به گزارش خبرنگار مهر، محمد رحمانی، در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد به تبیین ویژگی‌های اخلاقی پیامبر اکرم (ص) پرداخت:

بر خلاف تلقی عوامانه ای که از «واژگان» وجود دارد و یک امر اعتباری به معنای بی اثر معنا می‌شود، کلمه اتفاقاً امری حقیقی است و تأثیرات شگرفی دارد تا جایی که ملاصدرا بر این باور بود که کلمات و واژگان مجموعه‌ای از نشانه‌های معنوی و رمزهای الهی هستند که باید به دقت مورد استفاده قرار گیرند. در فلسفه غرب نیز این مهم مورد توجه قرار گرفته است. ویلارد واِن اورمن کویین فیلسوف تحلیلی می‌گوید: «هیچ چیز به اندازه ساختار جمله‌ها و واژگان نمی‌تواند بر جهان‌بینی ما تأثیر بگذارد» کویین معتقد بود که ساختار زبانی نقش تعیین‌کننده‌ای در تشکیل دیدگاه‌های فلسفی افراد دارد. نوع بهره برداری ما از واژگان، در حقیقت جهان بینی ما را شکل می‌دهد و به تعبیر ویتگنشتاین «حدود جهان من محدود به حدود زبان من است و مرزهای زبان من، مرزهای جهان من را نشان می‌دهد.» از این رو توجه به معنای واژه «پیامبر» بیان گر این است که ما نیازمند یک بازسازی الهیاتی و جهان بینی در الگوی تصوری خود از آن هستیم.

گاهی مراد از پیامبر، اسوه‌ای اخلاقی است، اسوه‌ای که رنجش از او قابل تصور نبوده و حتی بدترین دشمنان خود را نیز مورد مرحمت خود قرار می‌دهد، پیامبری که در اوج فشار کفار و با وجود درخواست اصحاب، دست به لعن و نفرین بر نمی‌دارد بلکه دعا برای هدایت امتش می‌کند، انسان راستینی که قله انفاق و سخاوت است که اگر چیزی پیش آن حضرت زیاد می‌آمد تا آن را به کسی یا مستحقی نمی‌رساند به خانه نمی‌رفت، هر چه از ایشان می‌خواستند عطا می‌کرد. اما به راستی این تصویر چگونه جامعیت دارد در حالی که امیرمومنان (ع) نقل می‌کند که در میدان نبرد احد، پناه ما رسول الله (ص) بود و این چنین شخصیتی در حقیقت نماد جنگاوری و جلال الهی است.

در سطحی دیگر، پیامبر نماد معلم اجتماعی است، معلمی که وظیفه ابلاغ پیام به امت گمراه خود را بر عهده داشته و در این راه آن چنان دلسوز است که خدای متعال می‌فرماید: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ؛ به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنج‌های شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است ![۱]» حرص یعنی: شدّت علاقه به چیزی. یکی حرص به پول دارد و از آن سیر نمی‌شود و دیگری حرص به جاه و مقام و… پیامبر هم حریص است امّا حرص به چه دارد؟ حرص به هدایت مردم. می‌کوشد تا از طرق مختلف مردم را به راه توحید آورده به سعادت ابدی برساند. با هر قوم و هر فردی از راه مناسب با فکر و خُلق او وارد می‌شود.

گاهی در فهمی بالاتر و مبتنی بر روح حاکم بر اسلام، پیامبر را یک حاکم دینی که بناست جامعه‌ای عدالت خواه و بسترساز برای رشد انسان ایجاد کند می‌دانیم و چه بسا این رسالت همه انبیا الهی محسوب می‌شود چرا که «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ همانا ما پیامبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند .[۲]» در این حال پیامبر یک مصلح اجتماعی است، یک راهبر است که امت خود را ایصال به حقیقت و معنویت نموده و در تلاش است تا مبتنی بر سازوکارهای اجتماعی و قواعد و قوانین موجود در آن بستر تعالی افراد را مهیا کند.

رسالت بالاتر پیامبر ناظر به حقیقت تکوینی امت است

هر سه این معانی تصورات صحیح اما ناکافی از واژه «پیامبر» اند. به نظر می‌رسد که پیامبر نه تنها رسالتی برای هدایت تک تک انسان‌ها به صورت فردی و جمعی بر عهده دارد بلکه رسالت بالاتری نیز بر دوش اوست که ناظر به حقیقت جمعی تکوینی امت است. در این تصویر، جامعه یک پیکره ذوحیاتی است که انسان‌ها به مثابه سلول‌های آن محسوب می‌شوند. حیات سلول، حیات جامعه نیست اما حیات جامعه بدون حیات مجموعه‌ای از سلول‌ها به صورت معنادار، امکان پذیر نیست. پیامبر در این تصویر یک طبیب است، طبیبی که رسالت خود را حفظ تک تک اجزا این جامعه می‌داند اما شادابی، رشد، تعالی و هدایت این پیکره چیزی بس فراتر از اجزا آن است. پیامبر، هادی روح جمعی پیکره بشری است و این پیکره است که روز به روز به قله‌های خود نزدیک می‌گردد. سلامت این پیکره می‌تواند همواره به بازآفرینی اجزا خود، بهبود بخش‌های آسیب دیده و ترمیم زخم‌ها کمک نماید و این بهبودها نیازمند یک نگاه کل نگر و ذهنی فرامادی است که بتواند خطاب خود را بالاتر از تصورات هر جزئی قرار دهد. انسان جزئی نگر نمی‌تواند دستاورد چنین موجود حیات بخشی را فهم کند چرا که دائماً در حال شمارش مرگ و میر و صدمه و زخم به اجزا است و چه بسا برخی از این موارد، از جمله تطورات و به سازی‌های طبیعی این پیکره باشد.

حال دوباره به واژه پیامبر بنگریم… ما با چه شخصیتی مواجه هستیم. انسانی کامل، معلمی دردمند، مصلحی اجتماعی و یا احیابخش حقیقتی فراتر از ذهن ما که هوای پیرامون ما را شکل داده و عامل بقای ماست.

[۱] سوره مبارکه توبه آیه ۱۲۸

[۲] سوره مبارکه حدید آیه ۲۵

source

توسط spideh.ir