آرمان امروز : دکتر حمید مستخدمین حسینی- جامعه‌شناس، عضو شورای مرکزی گروه جامعه‌شناسی کاربردی انجمن جامعه‌شناسی ایران
صحنه اول:
«آقای راننده اگر ممکنه یکم سریعتر برید. شرمنده بخدا. باید برم بچه‌ام را از کلاس بردارم بعد مادرم رو ببرم دکتر به زور تونستم از رئیسم مرخصی بگیرم! » جملاتی با تم غم و اضطراب از زنی نسبتاً جوان که روی سرم هوار شد، باقی جملات را ناخودآگاه اینگونه در ذهنم تکمیل نمودم «اگر دیر برسم غرغر‌های همسر و گریه‌های فرزندم را باید ببینم و ناراحتی و درد بیشمار مادر پیرم را اگر او را در زمان مشخص به مطب دکتر نرسانم». جملات برایم آشنا بود. یک همذات‌پنداری قریب با این جملات داشتم؛ جملاتی با بار معنایی عمیق از نسلی که می‌توانیم «نسل ساندویچی» بخوانیم. نسلی پر از دغدغه که مسئولیت‌ها و نگرانی‌هایشان آن‌گونه که باید دیده و درک نمی‌شوند نه از سوی جامعه و نه از سوی اعضای گروه. در ادبیات جامعه‌شناسی نسل ساندویچی(Sandwich Generation) به افرادی که بالای ۴۰ ساله (۳۵ تا ۵۴ ساله) دارند اطلاق می‌شود که در زندگی روزمره‌شان درگیر مسئولیت‌ها و وظایف چند وجهی، متعدد و گاهی سنگینی هستند، کسانی که مابین فشار انتظارات و نیاز‌های دو نسل قرار گرفته‌اند. فرزندان از یک‌سو و والدین از سوی دیگر که می‌بایست به بهترین شکل ممکن نقش والدینی و فرزندی را در یک زمان ایفا نمایند یعنی هم به خانواده‌ای که فرد خود تشکیل می‌دهد و شامل همسر و فرزندان اوست که در جامعه‌شناسی به آن خانواده فرزند یاب ( Family of procreation )می گویند رسیدگی نموده و هم به مشکلات خانواده‌ای که در آن متولد شده و رشد یافته است و شامل پدر مادر و خواهران و برادران می‌شود که به آن خانواده جهت یاب (Family of orientation )می گویند بدلیل نیاز‌های عدیده والدین خود چه نیاز‌های جسمی، عاطفی، مالی و.. که هم اینک پیر و از کار افتاده شده‌اند رسیدگی نمایند. این نسل همزمان که باید به رسیدگی امورات زندگی خودساخته، تأمین انواع نیازهاو خواسته‌های اعضای خانواده و فرزندان، رسیدگی به درس، مشق و تفریحات فرزندان، تلاش برای ارتقای شغلی و تحصیلی خود و… بپردازند ضروریست تا خورد و خوراک، درمان و رسیدگی به انواع بیماری‌ها و نیاز‌های والدین خود نیز بپردازند.
این‌ها کسانی هستند که به معنای واقعی بر مبنای نقش‌های متعدد و گاه نقش‌های متضادی که در زندگی روزمره برایشان تعریف شده است بین دو تکه نان ساندویجی گرفتار شده و در حال له شده‌اند که اگر نتوانند به خوبی زمان و زندگی را مدیریت نمایند دچار انواع استرس‌های مزمن، فرسودگی شغلی، پیری زودرس، مشکلات شغلی و خانوادگی خواهند شد. به بیان دقیق‌تر، این نسل نماینگر تغییرات ساختاریست که در حوزه خانواده و اجتماع بوجود آمده است و تحولات اجتماعی و جمعیتی دوران اخیر نظیر ضریب نفوذ بهداشت، افزایش‌امید به زندگی، بالا رفتن سن ازدواج و بچه‌دار شدن، کاهش نرخ باروری و فرزندآوری درخانواده‌ها موجب شکل گرفتن نسل ساندویچی در اکثر جوامع و بخصوص ایران شده است که از افرادی از زنان و مردانی اطلاق می‌شود که والدین آنان حدوداً ۶۵ سال یا بیشتر دارند و اکثرا از لحاظ جسمی ناتوان و مریض بوده و نیاز مبرمی به مراقبت، پرستاری و رسیدگی دارند و کودکان آن‌ها نیز اکثرا زیر ۱۸ سال هستند که بر مبنای قرار‌گیری در مراحل رشد، نیاز‌های خاص و حساسی داشته که می‌بایست از سوی والدین برآورده شود و لازم هست برای شکل‌گیری شخصیتی ایمن و سالم این کودکان کاملاً به آن‌ها و نیاز‌هایشان توجه شود. از سوی دیگر آن‌ها باید نقش همسر را در درون خانواده نیز بازی نمایند بخصوص برای زنان و مادران شاغل که در مقایسه با مردان در جامعه ما نقش‌ها و وظایف متعدد و چندگانه‌ای را برعهده دارند و بر این اساس تنش‌های زیادی را نیز متحمل می‌شوند. البته این تمام ماجرا نیست بلکه این افراد برای گذران زندگی در این اوضاع اقتصادی می‌بایست به کار و درآمد‌های مالی توجه خاصی نشان دهند و گاهی نیز دارای دو یا سه شغل متفاوت می‌باشند و اکثرا بدون درک از دغدغه‌ها و مسئولیت‌های متعدد آنان از سوی گرو‌های اولیه نظیر اعضای خانواده و گروه‌های ثانویه نظیر اعضای گرو‌های شغلی و دوستان، از آنان انتظار می‌رود تا به بهترین شکل ممکن، بی‌نقص و کامل نقش‌های خود را در زندگی شخصی و شغلی بازی نمایند.

