‌ها و ساختارشکنی در ارکان تشکیل‌دهنده شعر، زبان شعری خود را پیدا کرد. یکی از جلوه‌های این نوآوری، آشنایی‌زدایی و ساختارشکنی وی در قالب‌های سنتی شعر، به‌ویژه غزل و تجربه موفق قالب‌های شعری جدید است. به‌واسطه همین دیدگاه هنری بدیع بهمنی بود که غزلسرایی این شاعر، جان دوباره‌ای به شعر غزل معاصر بخشیده است. بهمنی آزادانه شعر می‌نوشت و خود را ادامه‌دهنده راه نیما یوشیج می‌دانست. به گفته بهمنی؛ وقتی کسی کتابش را بخواند، متوجه خواهد شد که شاعر زمانه خودش است. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که فقط بخشی از ظرفیت شاعر برای زمانه خودش است و ظرفیت‌های اصلی او برای آیندگان به جای خواهد ماند و این اصل درخصوص شاعر بزرگی مانند بهمنی به‌درستی صدق می‌کند. وی معتقد بود که مهم‌ترین ویژگی شاعر این است که بداند برای نسل‌های بعد چه دارد؟ بهمنی برای نسل‌های آینده و دوستداران، شجاعت در خلاقیت و امکان بیان لطیف روزمره‌ترین موضوعات برآمده از زندگی معاصر به زبان شعر را به یادگار گذاشت.

۸۲ سال زندگی شاعرانه
بهمنی اولین شعرش را در ۹ سالگی سرود و در همان سال یعنی سال ۱۳۳۱ در مجله روشنگر به چاپ رساند. او بعدها سر از انتشارات بامداد درآورد که یکی از بهترین مؤسسه‌های نشر در دهه ۵۰ بود. وی اولین مجموعه شعرش را سال ۱۳۵۰ با عنوان «باغ لال» سرود؛ مجموعه‌ای از شعرهای نیمایی که انتشارات بامداد آن منتشر کرد. سال ۱۳۵۱ نیز مجموعه «در بی‌وزنی» را که در برگیرنده شعرهای بی‌وزن اوست، به چاپ رساند و چهار سال بعد یعنی ۱۳۵۵ مجموعه‌ای از شعر کودک را باعنوان «گیسو، کلاه، کفتر» چاپ کرد. بهمنی ۱۳ سال در سکوت و بی‌خبری به‌سر می‌برد تا این‌که در سال ۱۳۶۹ با انتشار مجموعه غزل «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» خوش درخشید و با موج عظیمی از اشتیاق و استقبال روبه‌رو شد و فصل تازه‌ای را در زندگی ادبی‌اش رقم زد. از همین سال بود که فعالیت ادبی‌اش را به‌صورت جدی آغاز کرد.
مجموعه «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» آن چنان با استقبال مواجه شد که هنوز سه سال از زمان چاپش نگذشته، سه‌بار تجدید چاپ شد و این استقبال هنوز ادامه دارد. بهمنی در سال ۱۳۷۴ همکاری خود را با هفته‌نامه «ندای هرمزگان» آغاز کرد و صفحه‌ای با عنوان «تنفس در هوای شعر» را هر هفته می‌نوشت. این شاعر سال ۱۳۷۷ مجموعه شعر «شاعر شنیدنی است» را به‌چاپ رساند و یک سال بعد، مجموعه «عشق است» او به همراه سی‌دی و کاست روانه بازار شد.
جوانان از این مجموعه نیز به‌شدت استقبال کردند. او سال ۱۳۷۸ تندیس «خورشید مهر» را به‌عنوان برترین غزلسرای ایران دریافت کرد و در سال ۱۳۸۲ با همت اداره فرهنگ و ارشاد استان هرمزگان همزمان با برگزاری ششمین کنگره سراسری شعر و داستان جوان، نکوداشت بهمنی برگزار شد. در سال، ۱۳۸۵ مقام اول شعر کلاسیک را به‌دست آورد و تندیس «سرو» به او رسید.

