آرمان امروز- عرفان بیوکنژاد: همدلی سیاسی به معنای توانایی درک و پذیرش احساسات، نگرانیها و دیدگاههای افراد یا گروههای دیگر است، حتی اگر با آنها مخالف باشیم. این مفهوم نقشی کلیدی در ایجاد گفتوگوی مؤثر و همکاری در جوامع چندصدایی ایفا میکند. هدف از همدلی سیاسی، نه تغییر دیدگاههای دیگران، بلکه فهم بهتر آنها و یافتن زمینههای مشترک برای همکاری است. این رویکرد شامل تلاش برای درک دلایل باورها و مواضع دیگران بدون پیشداوری، احترام به تفاوتها و پذیرش تنوع دیدگاهها بهعنوان یک ارزش بنیادی است. همدلی سیاسی همچنین میتواند به کاهش تنشها و قطبیسازی در جامعه کمک کند و فضایی ایجاد کند که در آن، اختلافات به جای درگیری، به شکل مسالمتآمیز حل شوند. این نوع همدلی نه تنها به بهبود روابط میان افراد و گروهها کمک میکند، بلکه امکان دستیابی به راهحلهای مشترک برای مسائل سیاسی و اجتماعی را نیز فراهم میسازد. همدلی سیاسی به معنای تأیید دیدگاههای دیگران نیست، بلکه راهی برای همزیستی مسالمتآمیز و پیشبرد اهداف مشترک در کنار اختلافنظرهاست.
معاون اول رئیس جمهور در آستانه شب یلدا نوشت: دولت چهاردهم بر این باور است که اگر قرار است مشکلات حل شود، فقط از طریق باهم بودن و دست به دست هم دادن این اتفاق میافتد.
محمدرضا عارف نوشت: اولین شب یلدایی است که به عنوان عضوی از دولت چهاردهم در خدمت مردم بزرگوار و شریف ایران هستم. به عنوان عضوی از جامعه بزرگ ایران، به وجود مشکلات اذعان دارم. اگر این مشکلات نبود شاید ایرانیان عزیز یلدای بهتر، شادتر و زیباتری را جشن میگرفتند. اما ایرانیان به گواه تاریخ طولانی خود میدانند که حتی در سختیها هم چگونه باید نگهبان شادی، بهویژه شادیهای جمعی بود. در فرصت کوتاهی که از دولت چهاردهم گذشت، همه تلاش ما خدمتگزاران مردم رفع مشکلات بود.
کلید حل بسیاری از مشکلات، چه در داخل و چه در حوزه سیاست خارجی، در گرو تعاملات سازنده است. ما باید بتوانیم از ظرفیتهای منطقهای و بینالمللی استفاده کنیم و وارد فاز همکاری شویم. در چنین شرایطی، اهمیت همدلی سیاسی و پرهیز از اقداماتی که میتواند جامعه را دچار اختلاف و تنش کند، دوچندان میشود.
برای عبور از این وضعیت، پرهیز از ارائه طرحها و ایدههای خام و اختلافبرانگیز ضروری است. در عوض، باید تدابیر عقلانی اتخاذ شود؛ تدابیری که به بقای نظام کمک کند و در راستای حل مشکلات باشد. به بیان دیگر، همدلی سیاسی، بهعنوان کلید حل مسائل، باید بر اساس الزاماتی شکل بگیرد که از سوی تمامی افراد و نهادهای مؤثر در این فرآیند رعایت شود.
این الزامات شامل سیاستگذاریهای دقیق، اظهارات مسئولانه، و توجه به مسائل مهم مردم است. در سیاست داخلی، اقداماتی نظیر رفع فیلترینگ و پرهیز از ایجاد التهاب در جامعه از جمله الزامات ضروری است. در سیاست خارجی نیز باید بر اساس عقلانیت و تعامل سازنده عمل کرد تا بتوانیم فشارهای منطقهای و بینالمللی را کاهش دهیم.
جواد شکری نوده، استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل سیاسی به روزنامه آرمان امروز اظهار کرد: بحث همدلی سیاسی یکی از موضوعات مهمی است که باید در چارچوب روانشناسی سیاسی بررسی شود. روانشناسی سیاسی به دنبال توضیح علت رفتارها، سیاستها و تصمیمات در فضای سیاسی است. همدلی نیز مفهومی است که از روانشناسی ریشه گرفته و به معنای فهمیدن و یکی شدن با تجربه دیگری تعریف شده است. این مفهوم به معنای قرار دادن خود در جایگاه دیگری و همراه شدن با حال و هوای او است. همدلی امری انسانی است که تحقق آن به فهم متقابل میان افراد منجر میشود.
وی افزود: در ادبیات سیاسی ایران نیز در تمام دورانها، نه فقط در این مقطع، بر اهمیت همدلی میان سیاست و جامعه تأکید شده است. با این حال، آنچه امروز فاصله میان جامعه و دولت را افزایش داده، نبود همین همدلی است. یکی از مسائل کلیدی در این میان، توانایی دولت در قرار دادن خود در جایگاه ملت و نگاه کردن به مسائل از زاویه دید آنها است. اگر دولت بتواند چنین نگاهی داشته باشد، همدلی میتواند به هماهنگی و همکاری میان دولت و جامعه منجر شود.
