1. جان شیرین معدنجویان و بار دیگر عزایی دیگر… با نجوای آه شبگیر و زخم ناسور مادران و همسران و فرزندانی که چشمشان به در دوخته شده تا نانآور خانه از راه برسد و باز هم جغد شوم ناایمنی اینبار بر شانه کارگران خسته معدن طبس… تا کی بیتوجهی نسبت به «حق بر ایمنی» قربانی میگیرد. تا کی بیمبالاتی و سرسریگیریها در این کشور از حق حیات انتقام میگیرد؟! تصادفات جادهای ما کم است؟ متروپل و پلاسکو را از یاد بردهایم؟ اتوبوس ترمزبریده دانشگاه علوم تحقیقات را چه؟ کامیون هوو و قربانیان خروج قطار از ریل و سیلاب دهشتناک چند سال اخیر و آلودگی هوا و و صدها فاجعه تلخ دیگر، ما را به یک تصمیم مهم و تغییر جدی فرامیخواند. ما به بازنگری نظام حقوقی شناسایی و تضمین حق بر ایمنی نیازمندیم.
2. بازتاب رخوت در بازنگری فرایندها در حوادث ریز و درشت نمود مییابد. انبان خرد ایجاب میکند از این فاجعه و تکرر و تعدد آن در کشور عبرت بگیریم، زیرا «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار». والله رخصت زمانه از این عزا به آن عزا خیلی اندک شده است. هم از جنس طبیعی و هم محصول بیتدبیریها و بیتوجهیها و استانداردگریزیها و «به محاق بردن حق بر ایمنی».
3. حفاظت فردی در کارگاه الزامات و استانداردهایی دارد. از ماده 19 آییننامه ایمنی کار در معدن ناظر بر ضوابط حفاظت فردی تا مواد 91 و 95 قانون کار که مسئولیت ایفای مقررات را به عهده کارفرمای کارگاه قرار داده، سلسله هنجارهای بایسته است. روا مباد اینقدر بیتوجهی و سرسریگیری. دو گزارش ملی در کشور تدوین شده که محصول خرد جمعی متخصصان برای آسیبشناسی نظام برخورداری از حق بر ایمنی است.
یکی گزارش سیلاب و دیگری پلاسکو و دهها تحقیق و اثر و رهاورد اندیشکدهها و پایاننامهها، اگر عبرتساز نشود پس دستاورد چیست؟خسارتهای انباشته آنگاه جانسوز است که مرتب در مقیاسهای خرد و کلان، جامه آماری پوشیده و وجدان ملی را بیحس کند.
4. نظریه معروف پنجره شکسته در جرمشناسی گواه نگاهی است که تعدد بحران را فراگیر و انگیزه اصلاح را به دلیل وسعت و غلظت مصائب دور از اراده میپندارد. اما جسدهای تکهتکه و احساسات غلیانیافته مقطعی است و عبرتها، آنگاه که به فرایندهای اصلاحی تبدیل نشود، درجازدن را بهدنبال دارد.
5. خرد انتقادی و پرسشگر در سطوح مختلف حقوقی، اجتماعی، مهندسی، فنی و مدیریتی باید وارد شود و علتها در بوته نقد و نظر نخبگان تحلیل و تعلیل شود. امروز جامعه ما بر ضرورت مطالبه «حق بر ایمنی» اجماع دارد. نهادهای متولی را نهیب میزند که چرا از اقتدار حکمروایی بهنفع استیفای حق بر ایمنی بهره نمیبرند؟ شناسایی هیچ حقی بدون دیدهبانی و تضمین منشأ اثر نیست.
6. وجدان عمومی با انتقاد از تضعیف نهادهای تخصصی و ضرورت امکان دیدهبانی فرایندهای ضامن حقها، الزامات اصل تخصصگرایی را به یاد میآورد و بازنگری در قوانین نظارتی ایمنی در تمام سطوح کارگاهی، عمرانی، خدماتی، زیربنایی و ساختمانها، سدها، جادهها، خودروسازی، قطار و… را طلب میکند. تداعی حوادثی مشابه و مکرر نظیر فرونشست ساختمانهای ناایمن و گودبرداریهای غیراصولی و فقدان نظام استاندارد تخصصگرایی حرفهای هماره در کمینگاه حق حیات و سلامت شهروندان بوده و راهکار در بازنگری در نظام حقوقی و اجتماعی حق بر ایمنی است.