به لطافت موسیقی، به شکوه شعر
در کارنامه هنری شاعری مانند  زنده یاد بهمنی که در قالب سنتی و جدید اشعار مانایی سروده است، عناصر تکرارشونده‌ای به‌چشم می‌خورد که حکم امضای کاری شاعر را دارد. رد پای این اشتراکات در همه آثار چه غزلسرایی‌های نزدیک به قالب‌های کهن چه اشعار نو و سپید بهمنی به‌چشم می‌خورد و همین سروده‌هایش را از دیگران متمایز کرده است. زنده‌یاد بهمنی را گرچه بیشتر غزل‌سرا می‌شناسیم، با این‌وجود ترانه‌سرابودن وی نیز همواره پررنگ بوده، درواقع دامنه توانمندی‌های این شاعر فقید بسیار درهم تنیده است.
زنده یاد بهمنی بارها به سرودن غزل-‌ترانه‌هایی پرداخته که با صدای خوانندگان مطرحی خوانده و ماندگار شده است. تلفیق برخی ترانه‌ها و غزل‌های بهمنی با جهان موسیقی و صدای دلنشین خوانندگان، مخاطب را با این سؤال مواجه می‌کند که آیا باید عامل اصلی ماندگاری یک موسیقی را اشعار دلفریب شاعرآن آهنگ دانست یا طنین و صدای خوش خواننده و اجزای موسیقیایی آن؟ بهمنی با فهمی درست از موسیقی، برای خواننده‌های نام آشنایی چون علیرضا قربانی، ناصر عبداللهی، همایون شجریان و… اشعاری سرود که اتفاقا همین ترانه‌ها به آثار ماندگار و پرمخاطب این خواننده‌ها تبدیل شده است.
شعر آهنگ «پرده‌نشین» از سروده‌های مرحوم بهمنی است که با صدای خوش علیرضا قربانی و آهنگسازی مهیار علیزاده به اثری موسیقایی و پرمخاطب تبدیل شده است. متن ترانه آن از این قرار است:
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو سرودن مرا کم است
اکسیر من نه این‌که مرا شعر تازه نیست
من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است
گاهی ترا کنار خود احساس می‌کنم
اما چقدر دل خوشی خواب‌ها کم است

سروده‎ای ماندگار، سریالی خاطره‌انگیز
یکی دیگر از همکاری‌های قربانی و بهمنی در شعر، تیتراژ پایانی سریال خاطره‌انگیز «وضعیت سفید» بود. موسیقی این قطعه را سهراب پورناظری تنظیم کرد و با صدای علیرضا قربانی در پایان این سریال پخش ‌شد. متن ترانه‌اش را در ادامه می‌خوانید: گفتم بدوم تا تو همه فاصله‌ها را/ تا زودتر از واقعه گویم گله‌ها را / چون آینه پیش تو نشستم که ببینی/ بر من اثر سخت‌ترین زلزله‌ها را /گفتم بدوم تا تو همه فاصله‌ها را / تا زودتر از واقعه گویم گله‌ها را …!

بیشترین همکاری با ناصر عبداللهی
زنده‌یاد ناصر عبداللهی بیشترین همکاری را با مرحوم بهمنی داشته که «هوای حوا» از ماندگارترین آهنگ‌های عبداللهی بود و ترانه آن سروده بهمنی است: دل من یه روز به دریا زد و رفت / پشت پا به رسم دنیا زد و رفت / پاشنه کفش فرارو ور کشید / آستین همت رو بالا زد و رفت / یه دفعه بچه شد و تنگ غروب / سنگ توی شیشه فردا زد و رفت / حیوونی تازگی آدم شده بود / به سرش هوای حوا زد و رفت / دفتر گذشته‌ها رو پاره کرد / نامه‌ی فرداها رو تا زد و رفت / حیوونی تازگی آدم شده بود / به سرش هوای حوا زد و رفت

 

