ترانه سلطانی

 

هنر همواره تحت تأثیر مخاطبان هنری، نهادهای حمایتی یا حامیان هنر بوده است. کمتر هنرمندی وجود داشته که اثر هنری را صرفا خلق کرده و تمایلی به نمایش آن نداشته باشد. در نتیجه، هنر با جامعه و مخاطب در ارتباط است. این ارتباط می‌تواند کاملا دو‌سویه باشد که دراین‌باره نظرات جامعه‌شناسانه بسیاری وجود دارد. پیر بوردیو در یکی از همین نظرات عنوان می‌کند‌ خاستگاه طبقاتی، اجتماعی و همچنین سطح تحصیلات افراد در برخورد با هنر تأثیرگذار است و این امر منجر به ایجاد یک نابرابری، بیش از هر‌جای دیگری در عرصه‌ هنرهای والا می‌شود. از نظر او، عشق به هنر تا حدودی محصول شرایط اجتماعی‌ای است که فرد در آن قرار دارد.

یکی از مواردی که به نابرابری طبقاتی ختم می‌شود، سرمایه اقتصادی است. متأسفانه هنر و بهره‌مندی از آن تا حدودی متعلق به طبقه خاصی از جامعه است. البته این طبقه‌بندی نسبت به گذشته کمتر شده و ما شاهد ورود مخاطبان گسترده‌تری به هنر هستیم. اما آنچه هنوز از اهمیت بالایی برخوردار است، نیازمندی هنر و هنرمند به حمایت و درواقع سرمایه اقتصادی است.

همان‌طور‌که می‌دانیم، هنر در گذشته تحت حمایت دربار و اشراف بوده و در دوران رنسانس این حمایت‌ها اوج گرفته و افرادی مانند خاندان مدیچی به بزرگ‌ترین حامیان هنر تبدیل می‌شوند و این امر دوران شکوهمندی در تاریخ هنر را رقم می‌زند. اهمیت وجود حامیان هنر در طول تاریخ قابل انکار نیست و تا امروز که سرمایه‌داران و افراد مشهور به این جرگه پیوسته‌اند و یا به قول چارلز بیرد حمایت میلیونرها از هنر آغاز ‌شده، ادامه دارد. ورود حامیان جدید به هنر منجر به تغییراتی در جهان هنر ‌شده که در یادداشت‌های آینده بررسی خواهد شد اما آنچه اکنون اهمیت دارد، لزوم استمرار حمایت از هنر برای مانایی آن است.

حمایت از هنر در ایران سابقه چندان طولانی‌ای ندارد. احتمالا از اواسط قاجار، با ورود دنیای مدرن به هنر ایران و تحصیل تعداد زیادی از افراد در کشورهای اروپایی، مجال آشنایی بیشتری با هنر در کشور فراهم شد. درنهایت در دوران پهلوی، اوج حمایت هنری از هنرمندان و آثار هنری در ایران رقم خورد که در نتیجه آن، موزه هنرهای معاصر، فرهنگ‌سراهای مختلف، بورسیه هنرمندان مختلف، خرید آثار هنری هنرمندان و بسیاری فعالیت‌های دیگر شکل گرفت.

در این بازه زمانی، هنر ایران فرصتی یافت تا وارد بازارهای جهانی، آرتفرها و حراجی‌های مهم جهان شود و هنرمندان ایرانی در جهان شناخته شوند. در مقیاسی کلی، حمایت از هنر منجر به رشد و اعتلای هنری می‌شود و همچنین فرصت تولیدات خلاقانه را به هنرمند می‌دهد. در بیشتر مواقع، مبلغ فروش اثر هنری‌ صرف تولید اثر بعدی هنرمند می‌شود. پس با این حمایت حداقل امکان استمرار فعالیت هنرمند فراهم می‌شود. فعالیت بیشتر هنرمند می‌تواند منجر به بروز خلاقیت و ساخت جهان جدیدی در آثار او شود و این امر هنر را از رکود و یا تولید آثار قدیمی و تکراری دور کرده و منجر به اغنای هنر روز می‌شود.

