آرمان امروز- رها معیری: همین چند روز پیش بود که جامعه شناسان در دیدار با رئیس جمهور کشورمان به این موضوع تاکید داشتند که «بدحالی جامعه در حال کشیده شدن به خانه است» و می تواند عواقب خطرناکی را برای کشور و بنیاد خانواده داشته باشد. سعید معیدفر، جامعه شناس گفته است: «البته یک نکتهای که تقریباً میشود گفت علی الاغلب کسانی که در آن جلسه شرکت داشتند بر آن تاکید داشتند، وضعیت بسیار مسئله ساز جامعه ایران است. یعنی همه در این امر وفاق داشتند که امروز جامعه حالش خوب نیست و هر روز حالش بدتر میشود. این بدحالی جامعه کم کم حتی به خانه کشیده شده و خانه را هم دارد ویران میکند.» یکی از عواقب خطرناک این موضوع همسرآزاری و قتل است. کافیست که کلید واژه «قتل همسر» را در یکسال گذشته در گوگل جست و جو کنید و آن زمان با هزاران خبر از رویدادهای مختلف مواجه می شوید: «قتل همسر با کلنگ»، «قتل دو همسر به صورت همزمان در کرج»، « زنی شوهرش را کشت و تکهتکه کرد»، «قتل همسر به دلیل اینکه در غذا زیاد رب می ریخت!»، « اعتراف به قتل همسر با ضربات چاقو در خواب»، « قتل همسر برای رسیدن به عشق دوران کرونا»، «قتل همسر با نخ بادکنک»، « قتل هولناک همسر به علت اختلافات خانوادگی» و … صدها خبر دیگر که در یکسال گذشته در اقصی نقاط کشور رخ داده است. شاید ازدیاد پدیده همسرکشی که از سر مشکلات بسیار در جامعه، اقتصاد به نهاد خانواده کشیده شده، همان موضوع هشدار کارشناسان برای «رسیدن حال بد جامعه به خانواده است»!
نتیجه مشاجرههای یک وکیل و یک خبرنگار
اما آنچه که نگران کننده است، نفوذ این اتفاق به لایه های بالایی جامعه از لحاظ جایگاه اجتماعی و تحصیل کرده است. شاید در این رابطه قتل همسر شهردار سابق تهران نشان از این وضعیت داشت، اما در چند روز گذشته سرتیتر این روزهای کلید واژه «قتل همسر»، قتل یک خبرنگار زن توسط همسرش که وکیل دادگستری است، جامعه را به شوک فرو برده، آن هم به دلیل یک مشاجره خانوادگی. روز یکشنبه (۲۰ آبان) رکنا در خبری نوشت: «منصوره قدیری جاوید» خبرنگار بخش پژوهشهای خبرگزاری ایرنا شامگاه (شنبه ۱۹ آبان) توسط همسرش که وکیل دادگستری است، با ضربات دمبل و چاقو به قتل رسید.» مردی است که فوق لیسانس حقوق دارد و به وکالت نیز مشغول است. متهم در بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرده است: «از زندگی خسته شده بودم چون مدام با همسرم اختلاف و درگیری داشتم. مرتب با هم بگو مکو داشتیم و زندگی ما تلخ و سیاه شده بود و دل خوشی نداشتم. درواقع بهتر بگویم ما حتی در کوچکترین موضوع هم با یکدیگر تفاهم نداشتیم از انتخاب غذا در خانه گرفته تا مسائل بزرگتری مانند تربیت فرزند و رفتن به سفر یا مسائل مالی. باید از هم جدا می شدیم اما من دوست نداشتم همسرم را طلاق بدهم. از تنهایی می ترسیدم و می خواستم پیش او و پسرم بمانم اما خب شرایط هم خوب نبود و من دیگر از این وضعیت خسته شده بودم. حتی این اواخر با هم صحبت هم نمی کردیم و این موضوع آزارم می داد. صبح روز حادثه پسرم به مدرسه رفت ومن و همسرم دوباره سر همان موضوعات قبلی با هم مشاجره کردیم. ساعت حدودا ۹ صبح بود که عصبانی شدم و با دمبلی که در اتاق خواب بود چند ضربه به سرش زدم و او خونین روی تخت افتاد. از اتاق بیرون آمدم و دقایقی بعد وقتی به اتاق رفتم متوجه شدم هنوز زنده است و با چاقو او را زدم تا اینکه فوت شد.» این خانواده دارای یک فرزند ۱۵ ساله است که در زمان قتل در خانه حضور داشت و او می گوید: «من قصد داشتم پسرم را هم به قتل برسانم و بعد هم خودم خوکشی کنم. وقتی پسرم از مدرسه آمد به او گفتم مادرش بیرون است و برای او غذا و چایی آوردم و داخل آن قرص ریختم و او هم بی هوش شد و به خواب رفت. می خواستم وقتی او هم فوت کرد خودم هم ۱۰۰ تا قرص بخورم و به زندگی ام پایان دهم که ماموران رسیدند و نقشه ام نافرجام باقی ماند.»