شهرت با ترانه‌ای ساده
آلبوم دهاتی با صدای شادمهر عقیلی که سال ۱۳۷۸ منتشر شد از آثار سروده شده بهمنی بود که در دوران خودش به محبوبیت چشمگیری دست یافت. قطعه دهاتی که آهنگسازی و تنظیم اثر بر عهده خود شادمهر بود را محمد علی بهمنی سروده است که متن ترانه بدین
شرح بود:
ساده بگم ساده بگم، ساده بگم دهاتیم/ اهل همین نزدیکیا، همسایه روشنی وهمخونه‌ی تاریکی و/ ساده بگم ساده بگم، بوی علف میده تنم
هنوز همون دهاتیم با همه شهری شدنم با همه شهری شدنم…

داستان ترانه‌ای که اشتباه خوانده شد
محمدعلی بهمنی در یکی از مصاحبه‌های خود درباره «خرچنگ‌های مردابی» که با صدای حبیب ماندگار شد، گفته بود: حبیب وقتی تصمیم گرفت «کویر باور» (۱۳۷۸) را منتشر کند، من ترانه «خرچنگ‌های مردابی» را در اختیار او قرار دادم و حبیب یک بیت را در ترانه اشتباه خواند و هم وزن و هم آهنگ را خراب کرد. در آن زمان به او دسترسی نداشتم و آهنگ هم در همه جا پخش و فراگیر شد و با همان اجرا به گوش مردم رسید. به هر ترتیب ترانه «خرچنگ‌های مردابی» از این قرار بود: در این زمانه بی‌های و هوی لال پرست، خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست/ چگونه شرح دهم لحظه لحظه‌ی خود را/ برای این همه ناباور خیال پرست…

«چه آتش‌ها» با صدای همایون شجریان
«چه آتش‌ها» با آهنگسازی علی قمصری و صدای همایون شجریان از دیگر آثار بر جای مانده این شاعر برجسته است. «چه آتش‌ها» به صورت آلبوم ۱۷ قطعه‌ای عرضه شده که قطعه چه آتش‌ها را محمد‌علی بهمنی سروده است. این آلبوم سال ۱۳۹۲ منتشر شد.
تو را گم می‌کنم هرروز و پیدا می‌کنم هرشب
بدین‌سان خواب‌ها را با تو زیبا می‌کنم هرشب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می‌کند آن‌گاه،
چه آتش‌ها که در این کوه، برپا می‌کنم هرشب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی‌ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می‌کنم هرشب

اسمعیل امینی: شاعر باسوادی که صمیمی سخن می‎گفت
مرحوم بهمنی بیشتر به غزل شناخته‌شده و غزل برای ما فارسی‌زبانان اهمیت ویژه‌ای دارد و قالب اختصاصی شعر فارسی است. بنابر این بهمنی هم به‌عنوان یک غزلسرا، جایگاه بلندی برای ما دارد. وی زمانی غزلسرایی را آغاز کرد که برخی نظریه‌پردازان گمان می‌کردند که دوره غزل تمام شده است؛ چند شاعر بودند که غزل را دوباره احیا کردند، اما امروز از بین کسانی که اینچنین در‌خصوص عمر غزلسرایی نظر می‌دادند و مبتنی بر همان نظر شعر می‌سرودند، دیگر خبری نیست، ولی غزل فارسی همان‌قدر باشکوه باقی مانده و زمزمه مردم است و بسیاری از شاعران نسل‌های بعدی به گونه‌های دیگری غزل را ادامه دادند که بهمنی از جمله آنها بود. البته تمام کارنامه زنده‌یاد بهمنی غزل نیست، بلکه بخش عمده‌ای از کارنامه هنری وی را ترانه‌هایی که ساخته و شعرهایی که به زبان گفتاری سروده، تشکیل می‌دهد. حافظه مردمی این اشعار را حتی اگر شاعرش را نشناسند، فراموش نمی‌کنند. عرف عمومی، ترانه‌ها را بیشتر با خواننده به یاد می‌آورد در حالی که خواننده تنها بخشی از ماهیت ترانه است. بهمنی از اوایل دهه ۵۰ تا همین سال‌های اخیر در زمینه ترانه کارهایی انجام داده که غالبا مورد اقبال واقع شده است. زبان شعر بهمنی چه در قالب‌ غزل باشد چه ترانه و شعر آزاد و نیمایی، در عین نزدیکی به فولکلور و زبان روز مردم، استحکام شعر کهن را دارد. علت این استحکام، آشنایی بهمنی با شعر کهن بود. زبان شعر بعد از مدتی در کار شاعرانی که تقلید می‌کنند، می‌میرد. زبان شعر شاعرانی که خلاق هستند تا همیشه زنده است، چرا که با زندگی ارتباط مستقیمی دارد. یعنی تکرار تجربه‌های دیگران نیست، بلکه بیان تجربه‌های زنده خودشان است. این ویژگی هم در شعر بهمنی وجود داشت. در شعر حسین منزوی، سیمین بهبهانی، اخوان ثالث و… نیز می‌توان زنده بودن زبان را احساس کرد. مخاطبان اشعاری با زبان زنده، حس می‌کنند با دنیا و زبان تازه‌ای مواجه هستند، به همین دلیل شوق شاعری پیدا می‌کنند یا به نظرشان باید تلاش کنند چنین شعرهایی بسرایند.

