برگ اول
عشق به کتاب
دراین قصه میدیدیم: آقای «کتابچی»، پس از مرگش یک مغازه کتابفروشی برای دختر و پسرش، «کتایون» و «کیوان» به ارث گذاشته است. شوهر کتایون تقاضای سهم همسرش را دارد. کیوان سهم خود را از مغازه به آنها میفروشد. بعد از این جریان، کیوان بر حسب اتفاق با «غلام» که راننده اتوبوس است، آشنا میشود. اتوبوس غلام تبدیل به کتابفروشی سیار میشود و شوهر کتایون هم، مغازه را تبدیل به فستفود میکند.
برگ دوم
بازخوردها چه بود؟
این سریال در زمان پخش، مخاطبان بسیاری را با خود همراه کرد که هر بار همپای این کتابفروشی سیار میشدند و ماجرای شخصیتهای اصلی قصه و شخصیتهایی را که بهصورت مهمان وارد هر قسمت میشدند، دنبال کردند. با توجه به نگاه مثبت مخاطبان و منتقدان، در نقدی درباره این سریال میخوانیم: تلویزیون به کمک کالای فرهنگی چون کتاب آمده و سعی دارد که کتابخوانی را ترویج کند. البته کتابفروشی هدهد تنها به کتابهای ادبی و هنری نمیپردازد، بلکه تلاش میکند تا کتابخوانی را بهعنوان یک موضع کاربردی مطرح کند؛ بنابراین کتابهای مختلف در آن طرح میشود. این مجموعه اگرچه موضوعی کاربردی دارد ولی کاملا نمایشی و دقیق طراحی شده و از همه المانهایی که برای ساخت اثری موفق میتوان استفاده کرد، به درستی سود برده است. این مجموعه، یک متن بدون حاشیه دارد و بسیار مختصر، مفید و درست نوشته شده، چرا که همیشه مستقیم سراغ موضوع میرود و مسائل را خیلی جذاب، بسیار ساده، شیرین و ملموس برای مخاطبان طرح میکند.
برگ سوم
بازیگران و چند نکته دیگر
در این سریال بازیگران شناختهشدهای همچون امیرحسین صدیق، راضیه برومند،علی اوسیوند،افسانه چهرهآزاد،سحر دولتشاهی، بهاره رهنما، فرهاد آئیش، گلاره عباسی و… به ایفای نقش پرداختند. سریال در فضای صمیمی با حضور این چهرهها زندگی خانوادگی را با محتوای فرهنگی درهم آمیخته بود و از این منظر مخاطبان قصه خود را بدون لکنت تعریف میکرد و سعی داشت کمتر شعار کتابخوانی در صورت مخاطبانش فریاد بزند.
برگ چهارم
برشی از یک مصاحبه
کارگردان سریال در گفتوگویی درخصوص معرفی کتاب در این اثر بیان کرده بود: معمولا کاری را قبول میکنم که خودم نسبت به آن تعلق خاطر دارم. زمانی که خانه کتاب از من خواست طرحی در مورد کتاب بدهم، با توجه به علاقهای که نسبت به مقوله کتاب داشتم، آن را پذیرفتم و همان موقع طرح و فیلمنامه اولیه را با همراهی خانم نغمه ثمینی آماده و به آنها ارائه دادیم. در کتابفروشی هدهد برای اولینبار تنها کتابهایی با موضوع ادبیات نیستند که معرفی میشوند. هر قسمت این سریال به نام یک کتاب پخش میشود. یک هفته «روی ماه خداوند را ببوس» نوشته مصطفی مستور؛ یک قسمت به نام مثنوی مولانا و یک بار دیگر نیز اتوبیوگرافی هوشنگ مرادیکرمانی «شما که غریبه نیستید». سعی کردم ازامکانی که دردست داشتم، سوءاستفاده نکنم وخدای ناکرده دنبال تبلیغ یک نوع کتاب خاص که یک تفکر خاص درآن وجود دارد، باشم. تلاشم این بود که با کتاب کمی عادلانه برخورد کنم. کمی سخت بود که بخواهیم عناوین کتابها را معرفی کنیم.برای همین از نماهای بسته در بساط کتابفروشی پرهیز کردم. برای اینکه آن موقع این بحث مطرح میشد که چرا کتاب فلانی هست کتاب من نیست،کتابها را ازجنبه کاربردی بررسی کردیم. اینکه فکر کنیم کتاب تنها اثر ادبی است یا مختص به یک ژانر خاص؛ درست نیست و باید این فکر را که کتاب تنها مربوط به یک قشر خاص روشنفکر است، تغییر دهیم.
source