آرمان امروز: شاید بارها با قطار به سفر رفته‌اید و در این میان افراد خانواده که بعضا بچه های کوچک و زنان سالمند را دیده اید که در کف زمین یا روی پله ها نشسته اند. به عنوان مثال در مسیر تهران- قزوین و بلعکس، قطارها که به صورت اتوبوسی هستند، افراد زیادی مانند اتوبوس یا مترو کف زمین نشسته اند یا روی پله یا ایستاده اند. البته این مسیر دوساعته را می توان تحمل کرد، اما در مسیری مانند تهران- مشهد و بلعکس که زمان طولانی تری را مسافران در قطار سپری می کنند،بارها مشاهده شده که خانواده ها، در گوشه ای از سالن ها ایستاده یا روی پله ها نشسته اند و اگر در مسیرهایی که قطار توقف دارد، کوپه ای خالی شود، آنها به آن کوپه خالی می نشینند، اما اگر کوپه خالی نشود و پیک سفر باشد، باید ۱۲ تا ۱۵ ساعت را در کف قطار یا پله سرد و سخت بنشینند تا به مقصد برسند. دیروز اقتصاد۲۴ در گزارشی نوشت که «پدیده «پله‌ نشینی در قطار‌های برون‌ شهری» را می‌توان اینگونه توضیح داد که در ایستگاه‌های نزدیک شهر‌های بزرگ و مناطقی مربوط به حومه، اغلب کارگرانی سوار قطار‌های بین‌شهری شده و به جای استفاده از کوپه یا صندلی مخصوص مسافر، بر روی پله‌های میان واگن‌ها می‌نشینند. این افراد که مسیری طولانی را به ناچار هر روزه برای رفتن سرکار طی می‌کنند، هزینه سفر خود را نقدی به مسئول بخش مربوطه می‌پردازند. این روند که می‌توان از آن به عنوان جدیدترین ناهنجاری اقتصادی-اجتماعی یاد کرد، دلایل متعددی دارد؛ در وهله نخست هزینه پله‌نشینی طبیعتا کمتر از قیمت بلیت صندلی قطار است. از این رو افرادی که ناچارند هر روز مسافت طولانی را برای رفتن سرکار و بازگشت به خانه طی کنند، توانایی پرداخت ارقام سنگین برای تردد خود را ندارند.»
سوءمدیریت‌های دولتی ادامه دارد
دلیل بعدی شکل‌گیری پدیده پله‌نشینی در قطار، وجود محدودیت در تهیه بلیت این وسیله حمل و نقل عمومی است. به منظور سامان‌دهی بازار بلیت قطار، دولت روند را به این شکل تغییر داد که افراد ۱۵ ام تا ۱۷ام هر ماه، پیش خرید بلیت‌های قطار خود را باید انجام دهند. هر فرد اگر نیاز به سفر با قطار داشته باشد، باید از ماه قبل تصمیم خود را گرفته و صندلی خود را رزرو کند. طی کردن چنین روندی آن هم برای افرادی که در حومه شهر‌ها و یا حتی شهرستان‌های کوچک زندگی می‌کنند، به تبع دشوار است. پس آن‌ها چاره‌ای ندارند که در صورت نیاز به سفر فوری با قطار، از هر شیوه غیرمتعارفی که فضا را برای سودجویی شرکت‌ها فراهم می‌کند، بهره گیرند؛ به‌ویژه اگر این تردد، روتین روزانه باشد. نکته قابل توجه، آنجاست که هیچ یک از نهاد‌ها به این موضوع توجهی نداشته و شرکت‌های مسافربری نیز انگار از این درآمد‌های بادآورده، اما ثابت، راضی‌اند.
کرامت اجتماعی چه می شود
نشستن روی پله قطار برای رفتن به سرکار در شهری یا شهرستانی دیگر، جدای از بحث‌های اقتصادی و پررنگ‌تر شدن مشکلات مدیریتی، یک بعد اجتماعی هم دارد؛ کرامت انسانی که برای کاهش هزینه‌های اقتصادی زیر سوال می‌رود، نکته حذف شده در نگاه افرادیست که با فراغ بال تورم را افزایش می‌دهند و از هر شیوه‌ای برای کسب درآمد بیشتر از مردم استفاده می‌کنند. کارگرانی که اغلب روزمزد هستند یا با پایه حقوق نهایت ۹ میلیون تومانی یک خانوار را اداره می‌کنند، از ارزشی پایین‌تر برخوردار نیستند که حق آن‌ها نشستن روی پله قطار باشد. ادعای مسئولان، آن است که ایران یک کشور سرمایه‌داری نیست، اما با نحوه مدیریت و شیوه‌های قانون‌گذاری فعلی انگار اگر پول نداشته باشی، ارزشی هم نداری. تنها در یک نظام سرمایه‌داری کارگر روزمزد ساکن حومه، برای رفتن سرکار و بازگشت به خانه باید روی پله قطار بنشیند. البته اگر مدیران این موضوع را مثل تمام چالش‌های اقتصادی-اجتماعی دیگر تکذیب نکنند.

source

توسط spideh.ir