به همین دلیل بهمنی توانست الگوپذیری ایجاد کند. امروز شاعران جوانی داریم که به‌جای تکرار تجربه فرسوده شاعران دیگر، فهمیده‌اند که باید با زبان زنده و درباره انسان و وضعیت زندگی انسان امروزی شعر بگوییم. به همین دلیل امروز کارنامه شاعران ما در زمینه غزل بسیار فعال است. برخی به‌واسطه شعر شاید مدتی شهرت کسب کنند اما جریانی نمی‌سازند. جایگاه بهمنی این‌گونه نبود و طی سال‌ها فعالیت، هم الگوی دیگران شد، هم جریان‌سازی کرده است. معمولا بخشی از فعالیت‌های شاعران بزرگ آن‌قدر شهرت پیدا می‌کند که سایر فعالیت‌هایشان در سایه آن شهرت قرار می‌گیرد. کسانی که خواص و اهل مطالعه جدی هستند با بخش ناشناخته‌تر شعر بزرگان ارتباط برقرار می‌کنند و آن را می‌شناسند. تعدادی از اشعار مهم بهمنی شعر کوتاه و بلند سپید و شعر نیمایی است. در این قالب‌های شعری نیز می‌توانیم همان شخصیت شعری را از بهمنی مشاهده کنیم که در ترانه‌ها و غزل‌هایش شاهدش هستیم. احتمالا این وجه از بهمنی برای عموم کمتر شناخته شده است. مهم‌ترین عناصر شعر بهمنی از نگاه من صمیمیت و بی‌نقاب بودن شعر است. هیچ تکلفی در شعر نیست و نمی‌خواهد متظاهر به این شود که خیلی فرهیخته است یا سواد زیادی دارد و با اساطیری دور از ذهن آشناست و… گرچه این نقطه‌ضعف شعر حساب نمی‌شود و ویژگی شعر است که می‌خواهد خود را به رخ مخاطب کشد اما در شعر بهمنی چنین خودنمایی‌هایی را مشاهده نمی‌کنیم. زبان در شعر بهمنی گره ندارد اما سادگی زبان اشعارش پر از پختگی و تخصص است و فردی که از فنون بلاغی اطلاعاتی داشته باشد، به‌راحتی درک می‌کند پشت سر این زبان ساده، زیبایی‌شناسی و بلاغت بهمنی پنهان شده است. رسیدن به چنین اشعاری واقعا دشوار است؛ این‌که بر بلاغت و زیبایی‌شناسی مسلط باشی و ساده سخن بگویی! بهمنی به بهترین نحو می‌توانست سواد و بلاغت بسیار خودش را پشت سادگی و صمیمیت پنهان کند.

