«آرمان امروز» از زنگ خطر کمبود پزشک در ایران گزارش می دهد؛

 

آرمان امروز- گروه جامعه: وضعیت پزشکان در ایران به واسطه سیاست های اشتباه در دولت های گذشته، تعریفی ندارد. موج مهاجرت، در کنار سیاست های غلط گذشته سبب شده که تا چند سال آینده، ایران که حالا پزشک به کشورهای اروپایی صادر می کند (با موج مهاجرت) تا کمتر از یک دهه دیگر به دوران دهه ۶۰ و ۷۰ باز می گردد، که از کشورهای هند و پاکستان پزشک وارد می کردیم. همین چند روز پیش بود که دکتر علیرضا سلیمی، رئیس انجمن علمی بیهوشی، هشدار داد که به واسطه دستمزد و درآمد پایین پزشکان یا آنها به جراحی های زیبایی رو می آورند یا به مهاجرت و گفت: «متاسفانه در جراحی‌های زیبایی دستمزد چند صدبرابر می‌شود. اکنون با ۳مشکل جدی شامل مهاجرت بالا، کاهش استقبال برای ورود به دوره دستیاری و ضریب کارایی پایین مواجه هستیم، یکی از نکات قابل تامل افزایش سن مهاجرت پزشکان است. این اتفاق رایجی نیست و همیشه در قشر جوان شاهد مهاجرت‌ها هستیم.»
این گفته ها در شرایطی مطرح می شود که برخی از مردم دیدگاه شان نسبت به پزشکان، قشری متمول و ثروتمند است که در مطب های بالای شهر یا بیمارستان های لوکس و خصوصی «پول پاور می کنند»، اما خبر ندارند، مثلا پزشکان بیهوشی برای هر بار کار در روز و با کار پراسترس و تنش، درآمدشان ۷۰ تا ۱۰۰ هزارتومان است. یا پزشکانی که در مرکز یا جنوب شهر مطب دارند، از تامین هزینه های جاری شان ناتوان هستند. همین امر سبب شده که بسیاری از کشورها برای پزشکان ایرانی، فرش قرمز پهن کنند و آنها را با دستمزدها نجومی جذب نمایند. در این شرایط کارشناسان براین باورند که فرهنگی در میان جوانان اروپایی رایج شده که آنها وقت و عمر خود را پای تحصیل برای پزشکی صرف نمی کنند، تا پس از سه دهه درس خواندن وارد بازار کار شوند و آنها به سمت مشاغلی می روند که زودتر به پول برسند. در این شرایط روز گذشته جانشین وزیر بهداشت نیز در گفت وگو با «خبرآنلاین» این موضوع را تایید می کند و می‌گوید: «اول انقلاب، پزشک خارجی داشتیم. الان از خارج برای درمان به ایران می‌آیند. ما زیرساخت خوبی برای علم و توانمندی ایجاد کردیم. تا ۳ سال پیش ما اعزام به خارج نداشتیم ولی الان داریم. احتمالا تا ۷-۸ سال دیگر، پزشکی در ایران نمی‌ماند و مجبوریم باز هم بیماران را به خارج اعزام کنیم. الان انتظارات بالاست ولی الزامات موجود نیست. این وضعیت باعث تحت فشار قرار گرفتن گروه پزشکی می‌شود.»
وی درباره دریافتی‌های پایین و فشار کار زیاد رزیدنت‌ها که در سال‌های قبل به خودکشی منجر شده، می افزاید: در یک تحقیق مشخص شد در بین رزیدنت‌ها، سال اول جراحی، ۳.۴ درصد افسردگی داشتند. در آخر سال اول، این افسردگی ۳۳ درصد شده است. این فشارها باعث می‌شود افسردگی بالا برود. حجم سنگین مطالب، امتحان‌های سخت هم باعث مشکل می‌شود. فارغ‌التحصیل جوان متخصص هم بسیار پرچالش است، آینده تحصیلی، شغلی و تشکیل خانواده بسیار مبهم است. دانشجویان درگیر درس هستند و تشکیل خانواده بسیار عقب می‌رود. یک پزشک متخصص در ۳۰ سالگی تخصص می‌گیرد و تازه می‌خواهد وارد بازار کار شود. اگر او بخواهد فوق تخصص بگیرد در ۴۰ سالگی وارد زندگی حرفه‌ای می‌شود. تا آن زمان تحت آموزش است.»
آیین نامه وزارت بهداشت در تعهد رزیدنتی، خیلی غیرمنطقی است. مثلا رزیدنت تعهد می‌دهد اگر فوت شد، وزارت بهداشت می‌تواند خسارت آموزش را از اموال او بردارد. این خیلی اشتباه است. چه تعهدی است که از رزیدنت می‌گیرند؟ مسایلی از این دست باید در وزارت بهداشت درست شود، بخش‌هایی خارج از وزارت بهداشت باید درست شود. راه درست شدن رزیدنتی این است که باید به عنوان شغل موقت تعریف شود. رزیدنتی قانون نیاز دارد. پزشک در دیدگاه بیمار، ابرانسان است تا حدی که نمی‌تواند فکر کند که او هم خسته یا گرسنه می‌شود، کسی که ساعت ۲ صبح وارد اورژانس می‌شود، تصور نمی‌کند پزشکی که آن طرف نشسته، خسته است. همه از ما انتظار دارند ابرانسان باشیم. در عمل نمی‌شود. الان در نسل فعلی نمی‌توان این را گفت. می‌گوید من خسته‌ام و می‌خواهم بروم بخوابم. در نسل من، اینطور نبود. به ما می‌گفتند اگر از خستگی مردی هم باید اینجا باشی. نسل الان زودتر خسته می‌شود، می‌گوید نمی‌خواهم کار کنم. باید انتظارمان را با این نسل تنظیم کنیم. از سوی دیگر باید حواس‌مان باشد که مردم همچنان به چشم ابرانسان به پزشک نگاه می‌کنند که انتظار غلطی نیست. این انتظار، لوازمی دارد که فعلا موجود نیست.»

source

توسط spideh.ir