این پژوهشگر مسائل سیاسی بیان کرد: متفکران بسیاری روی این موضوع کار کردهاند و نشان دادهاند که در مقابل همدلی سیاسی، مفهوم بیتفاوتی سیاسی قرار میگیرد. بیتفاوتی سیاسی به معنای عدم علاقه یا مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی است. برخی از اندیشمندان معتقدند که این بیتفاوتی میتواند یکی از پیامدهای دوران مدرن باشد. در این دوران، مردم با نوعی انفعال روبرو هستند و تلاش میکنند از سیاست دوری کنند.
وی افزود: دانیل لرنر، یکی از متفکرانی که در این زمینه مطالعاتی انجام داده است، سه دسته از انسانها را تعریف میکند. اولین دسته، انسانهای سنتی هستند. این افراد به دلیل محیط زندگی، فقر فرهنگی و نبود آموزش دچار بیتفاوتی سیاسی میشوند. دسته دوم، انسانهای میانی یا افرادی هستند که در تضاد میان ارزشهای سنتی و مدرن قرار دارند. این افراد رفتار سیاسی ثابتی ندارند و تحت تأثیر تبلیغات ممکن است گاهی مشارکت کنند و گاهی از سیاست دوری گزینند. دسته سوم، انسانهای نو هستند. این افراد در دهکده جهانی زندگی میکنند و از رسانهها و راههای ارتباطی متعدد بهرهمند هستند. این امکانات زمینه همدلی و همراهی بیشتری را برای آنها فراهم کرده است.
شکری نوده گفت: همدلی سیاسی یکی از عوامل کلیدی موفقیت یک نظام سیاسی به شمار میآید. این همدلی نیازمند حضور و مشارکت فعالانه مسئولان در میان مردم است. تجربه نشان داده است که این نوع همدلی در زمان انتخابات بیشتر شکل میگیرد. با این حال، در دیگر زمانها نیز باید با سیاستگذاریهای دقیق و تلاشهای مستمر تقویت شود. نکته مهم این است که همدلی، چه سیاسی و چه از انواع دیگر، امری ذاتی نیست. این پدیده را نمیتوان به صورت دستوری ایجاد کرد و نیازمند ساخت و تقویت مداوم است. دولتمردان باید نیازها و خواستههای مردم را درک کرده و خود را در جایگاه آنها قرار دهند. درک متقابل میان مردم و مسئولان است که میتواند در زمان بحرانها به همدلی و حمایت مردم از دولت منجر شود.
وی ادامه داد: رئیسجمهور و معاون اول در پیامهای یلدایی خود نیز به موضوع وحدت و همدلی اشاره کردهاند. معاون راهبردی رئیسجمهور نیز تأکید کرده است که وفاق تنها به معنای همدلی در درون حاکمیت نیست. وفاق به معنای شنیدن صدای مردم، حتی کسانی که در انتخابات رأی ندادهاند، نیز هست. این نگاه، درک درستی از مفهوم وفاق و همدلی را نشان میدهد. تحقق همدلی سیاسی مستلزم آن است که تمامی ارکان حاکمیت، نهفقط قوه مجریه، در این مسیر همراه شوند. این وفاق در میان قوا باید به اقدامات مؤثری منجر شود که اثرات آن در جامعه دیده شود. تنها در این شرایط است که میتوان انتظار داشت جامعه نیز به همدلی و همراهی پاسخ دهد.
این پژوهشگر مسائل سیاسی توضیح داد: همدلی سیاسی، اگر به درستی شکل بگیرد، میتواند استحکام و انسجام پایههای اقتدار ملی یک کشور را به همراه داشته باشد. تجربه تاریخی نشان داده است که همراهی مردم با حاکمیت از علل اصلی موفقیت نظامهای سیاسی است. از دوران باستان تا امروز، هر جا جامعه و حاکمیت یکدل و یکزبان بودهاند، موفقیت و پیشرفت به دنبال آن آمده است. با این حال، باید توجه داشت که بسیاری از قوانین و سیاستهایی که در حال حاضر به تصویب میرسند، بدون آنکه قانونگذار خود را در جایگاه مردم قرار دهد، اجرایی میشوند. این رویکرد با مفهوم همدلی سیاسی در تضاد است. سیاستمداران، نمایندگان مجلس و مدیران اجرایی باید پیش از اتخاذ هر تصمیمی، خود را در جایگاه اکثریت مردم قرار دهند.
وی در نهایت خاطر نشان کرد: آنچه که میتواند زمینههای لازم برای ایجاد همدلی سیاسی را فراهم کند، حضور مؤثر و مداوم مدیران سیاسی در میان مردم است. این حضور نه تنها در زمان انتخابات بلکه در همه زمانها باید حفظ شود. همدلی از هر نوع، بهویژه همدلی سیاسی، پدیدهای نیست که به صورت خودکار رخ دهد. این امر نیازمند تلاش، برنامهریزی و درک متقابل است. اگر درک متقابل از نیازها و خواستههای مردم از سوی مسئولان شکل بگیرد، جامعه نیز به همان اندازه پاسخ خواهد داد. زمانی که بحرانهایی برای نظام سیاسی ایجاد میشود، تنها در شرایطی میتوان انتظار همدلی و همکاری از مردم داشت که این درک متقابل بهطور مستمر وجود داشته باشد. همدلی سیاسی، اگر به درستی ساخته و تقویت شود، میتواند به حل بحرانها و پیشبرد اهداف ملی کمک کند و آیندهای روشنتر برای کشور رقم
بزند.
source