سعید بیابانکی: بهمنی به تنهایی یک نسل را شاعر کرد
محمدعلی بهمنی از مهم‌ترین شاعران سده اخیر، یعنی شاعران پسا‌نیمایی است. شاعرانی که با وامدار بودن به سنت غزل فارسی، گفتمان نیما را به‌ نحوی بازسازی کردند. در واقع شاعران دو گروه بودند؛ دسته‌ای بر سیاق گذشته شعر می‌سرودند و دسته‌ای براساس آموزه‌های نیما شعر می‌سرودند که به اعتقاد من آقای بهمنی جزو این شاعران است. روان و ساده بودن زبان و نزدیکی اندیشه‌اش به انسان و زندگی معاصر افراد بسیاری را با خود همراه کرد؛ یعنی بسیاری از جوانان به شعر علاقه‌مند شدند. بعضی شاعران مانند آقای بهمنی نیستند و شعرشان به‌خوبی خودشان نیست اما آقای بهمنی به تنهایی با شعر و کلامش یک نسل را شاعر کرد و انگار شعرش با مهربانی و فروتنی خودش جمع جبری می‌شدند و همه اینها کمک‌کننده بود تا یاد مرحوم قیصر امین‌پور بیفتم.
اشعار آقای بهمنی به‌خصوص در مجموعه «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» که سال ۶۹ چاپ شد، امیدبخش بود، چون کتاب شعری بعد از انقلاب از ایشان چاپ نشده بود. مملکت هشت سال درگیر جنگ بود و فضای یأس‌آوری در جامعه حاکم شد و به‌طور طبیعی جنگ این ناملایمات اجتماعی را به همراه داشت، وقتی شعر آقای بهمنی در سال ۶۹ منتشر شد، انگار نور امیدی به قلب‌ها تابید و کتابش با استقبال زیادی مواجه شد. در آن زمان تازه دانشجو شده بودم و این موج علاقه‌مندی را در میان دانشجویان می‌دیدم و این نشان می‌داد که شعر ایشان با لایه‌های مختلف جامعه ارتباط برقرار کرده بود و خوشبختانه بعدها با موسیقی پیوند خورد و مرحوم ناصر عبداللهی چندین غزل از محمدعلی بهمنی را خواند و روز به روز این نام و شعر بیشتر بر دل‌ها نشست. محمدعلی بهمنی به‌طور طبیعی جایگزین ندارد و مهم این است که انسان رهرو و دنباله‌رو داشته باشد؛ یعنی بعضی شاعران بزرگند و وقتی از دنیا می‌روند تمام می‌شوند، چون دنباله‌رو و رهرو ندارند اما خوشبختانه آقای بهمنی گفتمانی در شعر ایجاد کرد که رهرو زیاد دارد و بهمنی‌های زیادی در شعر امروز و بعدها متولد خواهند شد.
 یکی از غزل‌های ایشان که وقتی اسم‌شان می‌آید یاد آن می‌افتم، «خواب کهفی» است که این مضمون را دارد: «ناگهان دیدم که دور افتاده‌ام از همرهانم مانده با چشمان من دودی به‌جای دودمانم/ ناگهان آشفت کابوسی مرا از خواب کهفی، دیدم آوخ قرن‌ها راه است از من تا زمانم». این غزل درددل خود ایشان با شهری جنگ‌زده است که از دست دشمن آزاد شده و غزل بسیار ممتازی است. خیلی از مردم غزل‌های ایشان را با خوانندگانی که آنها  راخواندند، می‌شناسند، اما من بیشتر با غزل خام روی کاغذ ارتباط برقرار می‌کنم. ما بارها با هم سفر رفته بودیم و شخصیت ممتازی داشت و مهربانی محض بود؛ یعنی با همه، از کودکان تا بزرگسالان، شاعران، غیرشاعران و کودکان به‌طور یکسان مهربان بود.
علاوه‌براین، معمولا وقتی در عالم هنر فردی نام و نشانی برای خود دارد، ممکن است از فضایل انسانی فاصله بگیرد و دچار تکبر و عجب شود، اما آقای بهمنی هرقدر بر شهرت و اعتبارشان افزوده شد، فروتنی‌شان بیشتر شد. او شخصیت خودساخته‌ای داشت و معیار و محور اخلاقی برای نسلی بود که اطرافش بودند. روحش شاد باشد.

