در سال‌هاي اخير شايد معروف‌ترين جنگ تجاري، جنگ تجاري آمريکا و چين باشد که پس از تصميم دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور آمريکا در ۶ ژوئيه ۲۰۱۸ مبني بر اعمال ۳۴ ميليارد دلار تعرفه گمرکي بر واردات کالاهاي چيني به وقوع پيوست و چين نيز متقابلا وارد ميدان شد‌. 

اما اين تنها چين نيست که نگران حضور ترامپ در کاخ سفيد است بلکه اقتصادهايي چون ژاپن و بريتانيا نيز همزمان در حال تلاش هستند تا با حفظ موقعيت خود در اقتصاد جهاني، خود را در برابر تصميمات رئيس جمهور جديد آمريکا محافظت کنند 

ديميتري ميگونوف در مطلبي روزنامه ايزوستيا در اين باره نوشت‌: بريتانيا و ژاپن مي‌خواهند بلوک کوچک خود را ايجاد کنند تا بتوانند در مورد کاهش عوارض تجاري از ايالات متحده مذاکره يا به نحوي مشترکا با آنها مقابله کنند.

وي در اين باره افزود: کشورهاي جزيره‌اي در هر دو سوي اوراسيا ممکن است ديگر هيچ راه حل جهاني براي مشکلات کنوني تجارت جهاني پيدا نکنند و همه اينها در حالي است که انتصاب‌هاي بسيار سختی توسط ترامپ رئيس‌جمهور آمريکا پيش روي آنهاست‌. 

رابطه فراموش شده 
رابطه ويژه بين بريتانيا و ژاپن موضوعی قديمي است که فراموش شده اما اين رابطه همچنين برقرار و رو به گسترش است و دو طرف براي به‌دست آوردن سهم کيک بيشتر در بازار اقتصاد جهاني در حال مبارزه هستند.

نگاهي به روابط توکيو و مسکو در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم نشان مي‌دهد توسعه روابط اقتصادي و نظامي – سياسي بين دو دولت‌، امکان آغاز صنعتي‌سازي اوليه ژاپن را فراهم کرد.

روابط ويژه ميان لندن و توکيو در دهه 1920 به دليل رقابت در اقيانوس آرام، حرکت بريتانيا به سمت اتحاد با ايالات متحده و رقابت بين محصولات کشورها در بازارهاي جهاني مختل شد.

اما پس از اين‌که انگليس از اتحاديه اروپا، خارج شد، اين روابط جان دوباره‌اي گرفت و اکنون ژاپن و بريتانيا سوار بر يک قايق هستند‌. 

ديميتري ميگونوف در اين باره نوشت‌: اکنون ژاپن و انگليس به عنوان آخرين اقتصادهاي بزرگ جهان باقي ماندند که عضو هيچ بلوک تجاري نيستند. 

در چند سال گذشته، کشورها رايزني‌هايي را در سطح وزراي خارجه انجام داده‌اند و اکنون به دنبال تماس‌هاي منظم، بر سر اصل 2+2 به توافق رسيده‌اند و روساي وزارت خارجه و وزارت بازرگاني هر دو طرف در حال انجام هماهنگي هستند‌. 

فشار‌ها در اثر منگنه اقتصادي و افزايش تعرفه‌ها 
وضعيت اقتصادي در هر دو کشور چندان خوب نيست. اين مسأله به ويژه در مورد انگلستان صادق‌تر است. در حالي که بريتانيا در سال‌هاي اخير، نرخ رشد توليد ناخالص داخلي را به شکل مناسبي حفظ کرده، اين امر با کاهش بهره‌وري و بحران بودجه مصادف شده است‌. 

اين شرايط دولت جديد کارگر را به دنبال اصلاحات بسيار بحث‌برانگيز شامل کاهش همزمان هزينه‌ها و افزايش ماليات‌ها در حال اجراست و تأثير آن بر اقتصاد ملي اين کشور بسيار دردناک خواهد بود.

به نوبه خود، سرزمين خورشيد در حال طلوع هنوز بيش از 30 سال رکود را تجربه مي‌کند. در يکي دو سال گذشته، سقوط ين رقابت‌پذيري صادرکنندگان ژاپني را افزايش داده، اما در عين حال استانداردهاي زندگي اين کشور را کاهش داده است.

ميگونوف در اين باره نوشت: توکيو به راحتي مي‌تواند با افزايش نرخ بانک مرکزي ين را تقويت کند، اما عواقب اين اقدام براي کل جهان غيرقابل پيش‌بيني است، بنابراين مقامات مالي اين کشور محتاط هستند. 

سرانجام، چند سالي است که ژاپن در جنگ اقتصادي شرکاي تجاري اصلي خود – ايالات متحده و چين – بين منگنه قرار گرفته است. 

