«کابین» ساخته یاسر خیر، یکی از متفاوت‌ترین مستندهایی است که در سال‌های اخیر دیده‌ام. در فیلم موضوع فقدان پدر در شکلی خاص دستمایه قرار گرفته، «کابین» در عین حال که از بحرانی اجتماعی خبر می‌دهد، در ستایش خانواده و اهمیت آن است. می‌شود گفت مستند «کابین» روایت خانواده‌ای است که چارچوب‌هایش تغییر کرده و ستون اصلی آن، یعنی پدر سال‌هاست از دست رفته است. تماشای «کابین» در هجدهمین جشنواره «سینماحقیقت» می‌تواند تجربه‌ای جذاب باشد.

ساخت فیلم کابین، چند سال طول کشیده، ایده اول از کجا آمد؟ مانلی یا آریا یا حتی مادر، کشف اول شما که بود؟

ساخت مستند «کابین» از سال ۹۹ شروع و فیلم امسال آماده نمایش شد. سال ۹۹ من برای ساخت مستندی درباره خانواده های تک والد به گرگان رفته بودم که به صورت اتفاقی با انسیه مادر مانلی آشنا شدم که سرپرست خانواده بود. در گفتگویی با هم قرار گذاشتیم که به خانه‌اش بروم و با اعضای خانواده آشنا شوم. طبق معمول ساخت فیلم مستند، شما ابتدا ایده شفاف و واضحی ندارید، ولی به دلیل علاقه به ساخت فیلم‌‎هایی درباره خانواده و همچنین تعلق خاطر به فیلم‌های شخصیت محور، جذب شخصیت‌های این فیلم شدم. جذابیت شخصیت‌های «کابین»، به من انگیزه می‌داد که با آنها می‌توانم فیلمبرداری را شروع کنم و این تصمیم را فارغ از هر نتیجه گرفتم. نمی‌دانستم فیلم به چه سمتی خواهد رفت. تنها چیزی که به آن اطمینان داشتم، شخصیت‌ها بودند.

امتیاز فیلم کشف یک موضوع جذاب و نکته دوم، نزدیک شدن به شخصیت‌ها در یک بازه زمانی طولانیست. جالب است که  شما احوال و افکار آنها را هم بازتاب داده‌اید. شخصیت مادر، پسر، دختر و حتی دوست آنها مقابل دوربین، نظر و دیدگاه خود را بیان می‌کنند.

در مستندسازی با شیوه مشاهده گر کلمه «کشف» بسیار مهم است. تمام پروسه ۴ ساله ساخت این مستند از مسیر کشف گذشت. وقتی به شخصیت های جلوی دوربینم علاقه دارم، دلم می خواهد بیشتر درباره آنها بدانم و بنابراین پروسه کشف آغاز می‌شود و هر چیزی که در جریان فیلمبرداری به آن می رسیدم را سعی می‌کردم ساختار بخشی کنم و به شکلی فیلمبرداری را ادامه دهم که مدل زندگی شخصیت‌ها و افکار و عقاید و احساسات آنها برای تماشاگر هم ملموس شود.  یکبار از شخصیت‌ها دریافت می کردم و در ادامه کشفم را برای تماشاگر به زبان سینما ترجمه می‌کردم. البته همراهی و دوستی با شخصیت ها باعث می‌شد ساخت این فیلم برایم بسیار لذت بخش شود. چرا که با شخصیت های فیلم دوستی حاصل شده که همچنان و بعد از فیلم هم ادامه دارد و ارزش این دوستی برایم بسیار بیشتر از ساخت فیلم است.

«کابین» در نگاه اول، یک فیلم خانوادگیست و البته یک سند تصویری مهم درباره یک دوران. چقدر این ثبت سندی آگاهانه بوده؟ فیلم به شکل صریح و گاه تکان دهنده، وضعیت نسل امروز و جامعه را عیان می‌کند.