خشونت علیه کودکان و زنان
هرچند که نمی توان در اتفاقات و قتل ها، یک طرف را مقصر دانست و قطعا هر دو طرف دارای مشکلاتی بوده اند، اما موضوعی که طی سال های گذشته در جامعه ایرانی شدت پیدا کرده است، خشونت علیه زنان و کودکان است. شاید بد نباشد همین چند روز پیش سازمان جهانی بهداشت هشدار داد: «بیش از نیمی از کودکان در سراسر جهان از نوعی خشونت رنج می برند» در این شرایط خشوت علیه زنان یکی از فراگیرترین چالشهای پیش روی آنان است. بررسیهای موجود حاکی از آن است که سوء رفتار با زنان، مشکلی فراگیر بوده و مردان عملا از هر کشور، فرهنگ یا طبقهای که هستند، و هر میزان درآمدی که داشته باشند، در ارتکاب خشونت آزادند. اتفاق تلخی که برای خبرنگار ایرنا افتاد و قتل او به دست او به دست همسر خود، مثالی بود از اینکه خشونت علیه زنان محدود به گروهی خاصی از آنها نمیشود و ابراز خشونت مردان نسبت به زنان نیز مختص گروه خاصی از مردان نیست. درباره چگونگی تعریف خشونت علیه زنان در بین صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد اما طی یک پژوهش بزرگ که درباره خشونت علیه زنان در ایران، در ۲۸ مرکز استان کشور انجام شد، خشونت خانگی علیه زنان را به خشونتهای زبانی، روانی، فیزیکی حقوقی، جنسی، اقتصادی، فکری و آموزشی تقسیم کردند.
کسی حواسش به شیوع خشونت خانگی است؟
زهرا نژاد بهرام/ فعال حوزه زنان
اگر بخواهیم انواع خشونت علیه زنان را نام ببریم؛ خشونت کلامی، عاطفی، فیزیکی، جنسی، اقتصادی و یا قتل های ناموسی، کودک همسری، مادرهمسری از جمله آنها است. اصلی ترین علت خشونت نیز عدم برابری و گفت و گو در جوامع است. از طرفی نیز وقتی در جوامع مشکلات اقتصادی افزایش پیدا کند، مشکلات به داخل منزل برده شده و در خانه هم خشونت علیه زنان افزایش مییابد. پسران ودختران ما باید در مدارس بیاموزند که با یکدیگر برابر اند و تفاوتی با هم ندارند و این باعث می شود وقتی بزرگتر هم بشوند، زن یا مرد بودن را به معنی برتری قدرتی ندانند. موضوع دوم آموزش خانواده است. رسانه ها باید نفی خشونت علیه زنان را در دستور کار خود قرار دهند و از پخش مصادیقی از خشونت علیه زنان اعم از کلامی، فیزیکی، جنسیتی و .. خود داری کنند و این ها را به عنوان مصادیق غیر انسانی و نامتعارف نشان دهند. ایجاد مراکز حمایتی برای خشونت زنان خشونت خانگی دیده نیز راهکار سوم است و باید معاون امور زنان رئیس جمهور این موضوع را به عنوان مطالبه اصلی دولت پیگیر باشد که چرا قوانین ما در این زمینه بازدارنده نیستند؟!. خشونت علیه زنان یک مقوله فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی است. زنانی که خشونت می بینند، وقتی خودشان به لحاظ روحی مشکل دارند، چطور می توانند فرزندان و خانوده سلامت تربیت کنند؟ اگر به دنبال این باشیم که نظام خانواده را حفظ کنیم، خشونت علیه زنان را باید از ریشه بکنیم و این هم مگر با اتکا به قانون و ایجاد سیستم های حمایتی برای زنان خشونت دیده و آموزش مداوم صورت نمیگیرد.
source