«آرمان امروز» همزمان با روز ملی« کودک» گزارش می دهد؛

 

آرمان امروز- وحید استرون: دنیای امروز، دنیایی زیبا برای کودکان نیست، دنیای پر از اخبار جنگ، خشونت و در برخی موارد کشیدن بار سخت زندگی والدین. دنیای زیبای کودکی که در گوشه‌ای از کشورمان، بچه‌ها به جای بازی و درس خواندن، گاهی مجبورند که برای آوردن «آب» از تحصیل و بازی باز بمانند. این واقعیتی تلخی است که رئیس جمهور کشورمان که تنها نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود که از «حقوق» کودکان نام برد، همزمان با روز ملی کودک نیز در توئیتی به آن اشاره کرد و نوشت: «ما خواستار دنیایی پاک و سالم برای کودکانمان هستیم. این حق آنهاست که فارغ از این جهان پرهیاهو، در آرامش و شادمانی ببالند. » اما شاید مسعود پزشکیان که خود فرزند مناطق مرزی است، به خوبی بداند که در کشورما هستند کودکانی که روستا‌های سیستان و بلوچستان، مجبورند ساعت‌ها برای تأمین آب خانواده‌شان (به عنوان نیاز اصلی زندگی و حیات) تلاش کند. چهره‌های آفتاب سوخته‌شان، پا‌های بی‌کفش‌شان و دبه‌های سفید در دستانشان، نشانی از کلمات دهان پرکن «حقوق کودک» ندارد، اما مثل آفتاب داغ جنوب، مهربان و ماه سفید در سیاهی شب، لبخندشان زیبا است.
چند روز پیش که برای ساخت مستند اجتماعی به منطقه کهیر، واقع در حد فاصل چابهار به شهرستان کنارک رفته بودم، در میان راه به روستای «انگور آباد» رفتیم. کودکان دورمان جمع شدند، می‌خندیدند و بازی می‌کردند. دیدن ما برای اهالی اعجاب‌آور و برای کودکان اعجاب‌آورتر بود. آن‌ها با ما همراه می‌شدند، مثل یک دستگاه رادیولوژی، اسکن‌مان می‌کردند و به خاطر می‌سپارند. روز‌های بعد وقتی ما را می‌دیدند، انگار سال هاست که در کنار آن‌ها زندگی می‌کردیم و چنان با لبخند، به استقبال‌مان می‌آمدند که گویی همسایه‌شان هستیم.
کولبری آب و افت تحصیلی
اما اهالی روستا می‌گفتند که این لبخند کودکان روستا عمر کوتاهی دارد. خوشحالی که از چند کیلومتر دورتر از روستا و از سرمنشأء رودخانه «کهیر» سرچشمه می‌گیرد، در جایی که برروی این رودخانه سدی ساخته شده و به واسطه آن، چاه وسط روستا تقریباً هر روز پرآب است. مردم بومی روستای انگور آباد می‌گفتند: «تا پیش از ساخت سد «کهیر» روز‌هایی بود که تا دوهفته آب نداشتیم و بچه‌ها به همراه مادران و پدرانشان مجبور بودند برای تأمین آب ساعت‌ها و با پای پیاده به چشمه بروند و آب را با دبه‌های چند ده کیلویی به روستا بیاورند. ‌امیدی هم به فروش آب نبود، چون هر تانکر حدود ۵۰۰ هزارتومان، برای اهالی آب می‌خورد. »
اما این اتفاق یک جنبه ناخوشایند دیگری هم داشت؛ «افت تحصیلی» و حتی ترک تحصیل از سر خستگی! . برکسی پوشیده نیست کودکی که کیلومتر‌ها برای آب آوردن از چشمه راه رفته دیگر تمرکز و جانی برای حضور در کلاس درس ندارد. زاهد زرین، مدیر مدرسه «حافظ» که تنها تا مقطع دبستان میزبان کودکان روستا‌های اطراف انگورآباد است، از این مشکل بیشتر برایمان می‌گوید: «کولبری آب از سرمنشأء رودخانه‌ها و چاه‌ها در استان سیستان و بلوچستان، اتفاقی معمول برای کودکان است. متأسفانه این موضوع روی تحصیل بچه‌ها تأثیرگذار است، مثلاً بچه‌ها باید صبح یا عصر به رودخانه‌ها بروند تا برای پخت و پز، شست و شو و… خانواده‌هایشان آب بیاورند. آن‌ها چون خسته می‌شدند، انگیزه‌شان برای تحصیل کمتر بود. »
مدیر مدرسه از تجارب شخصی خود در این افت تحصیلی می‌گوید: ما شاهد بودیم که هر وقت روستا با مشکل کمبود شدید آب مواجه می‌شد، بچه‌ها‌انگیز و توان کمتری برای درس خواندن داشتند. خود من هم با پدر و مادرم، بار‌ها با پای پیاده و الاغ و قاطر، از رودخانه آب می‌آوردیم. خانواده ما برای شست و شوی لباس و شست و غذا، به آب نیاز داشتند و ما پسران در کنار خواهرم کمک دست آن‌ها بودیم. بعضی‌ها دبه‌های چند کیلویی آب را روی سرشان می‌گذاشتند و برخی را با احشام به روستا می‌آوردیم. »
وی به نقش اجتماعی ساخت سد کهیر اینگونه اشاره می‌کند: خوشبختانه با سدی که در جوار روستا ساخته شده، حالا زمانی که صرف آب و آوردن می‌شود و آب در چاه مرکزی روستا قراردارد، این مشکل کودکان روستای انگور آباد و توابع تا حدودی برطرف شده، اما هستند کودکان بسیاری در استان سیستان و بلوچستان و در گمنامی، فقط برای تأمین آب (به عنوان مایه حیات) از تحصیل باز می‌مانند. قطعاً خانواده‌ها، اولویت‌شان تأمین آب است تا تحصیل. پس بچه‌ها برای تأمین آب می‌فرستادند.» این صحبت ها و دیدار ما از یکی از هزاران روستای استان سیستان و بلوچستان نشان از واقعیتی تلخ دارد. افرادی که از حقوق کودکان سخن می گویند گاهی با دلسوزی از وضعیت تبعیض‌آمیزی که کودکان گرفتار آن هستند، ژست نمایندگان حقوق بشری به خود می‌گیرند، اما امید کودک در مناطق دور افتاده، را برای رسیدن به جایگاهی در دنیایی که در آن زندگی می‌کنند، ناامید می‌شود.

source

توسط spideh.ir