رشید کاکاوند:  شاعری از جنس مهربانی
  محمدعلی بهمنی از شاعران غزلسرایی است که با ورود مضامین نیمایی به شعر معاصر و تحت تاثیر تک‌غزل فروغ فرخزاد این شجاعت را پیدا کرد که زبان و جهان معاصر را وارد غزل کند. اواخر  دهه ۴۰ که حسین منزوی ظهور کرد غزلی خلق شد که رنگ‌وبوی نیمایی داشت و به‌نوعی شعر نو محسوب می‌شد. هم‌نسلان منزوی آن روزها جانانه در این مسأله فعالیت می‌کردند و ازجمله آنها محمدعلی بهمنی و منوچهر نیستانی و عمران صلاحی بودند.
این افراد غزل را وارد عرصه‌های جدیدی کردند و میان این شعرا توفیق محمدعلی بهمنی از دیگران بیشتر بود و این توفیق حتی از حسین منزوی نیز در روزگار خودش پیشی گرفت. بهمنی همچنین ترانه‌سرای خیلی خوبی هم بود و غزل‌های جذابی سرود. غزل‌های این شاعر در عین‌ که نوآوری بود و داشتن مؤلفه‌های شعر معاصر، برای قشر خوانندگان متوسط اشعار هم قابل فهم بود، اما این قابل‌فهم‌بودن به معنای دم دست بودن و خالی‌بودن شعر بهمنی نیست و یک بار به خودش هم گفته بودم که تو در حق شاعران جوان ظلم می‌کنی، چراکه وقتی غزل‌های تو را می‌خوانند، می‌گویم دیگر چه دلیلی باقی می‌ماند که دیگران شعر بگویند؟ وقتی همه چیز در شعر تو اتفاق می‌افتد… بعدها موسیقی ما نیز با شعر بهمنی آشنایی بیشتری یافت و گاهی غزل‌های وی با موسیقی اجرا می‌شد و تجربه‌های موفقی هم بود که نمونه آن را می‌توان در ترانه «خرچنگ‌های مردابی» حبیب محبیان و «عشق است» با صدای ناصر عبداللهی مشاهده کرد. همین کارها باعث شد تا شعر محمدعلی بهمنی شهرت پیدا کرد. حسن غزل‌های بهمنی جدا از شاعرانگی و ذوقیت‌های شعری و هنری که دارد، نسبت به اشعار حسین منزوی که به‌عنوان شاعر بزرگ غزل معاصر شناخته می‌شود، این است که عموم علاقه‌مندان به شعر، سریع‌تر با شعر بهمنی ارتباط برقرار می‌کنند و نوآوری‌ها و حال‌وهوای شعر بهمنی خیلی زود دریافت می‌شود.
بهمنی از به‌کاربردن اصطلاحات روزانه و کلام غیرشعری در شعر خودش ابایی نداشت، همچنان که نمونه‌ای از آن را در بیت «رنگ سال گذشته را دارد همه لحظه‌های امسالم/ ۳۶۵ حسرت را همچنان می‌کشم به دنبالم» شاهد هستیم؛ می‌بینید که عدد ۳۶۵ در وزن شعر وارد می‌شود و روی شعر می‌نشیند. بعدها که توجه رسانه‌ها و جامعه به شاعران بیشتر شد، علاوه بر این‌که نام حسین منزوی کم‌کم از انزوا بیرون آمد و جمع بیشتری وی را شناختند،  محمدعلی بهمنی نیز همپای شعر خودش شهرت پیدا کرد. درباره ترانه‌های بهمنی همین بس که خوانندگانی که پس از انقلاب به شهرت رسیدند شهرت‌شان با آثار بهمنی شکل گرفت مانند ناصر عبداللهی که کارهای ماندگاری با غزل‌های بهمنی خلق کرد.
 زنده‌یاد بهمنی همچنین جدا از شخصیت شعری و ادبی خود، مهربانی شگفت‌انگیزی داشت. همچنان که وقتی از او درخوست کردم تا دانشجویانم با او دیداری داشته باشند با مهربانی مثال‌زدنی‌ای برای آنها شعر خواند و صحبت کرد. بهمنی با این‌که از بزرگان شعر معاصر بود، اما با دانشجویان هم‌صحبت شد و فکر می‌کنم یکی از خاطرات ماندگار دانشجویانم را رقم زد. در یک کلام محبتی که در کلام بهمنی وجود داشت، در شخصیت او هم متجلی بود.