اين تحليلگر مسائل منطقه با بيان اين‌که مشکلات اين کشورها ممکن است پس از روي کار آمدن دونالد ترامپ در آمريکا به شدت افزايش يابد در اين باره خاطر نشان کرد‌: رئيس جمهور جديد قرار است تعرفه‌هايي را براي همه کالاها از همه تامين‌کنندگان به ميزان 20 درصد اعمال کند. البته نرخ ويژه 60 درصد براي چين در نظر گرفته شده و اين ميزان تعرفه علاوه بر تعرفه‌هاي موجود روي تعدادي از کالاهاست‌.

‌اين اقدام مي‌تواند شرايط را براي بريتانياي کبير بسيار دردناک کند‌. لندن پس از خروج از بازار مشترک اتحاديه اروپا بر شراکت با آمريکا تکيه کرده اما تاکنون در برنامه‌هاي ترامپ استثنايي وجود ندارد.

وقتي سياست و اقتصاد پيوند مي‌خورد 
البته نبايد از نظر دور داشت که شرايط سياسي اين وضعيت اقتصادي را بغرنج‌تر کرده است‌. روابط آمريکا و انگليس ممکن است بسيار بدتر از دوران نخست‌وزيري بوريس جانسون باشد، چرا که دولت فعلي کارگر در انتخابات آمريکا آشکارا به کامالا هريس تکيه کرده حال آن‌که ترامپ بر روي کار آمده است‌. 

ژاپن که نزديک به 200 ميليارد دلار کالا به ايالات متحده صادر مي‌کند نيز مي‌تواند به همان اندازه آسيب ببيند. 

بنابراين برنامه‌هاي فوري رهبران دو کشور شامل ديدار در سطح نخست وزيران در جريان اجلاس سران G20 يکي از مواردي است که دو کشور تلاش مي‌کنند تا مباني روابط دوجانبه را به روز و همچنين موضع مشترکي در قبال واشنگتن اتخاذ کنند.

‌در اصل، دولت‌ها قصد دارند با يکديگر همکاري کنند تا در روابط تجاري خود بتوانند بر بزرگترين اقتصاد جهان اعمال فشار کرده يا در صورت شکست، تجارت بين خود را تقويت کنند تا به نحوي قادر به مديريت شوک‌هاي نوظهور باشند‌.

مرگ خاموش سازمان تجارت جهاني
در اين ميان آنچه که بيش از پيش شاهد آن هستيم مرگ خاموش سازمان تجارت جهاني است‌. 

ميگونوف در اين باره در ايزوستيا مي‌نويسد‌: اين تماس‌ها به وضوح نشان مي‌دهد که بزرگ‌ترين اقتصادهاي جهان ديگر از طريق روابط چندجانبه درباره چالش‌هاي موجود مذاکره نمي‌کنند.

وي با يادآوري اين‌که در آمريکا هر دو حزب قوي در زمينه گسترش تجارت با چين رويکردي محافظه‌کارانه را در پيش مي‌گيرند نوشت‌: حالا اقتصادهاي جهان تصميم گرفته‌اند خود را به صورت فردي نجات دهند يا متحد شوند. توکيو و لندن انتظار دارند بار سنگين جنگ تجاري ايالات متحده بر دوش چين و اتحاديه اروپا قرار گيرد، در حالي که قدرت‌هاي جزيره‌اي قادر خواهند بود جايگاه ويژه خود را در روابط با آمريکا حفظ کنند.

نويسنده مقاله این روزنامه با اشاره به اين‌که ديگر اميدي به همکاري چندجانبه در مقياس جهاني نيست، تصريح کرد‌: مسأله در اينجا فقط به ترامپ مربوط نمي‌شود، مشکلات حتي قبل از اولين دوره رياست جمهوري او شروع شد و پس از خروج او در سال 2021 بدتر شد. سازمان تجارت جهاني عملا کار نمي‌کند. بنابراين در واقع سازمان تجارت جهاني به وضعيت قبل از سال ‌1995 خود به عنوان باشگاهي که تصميمات آن الزام‌آور نيست، بازگشته است.

وي پيش‌بيني کرد‌: بعيد است آمريکا در زمان ترامپ عمدا سازمان تجارت جهاني را نابود کند، بلکه آن را به عنوان سازماني که به تمام معنا از دست داده است، ناديده مي‌گيرد. بر اين اساس، قراردادهاي دوجانبه نقش ويژه‌اي پيدا مي‌کند که در آن هر شرکت‌کننده بايد در ازاي هر چيزي امتياز بدهد.

بايد در نظر داشت که اعمال تعرفه‌هاي آمريکا احتمالا به اعمال تعرفه‌هاي تلافي‌جويانه منجر مي‌شود و علاوه بر اين، اين امر در روابط بسياري از کشورهاي ثالث با يکديگر عادي خواهد شد.

اما اين امر امکان گسترش روابط بين دولت‌ها و تشکيل بلوک‌هاي اقتصادي موقعيتي يا دائمي را فراهم مي‌کند مانند آنچه که اکنون در مورد ژاپن و بريتانيا صادق است‌. 

source

توسط spideh.ir