به اختصار می‌توان چالش‌هایی که این نسل با آن دست و پنجه نرم می‌کننند به شکل ذیل دسته‌بندی نمود: چالش‌های عاطفی و سلامت روان، چالش زمان، چالش‌های اقتصادی، چالش‌های زندگی شغلی و خانوادگی، در انتها ذکر این نکته ضروریست، ظهور نسل ساندویچی که معلول علت‌های بسیاری است خود می‌تواند علت بسیاری از آسیب‌های فردی، اجتماعی و… در جامعه باشد اگر از سوی جامعه‌شناسان، آسیب‌شناسان و پژوهشگران اجتماعی و اقتصادی، روان‌شناسان و همچنین دولت‌ها آنگونه که باید و شاید جدی گرفته نشود و به آن نپردازند و در برنامه‌های کوتاه مدت و بلند مدت حکوت و دولت دیده نشوند. بنابراین ضروریست سیستم و همچنین کارفرمایان بخش خصوصی برای این نسل و کسانی که چنین نقش‌های متعدد و سنگینی را بازی می‌نمایند چتر‌های حمایتی خاصی را نظیر تسهیل در مرخصی‌ها، ساعات کار و …. اتخاذ نمایند.
صحنه دوم:
در بین راه به ناگزیر از تاکسی پیاده شدم و نمی‌دانم بین آن خانم جوان مستاصل و مضطرب و راننده‌ای که هر از چند گاهی پکی به سیگارش میزد و بی‌خیال به خواهش‌های مسافر با طمانینه به رانندگی خود ادامه می‌داد چه پیش آمد. زن جوان توانست آن روز نقش کامل و بی‌نقص چند‌گانه مادری، فرزندی، کارمندی، همسری و…. را که گروه و جامعه از او انتظار دارد به بهترین شکل ممکن بازی نماید یا خیر؟ راستی وظیفه مسافرانی چون من و راننده تاکسی در این میان چه بود؟ شما می‌دانید؟!.

source

توسط spideh.ir