بدرقه روح غزل معاصر از تهران تا هرمزگان
محمدعلی بهمنی اواخر خرداد ۱۴۰۳ براثر سکته مغزی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری شد. پزشکان اعلام کرده بودند این شاعر قدرت تکلم خود را از دست داده است. اما در روزهای بعد وضعیت سلامت او رو به بهبود رفته و قدرت تکلم خود را بازیافته بود.

با این احوال سلامت این غزل‌سرا چهارشنبه‌شب ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ بعد از خونریزی مغزی مجدد رو به وخامت رفته بود.

استاد محمدعلی بهمنی حوالی ساعت ۲۳ جمعه نهم شهریورماه آسمانی شد. آیین بدرقه پیکر زنده‌یاد بهمنی صبح امروز یکشنبه ۱۱ شهریورماه، از مقابل تالار وحدت (پهنه رودکی) انجام می‌شود.

همچنین با توجه به درخواست مکرر انجمن‌های فرهنگی و هنری هرمزگان، اهالی فرهنگ و هنر و مدیران و مسئولان عالی‌رتبه استان و موافقت خانواده ایشان، پیکر این شاعر و ترانه‌سرای تأثیرگذار که چند دهه در بندرعباس ساکن و بنیان‌گذار اتفاقات مهم ادبی و هنری در آنجا بوده است، در یکی از مراکز فرهنگی آن شهر در آرامگاهی اختصاصی به خاک سپرده خواهد شد.

واکنش‌ها به فقدان شاعری خوش‌قریحه
درگذشت محمدعلی بهمنی، شاعر صاحب‌نام معاصر، موجی از انتشار پیام‌های تسلیت از سوی مقام‌های دولتی، جامعه ادبی و هنری را در پی داشت؛ در ادامه بخشی از این پیام‌ها را می‌خوانید.

بهمنی غنای فراوانی به ادبیات ملی بخشید
مسعود پزشکیان؛ رئیس جمهور دولت چهاردهم در پیام تسلیت خود از مرحوم بهمنی به عنوان شاعری خوش‌قریحه یاد کرد و نوشت: درگذشت شاعر نام‌آشنا و خوش‌قریحه، مرحوم محمدعلی بهمنی، موجب تأثر و اندوه اینجانب شد.
این شاعر توانمند و دارنده «تندیس خورشید مهر» به‌عنوان برترین غزل‌سرای کشور با سبک خاص، ذوق هنرمندانه و نگاه خلاقانه، انسانی و مردمی به شعر، جذابیت‌های خاصی به اشعار خود و غنای فراوانی به ادبیات ملی بخشید و نام و یادی ماندگار از خود بر جا گذاشت. فقدان این چهره پرارج فرهنگی را به اهالی فرهنگ و هنر کشور، عموم دوستداران و به ویژه خانواده محترم آن مرحوم تسلیت می‌گویم و برای ایشان رحمت و رضوان الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی خواستارم.

