آلودگی دریای خزر طی چند سال اخیر به موضوعی مهم تبدیل شده. بررسی‌ها نشان می‌دهد استان مازندران و گیلان به ترتیب مقام اول و دوم را دارند، چون این دو استان بیشترین جمعیت و گردشگر را به خود اختصاص داده‌اند و از طرف دیگر ورودی پساب‌های شهری، صنعتی و کشاورزی هم مزید بر علت شده است. «باقی‌گذاشتن پسماندها» و «تخریب بافت جانوری» ازجمله آسیب‌ها و عوارضی است که مسافران و گردشگران و تور‌هایی که به سمت شهر‌های شمال کشور می‌روند از خود برجای می‌گذارند. کارشناسان، تبدیل بخشی از ساحل دریای خزر به محل دپوی زباله را ناشی از «نبود قوانین سختگیرانه برای حفاظت از منابع طبیعی» و «عملکرد نادرست مسافران» عنوان می‌کنند. نقش مسافران در آلوده‌کردن محیط‌زیست خصوصا نقاط گردشگرپذیر بسیار پررنگ است، اما مهم‌تر از آن قوانینی است که باید درست و به‌موقع وضع شوند تا افراد با ملزم‌دانستن خود به رعایت آنها، از محیط‌زیست حفاظت کنند. یکی از بزرگ‌ترین مصائب این است که برای حفاظت از محیط‌های طبیعی، فرهنگ‌سازی درستی صورت نمی‌گیرد. تعداد زیادی از گردشگرانی که درحال‌حاضر به سواحل دریای خزر سفر می‌کنند، در جریان آموزش‌های لازم برای چند و، چون جمع‌آوری زباله‌ها قرار نگرفته‌اند. هرچند سطح آگاهی عموم افراد در این زمینه نسبت به یکی دو دهه پیش، به‌کرات ارتقا یافته، اما بازهم نسبت به کشور‌های گردشگرپذیر همسایه مانند ترکیه، کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس و حتی کشور‌های جنوب‌شرق آسیا ایراداتی اساسی وجود دارد. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این است که ما از سوی نهاد‌های متولی با «کم‌کاری» مواجهیم.

 

بنادر مهم اما بی‌اثر
دریای مازندران با دارا بودن منابع متعدد ازجمله ظرفیت‌های موجود در بخش انرژی، گردشگری، محیط‌زیست، تجارت و حمل‌ونقل می‌تواند نقش ویژه‌ای در توسعه اقتصاد دریامحور کشور ایفا کند. این استان همچنین با ۴۷۸کیلومتر طول نوار ساحلی با احتساب تالاب‌ها، فرورفتگی‌ها و رودخانه‌ها در این بخش قابلیت‌های فراوانی دارد.ارتباط بین دریای خزر و آب‌های آزاد و گردش اقتصادی حاصل از آن قادر خواهد بود تأثیر زیادی بر اقتصاد قفقاز و آسیای میانه بگذارد؛ با ‌وجود این استفاده‌نکردن از جایگاه خاص دریایی، این استان ساحلی را بی‌بهره از مزایای اقتصاد حاصل از عواید دریا گذاشته است.دریاها و سواحل ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی دارند و می‌توانند بخش بزرگی از اهداف اقتصادی کشور را محقق کنند. به‌طوری‌که علاوه بر درآمدزایی، ارزآوری، ایجاد اشتغال، تأمین نیازهای ساکنان بومی و بسیاری از موارد اقتصادی دیگر، به حفظ و ثبات بافت جمعیتی شهرهای ساحلی نیز کمک می‌کنند.درحال‌حاضر مازندران سه بندر فعال در شهرهای نوشهر، فریدونکنار و امیرآباد دارد که حجم تخلیه و بارگیری در این بنادر کمتر از ۳۰درصد است و سهم این بنادر در اقتصاد مناطق و شهرهای حاشیه چندان ملموس نیست.طبق آمارهای ارائه‌شده، بنادر تأثیری بین ۶ تا ۱۰درصد در اقتصاد مازندران دارند و این درحالی‌است که این استان بیشترین سهم ساحل را در کرانه خزر و در بین استان‌های ساحلی به خود اختصاص داده است.بهره‌نگرفتن ازصنایع تبدیلی ساحلی، تهیه‌نشدن سند گردشگری دریایی بین‌شهری، کم‌توجهی به فواید اقتصادی بخش شیلات و آبزیان در حوزه دریای مازندران و انقراض برخی از گونه‌های ارزشمند ازجمله مشکلات فراروی این استان است.

آلاینده‌های ویرانگر
هانیه مرادیان، پژوهشگر در زمینه مطالعات دریایی درباره این‌که کدام بخش سواحل دریای خزر آلوده‌تر است می‌گوید: «الان بیشتر توجه محافل علمی و اجرایی کشور روی کاهش سطح تراز آب دریای خزر است اما واقعیت این است که اهمیت بخش آلودگی دریای خزر بسیار فراتر از کاهش تراز سطح آن است، چون کاهش یا افزایش سطح تراز در کارنامه خزر همیشه بوده و همواره خواهد بود؛ یعنی در سال‌های پیش‌رو هم افزایش تراز و هم کاهش تراز را تجربه خواهیم کرد، چون این یک پدیده سیکلی است و بارها اتفاق افتاده است.»
 او ادامه می‌دهد: «اما آن چیزی که نمی‌شود نجات داد و راحت از آن گذشت، آلودگی‌های مختلفی است که وارد آب‌های ساحلی خزر می‌شود. یکی از آنها ورود آلودگی‌های نفتی از جمهوری‌آذربایجان است که وارد آب‌های آستارا می‌شود و محدوده‌ای تقریبا ۱۲۰کیلومتری را در ساحل آلوده می‌کند، به شکلی که گاه در فصل سرد امواج طوفانی باعث می‌شوند مواد جامد حاصل از آلودگی‌های نفتی به شکل گلوله‌هایی کنار ساحل نشت پیدا کنند. آنها ماسه‌های ساحلی را آلوده و گیاهان و جانوران در محدوده ساحلی را نابود می‌کنند ضمن این‌که می‌توانند تاثیر بسزایی در اکوسیستم‌های ساحلی بگذارند.»

source

توسط spideh.ir