7. همهجای دنیا حق حیات دستخوش تعرض و تعدی ممتد است. جان شیرین ببر و پلنگ و گونههای نادرمان هم با همین دستفرمان حقوق انسانی و مثل میانکاله و تالاب شادگان و جادهسازی جنگل ابر و طرح تلهکابین ناهارخوران، وضعیت شایستهای ندارد. ما با یک پویش ملی باید به اصلاح الگوی شناسایی و تضمین حق بر ایمنی ممارست کنیم. رسانهها و آموزش و نهادهای مدنی و گروههای مرجع اجتماعی نباید این شمع احساسات را خاموش کنند تا مگر وجدان و خرد بیننخبگانی، جمعی، ملی و حکومتی برای یک تغییر بازنگرانه و اصلاحمندانه بسیج شود.
8. گزارش ملی حادثه پلاسکو با شعار «حادثه را فراموش نکنیم» رهیافتی بود برای پیشگیری عبرتآموز از این فاجعه تا بهمثابه یک نقطه عطف، دیگر ایران را عزادار ماتمی مشابه نبینیم. روشهای علمی منبعث از دانش، تجربه، مهارت، مدیریت بهینه میدانی و بینسازمانی و صنفی برای رفع ضعفهای سیستمی مخل ایمنی، سلامت و حیات شهروندان با تأکید بر یادآوری نقش نهادهای نظارتی و برطرفسازی ضعف بازرسی و نظارت و تأمین ایمنی دربرابر مخاطرات، ضرورتی است که فراروی نظام اداری و حقوقی ما قرار دارد.
9. توجه و آگاهی اندک نسبت به اهمیت مسئله ایمنی دربرابر مخاطرات کارگاهها، ابنیه، معدنها و ساختمانها، ضرورت تکمیل و توسعه استانداردها نیز آییننامههای مقررات ایمنی کارگاهها را افزایش میدهد. همچنین بازنگری اثربخش در فرایند اقدام سیستمهای نظارتی از جمله این ضرورتهاست.
10. همیشه پروژه مالهکشی و موجهسازی فراخ است؛ اما شعارندهیم. تجربه مادر علمهاست. وقت بازنگری و کنترل مجاری ایمنیسازی در ایران فرارسیده است. اصلاح و توسعه نظام ایمنی با تأید و توصیه به تقویت فرایندهای نظارتی، بیمهای و کنترلی، خصوصا ایمنی کار و کارگاه و نظارت تشکلها و سندیکاها و تشکلهای کارگری و صنفی و مدنی با رویکرد تقویت نهادهای تخصصی تحققپذیرنده حق ایمنی باید در دستور کار باشد.
11. حق سلامت و امنیت را ارج نهیم و آن را به عنوان اولویت حکمرانی و شهروندی مورد مطالبه قرار دهیم. نهادهای صنفی را تقویت کنیم. رابطهسالاریها را با شفافیت و گردش آزاد اطلاعات و حق بر آزادی تشکلهای دیدهبان را به محاق ببریم. آموزشها و تخصصها و خدمات همه باید با ملاحظه اولویتبخشی حق بر ایمنی بازنگری و بازبینی شود. مداهنه و سهلگیری و رعایتنکردن نظامات نباید فرهنگ شود.
12. از رسول خدا نقل است که «ان الله یحب عبدا اذا عمل عملا ان یتقنه»؛ هر کاری که میخواهیم انجام دهیم، آن را به خوبی و با رعایت نظامات فنی و علمی تحققپذیر کنیم. باور کنیم این راه با برنامه و خطمشی حسابشده و عزم تغییر جدی دور از دسترس نیست. قاعده احترام به حقوق بنیادین و اولویت حق حیات باید مد نظر باشد. اداره عمومی با اصل هدف شایسته مقامات عمومی و احترام به حقوق شهروندان تمشیت مییابد. باورکنیم باید عوض شویم. این تغییر از اصلاح و توسعه نظام حقوقی با لحاظ اصل هدف شایسته عمومی و اصل اثربخشی و توجه به سلامت و امنیت شهروندان خصوصا کارگران این شریفترین قشر جامعه، تحققپذیر است.
source