بهمنی در تکوین غزل معاصر نقش موثری داشت
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی هم در پیامی درگذشت محمدعلی بهمنی، شاعر و غزل‌سرای بنام کشورمان را این‌طور تسلیت گفت: این چهره ماندگار خوش‌ذوق و فرهیخته، نقش موثری در سیر تکوینی شعر و غزل معاصر و بهره‌مندی از مضامین و مفاهیم پرمعنا داشتند که با آثار ارزشمند خویش در پیوند شعر امروز با مردم و نسل جوان، نقشی تاثیرگذار ایفا کردند و دستاوردهای ادبی‌شان در گنجینه معنوی و فرهنگی کشور به یادگار خواهد ماند.

معلمی بی‌ادعا که رهنمون آیندگان شد
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی درگذشت محمدعلی بهمنی، شاعر نامدار کشورمان را به شرحی که می‌آید تسلیت گفت: بی‌تردید این شاعر بزرگ بیش از هفت دهه در حوزه شعر و سپهر ادبیات غنی پارسی تنفس کرد و با سرودن اشعار و ترانه‌های ناب بر آن افزود و با عنوان معلمی بی‌ادعا در این حوزه راهنمون نسل‌های مختلف از شاعران جوان بود و خواهد بود.
درخواست‌های گسترده مردم شریف و حق‌شناس بندرعباس، تشکل‌های فرهنگی و هنری، هنرمندان و مسئولان استان هرمزگان برای پذیرا بودن کالبدشان در یکی از مراکز فرهنگی استان نشان از تلاش‌های ارجمند ایشان در آن منطقه عزیز دارد و امید که این مهم موجب و موجد اتفاقات مبارک در حوزه‌ شعر و ادب و حفظ و گسترش زبان و ادبیات پارسی باشد و روح لطیفش در ساحل خلیج‌فارس آرام گیرد.

خداحافظی با شاعری طالب عدالت
محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهور هم در پیامی با تسلیت درگذشت محمد علی بهمنی شاعر و ادیب معاصر نوشت: ایران سرافراز شاعر بلندآوازه و صاحب نام خود و یکی از سرآمدان شعر و ادب پارسی را از دست داد، محمد علی بهمنی، غزل سرای نام آشنای کشورمان با قریحه لطیف و شیوایی بیانش محبوب خاص و عام بود، ایران دوستی که همواره دلسوز منافع ملی و طالب عدالت بود، جهان وطنی که عاشق ایران و مردمش بود.

بهمنی شاعر روزگار خود بود
در پیام دیگری حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی، درگذشت محمدعلی بهمنی را تسلیت گفت. متن پیام بدین شرح است: بی‌تردید زبان مستحکم و توانای آن مرحوم در کنار قالب‌بندی‌های نو و تسلط وی بر زبان فاخر فارسی نام این فقید سعید را در تاریخ ادب فارسی جاودانه خواهد ساخت.

 بهمنی شاعر روزگار خود بود و با خلق مضامین جدید و ورود به عرصه‌های نوین سهمی به‌سزا در شعر و ادب معاصر ما دارد. ایستادگی بر ارزش‌های انقلاب اسلامی نیز در کنار بیان شیوا، او را در میان اقران خویش ممتاز ساخته بود.

اینجانب این مصیبت را به دوستان و خانواده ایشان و همچنین به جامعه فرهنگی کشور تسلیت عرض نموده و با طلب علو درجات برای ایشان، از زبان آن مرحوم می‌نویسم: رفتنت آینه آمدنت بود ببخش شب میلاد تو سخت است که ما گریه کنیم.

همچنین غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، محمد الهیاری فومنی مدیرعامل بنیاد رودکی، مهدی رمضانی دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، محمود شالویی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، زینب بیات شاعر افغانستانی و همسر محمدکاظم کاظمی شاعر نام‌آشنای افغانستانی و… نیز در پیام‌های جداگانه‌ای درگذشت محمدعلی بهمنی، شاعر و ترانه‌سرا را تسلیت گفتند.

source

توسط spideh.ir