فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست
فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید

ز میوه‌های بهشتی چه ذوق دریابد
هر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزید

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

ز روی ساقی مه وش گلی بچین امروز
که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید

چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد
که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید

من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت
که پیر باده فروشش به جرعه‌ای نخرید

بهار می‌گذرد دادگسترا دریاب
که رفت موسم و حافظ هنوز می‌نچشید

شرح لغت: پرده دار:حاجب

تفسیر عرفانی:‌

۱- حضرت حافظ در بیت‌های سوم، چهارم و نهم به شما می‌فرماید:

اکنون که اطراف چرهه باغ بنفشه بر، خط سبز چهره محبوب رو دیده است، تو هم از گلزار چهره ساقی مه سیمای گل بوسه‌ای بچین و از وصل یار کامی بجوی.

* بدان گونه ناز و غمزه سای دل از من ربود که هیچ کس جز وی قصد سخن گفتن ندارم.

* هر کس چانه زیبای محبوب را انتخاب نکند، آن جهان از میوه‌های بهشتی مزه‌ای در نخواهد یافت.

حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.

تعبیر غزل:

بهار زندگی تو در راه است آماده باش تا از این فرصت نهایت استفاده را ببری و بدان که اگر می‌خواهی به مقصود خود برسی جز با رنج و زحمت مهیا نخواهد شد. از خدا طلب یاری نما و قبل از آنکه این فرصت از دست برود از آن بهره‌ای سودمند بگیر.

source

توسط spideh.ir