آرمان امروز-سرویس بین الملل: بر خلاف تاکید یکپارچه اپوزیسیون اسرائیل بر ضرورت پایان جنگ غزه و انعقاد توافق مبادله زندانیان با حماس اما در مورد جنگ لبنان اتفاق نظر نداشته و برخی محافل مخالفان از جمله طیف بنی‌گانتز مخالف توافق هستند.
انعقاد این توافق قبل از تحلیف ترامپ به احتمال زیاد معطوف به موافقت او است.
جدا از عوامل خارجی چون تمایل ترامپ و فشار جدی دولت بایدن، اما عوامل داخلی اسرائیل نیز نقش پررنگی داشته است. اخیرا گزارش‌های متعددی در رسانه‌های اسرائیلی مبنی بر کمبود نیرو و تحمل‌ناپذیر شدن وضعیت برای اسرائیل در سایه فلج شدن شمال تا نزدیکی مرکز آن به علت تشدید حملات موشکی و آواره شدن دهها هزار اسرائیلی دیگر منتشر شد؛ به نحوی که بنا بر نظرسنجی معتبر جمعه گذشته معاریو، حامیان تداوم جنگ لبنان از ۷۰ درصد به ۴۳ درصد کاهش یافته است.
واقعیت هم این است که هر چه بیشتر از جنگ لبنان گذشت، دستاوردها و پیروزی‌های  تاکتیکی اسرائیل با ترورها و ضربات سنگین روزهای نخست به حزب‌الله کمرنگ‌تر شد و این بیم وجود داشت که با ادامه جنگ پس از بازیابی حزب‌الله توان فرماندهی و نظامی خود، وضعیت دیگری شکل گیرد که آن دستاوردها کلا به محاق رود و پایان جنگ جز با پذیرش شرط توقف جنگ غزه میسر نباشد و دیگر توافق کنونی منتفی شود.
در کنار عوامل بالا نیز برخی ناظران در منطقه معتقدند که توقف موقت جنگ لبنان ممکن است پیش‌درآمدی برای حملات شدید در سوریه و عراق و یا اقدامی علیه ایران باشد.
اما در مقابل نیز فعلا به نظر می‌رسد که حزب‌الله به دلایل متعددی از جمله بحران داخلی لبنان، بیم از تخریب گسترده‌تر و شکل‌گیری وضعیتی شبیه غزه در آتش‌بس موقت از مهم‌ترین شرط خود یعنی توقف جنگ در غزه دست کشیده است.
پس از اعلام توافق احتمالی، جنگ روایت‌ها شروع خواهد شد؛ از یک طرف، دولت نتانیاهو توافق سیاسی را مکمل جنگ برای تحقق اهداف آن و همچنین جداسازی جبهه لبنان از غزه را پیروزی خود و شکست حزب‌الله معرفی خواهد کرد و بر دستاوردهایی نیز چون ترور رهبران و فرماندهان آن متمرکز خواهد شد.
از دیگر سو نیز حزب‌الله از شکست جنگ اسراییل در تحقق اهدافش و مجبور شدن آن به توافق برای بازگشت آوارگان خواهد گفت. البته بازگشت آوارگان اسرائیلی به شهرک‌هایشان تقریبا کف اهداف نتانیاهو بود و فراتر از آن از تغییر خاورمیانه از لبنان سخن می‌گفت.
اما اعلام توافق آتش‌بس منهای غزه، تبعات خاص خود را برای حزب‌الله در سایه پافشاری قبلی بر  شرط توقف جنگ غزه به دنبال دارد. فارغ از بهره‌برداری نتانیاهو از آن، اما این مساله مستمسک مخالفان حزب‌الله در لبنان و منطقه نیز قرار گرفته و بر تصویر شکست جنگ در تحقق اهداف از طریق نظامی سایه سنگینی می‌افکند. از هم اکنون هم برخی در لبنان و منطقه، این پرسش را مطرح می‌کنند که با پذیرش توافقی منهای غزه، چرا اساسا به نفع آن ورود کرد و این جنگ به راه افتاد؟
البته برخی منابع نزدیک به حزب می‌گویند که قرار نبود دفاع از غزه به جنگی علیه خود لبنان منجر شود و حزب‌الله به عنوان جبهه پشتیبان ورود کرد؛ اما وقتی جنگ علیه خود لبنان به راه افتاد، توقف آن اولویت پیدا کرد. همچنین پذیرش آتش‌بس را صرفا تاکتیکی برای تجدید قوا می‌دانند و معتقد هستند که دوام نخواهد آورد.
ناگفته نماند که خمیرمایه توافق، اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ است؛ اما بعید است که این بار در اجرای آن به مدل ۲۰۰۶ که صرفا بند مربوط به توقف جنگ اجرایی شد، بسنده شود و به احتمال زیاد کمیته نظارت به ریاست آمریکا تلاش کند که بندهای دیگر قطعنامه از جمله خروج حزب‌الله از جنوب لیتانی یکجانبه اجرا شود. در این زمینه هم بعید نیست که تلاش شود ارتش لبنان در مقابل حزب‌الله قرار گیرد.
در این میان، وزیر خارجه لبنان از نقش آمریکا در بازسازی جنوب لبنان خبر داده است و همین نقش می‌تواند در راستای اجرای کامل و یکجانبه قطعنامه ۱۷۰۱ و با هدف ایجاد واقعیتی دیگر در جنوب رود لیتانی باشد.
اما در عین حال، این آتش‌بس فعلا به معنای پایان جنگ نیست و غالب ناظران در منطقه چندان به دوام آن و توافق نهایی در طول آتش‌بس موقت خوش‌بین نبوده و معتقد هستند که احتمال شکست آن بیشتر است.

source

توسط spideh.ir