بعد از انقلاب حمایت از هنر به حداقل رسید تا سرانجام در دوران ریاست دکتر سمیع‌آذر و با حمایت موزه هنرهای معاصر، دوران جدیدی در هنر ایران آغاز شد. در این دوران، گالری‌های بیشتری تأسیس شد و امکان نمایش آثار و ارتباط بیشتر با مخاطب فراهم شد. نمایشگاه‌های گروهی و انفرادی مختلفی از هنرمندان جوان برگزار شد و موزه هنرهای معاصر شروع به خرید آثار هنری هنرمندان جوان کرد که این خود موجب رونق فضای هنری شد. در نتیجه همین ارتباط بیشتر و پویایی فضای هنری روز، مخاطبان بیشتری به جامعه تجسمی راه یافتند و توجه بخش خصوصی و افراد مستقل به هنر جلب شد و تعداد مجموعه‌داران آثار هنری افزایش یافت.

سوانا بغوزیان در مقاله‌ای مجموعه‌داران هنری را به چند دسته تقسیم‌بندی می‌کند که شامل هنرمند-مجموعه‌دار، کیوریتور-مجموعه‌دار، مجموعه‌داران آثار هنری و موزه‌های خصوصی، آرشیوکنندگان و علاقه‌‌‌‌‌مند-سرمایه‌گذار می‌شود. در این بین ما شاهد رشد گروه علاقه‌مند-سرمایه‌گذار در هنر هستیم. این رشد، می‌تواند نتیجه سال‌ها تلاش برای شناساندن هنر به گروه‌های مختلف جامعه و کم‌رنگ‌کردن فاصله بین هنر و آحاد جامعه باشد. هنر مانند گذشته مختص گروه خاصی نیست و این روزها مخاطبان بیشتری در برنامه گالری‌ها شرکت می‌کنند.

علاقه‌مند-سرمایه‌گذار معمولا هنگام خرید دو رویکرد مختلف دارد: یا بنا به علاقه‌مندی، سلیقه شخصی و احساسی که اثر در او ایجاد می‌کند خرید می‌کند، یا برای سرمایه‌گذاری. پژوهشی نشان داده که مجموعه‌داری آثار هنری و زندگی در این فضا، سبب می‌شود‌ خلاقیت، حال خوش و قدرت تفکر انتقادی در افراد افزایش پیدا کرده که روی شاخص کیفیت زندگی تأثیرگذار است و نشان می‌دهد خرید براساس ذوق و سلیقه موجب افزایش استانداردهای زندگی می‌شود.

اما برای گروه دوم، جنبه اقتصادی و سرمایه‌گذاری اثر مهم‌تر خواهد بود. در قسمت سرمایه‌گذاری با توجه به شرایط نامساعد اقتصادی، نوسانات ارز، طلا، ملک و‌…، سرمایه‌گذاری آثار هنری روشی مطمئن‌تر، کم‌ریسک‌تر و احتمالا با حاشیه سود کمتر است. اما این دسته از مجموعه‌داران معمولا‌ سراغ آثار مستر رفته و اثر هنری تثبیت‌شده‌تری را انتخاب می‌کنند که این امر فرصت حمایت از نسل جوان را کمتر می‌کند یا حتی ممکن است سبب شود سلیقه عمومی این افراد روی هنر روز تأثیر بگذارد که این خود نیازمند یک یادداشت مفصل است. اما مهم این است که جنبه تجارت از جنبه هنری مسئله پیشی نگیرد.

به عنوان نتیجه‌گیری، هنر، امروز و در نبود حمایت دولتی و رکود اقتصادی به حامی نیاز دارد. همان‌طور‌که بررسی شد، حمایت از هنر منجر به شکوفایی آن و در ساده‌ترین حالت، امکان تداوم تولید آثار هنری و غنای فرهنگی را فراهم می‌کند. مجموعه‌داری خصوصی می‌تواند نقش حمایتی کوچکی ایفا کرده و یا باعث آشنایی افراد بیشتری با هنر شود و یا همان‌طور‌که این روزها شاهد آن هستیم، منجر به گسترش همکاری گالری‌ها با این مجموعه‌داران و برگزاری نمایشگاه‌هایی از مجموعه شخصی این افراد شود.

 

source

توسط spideh.ir