ابتدای فیلمبرداری صرفا جذابیت شخصیت‌ها برایم مهم بود و نمی دانستم به کجا می‌رود، ولی رفته رفته در شناخت بیشتر شخصیت‌ها و گذشت زمان و ثبت اتفاقاتی که جلوی دوربین روی می داد فهمیدم که این فیلم می‌تواند اطلاعات تازه‌ای درباره سبک زندگی نسل جوان کشورمان بدهد. جوانانی که سبک زندگی آنها تفاوتی با جوان‌های سایر کشورها ندارد، این نسل در دهکده جهانی و عصر اینترنت و اطلاعات و فناوری رشد کرده و مسائل زندگی‌اش بیشتر جهانی است تا محلی. همان مسائلی که در این سن و سال جوانانی در شرق یا غرب عالم دارند شخصیت‌های فیلم در کشور ما هم دارند. اما درباره جامعه نمی‌توانم بگویم فیلم معرف کل جامعه و نسل جوان است بلکه مربوط به چند شخصیت است که اصلا نمی‌توان آنها را تعمیم به کل جامعه داد. درست است که در عصر جهانی شدن و نزدیک شدن فرهنگ‌ها به هم قرار داریم، اما درنگاه دقیق‌تر هر کدام از افراد این نسل، با وجود شباهت‌های بسیار، جهان شخصی و منحصر بفرد خود را دارند. بنابراین با همه شباهت های این نسل، تفاوت های آنها را هم باید درک کرد.

«کابین»، احتمالا برای جشنواره‌ها به ویژه جشنواره‌های خارجی جذاب است. مخاطب خارجی یا حضور در جشنواره چقدر برایتان مهم است؟

من در نگاه اول پخش فیلم در جشنواره‌های داخلی و نمایش در کشور مد نظرم است و بعد از اینکه این اتقاق حاصل شد، می خواهم فیلم در کشورهای دیگر هم نمایش داشته باشد. برای تبادل اطلاعات و فرهنگ با کشورهای دیگر. ما از دیدن فیلم‌های مستند خارجی اطلاعات جدیدی کسب کرده و احساس نزدیکی بیشتری با آنها داریم. بنابراین در دراز مدت این گفتگوی فرهنگی به نزدیکی بیشتر فرهنگ های ملل می انجامد.

نکته جالب فیلم برای من نگاهی است که مانلی و آریا به زندگی دارند. یک نوع بطالت آگاهانه، پرهیز از هر تصمیم یا رویکرد جدی. به ویژه در آریا. فیلم ثبت این سبک زندگیست. چیزی شبیه به روش هیپی‌ها در دهه ۶۰ میلادی، در آمریکا.

نباید فراموش کنیم این فیلم درباره یک مدت محدود از زندگی این شخصیت هاست و نمی توان آن را به کل زندگی‌شان تعمیم داد. چه بسا که بعد از این فیلم آنها احتمالا وضعیت متفاوتی پیدا خواهند کرد. بنابراین در این مقطع از زندگی این شخصیت‌ها وضعیت آنها به این شکل بود. اما اینکه فردا آنها چه تغییراتی در زندگی شان ایجاد خواهند کرد تنها با گذشت زمان مشخص خواهد شد.

به نظرم از حالا می‌شود پیش‌بینی کرد «کابین» از مهمترین فیلم‌های جشنواره هجدهم «سینماحقیقت» باشد. همین که فرصت نمایش پیدا کرده و گرفتار ممیزی نشده، جالب است.

ممنون از لطفتان. اما درباره ممیزی باید بگویم که کارکرد خودش را از دست داده، چرا که جامعه با وجود این همه رسانه های اجتماعی آزاد دیگر به هر نوع اطلاعات و آگاهی دسترسی دارد و ممیزی در این جهان جدید فایده ندارد. عقل سلیم حکم می‌کند کاری که برای آن فایده مترتب نیست انجام نشود. تصمیم‌گیران فرهنگی باید به عقل سلیم جامعه اعتماد کنند و بدانند جامعه بسیار جلوتر از سیاست‌های فرهنگی جاری است، برای اینکه برای جشنواره های دولتی جذب مخاطب اتفاق بیفتد باید سیاست های فرهنگی متناسب با جامعه اتخاذ شود. قوانین وضع شدنی نیستند، بلکه کشف شدنی‌اند و جامعه امروز ما، چنانچه از سبک زندگی اکثریت مشاهده می‌شود، جلوتر از سیاست‌های فرهنگی رسمی کشور حرکت می‌کند و اگر قوانین با توجه به جامعه امروز نوشته نشوند، مخاطبان بیشتری را از دست خواهیم داد.

فکر می‌کنید مخاطب «کابین»، چه کسانی هستند، خانواده‌ها، مسوولان یا جوان‌ها؟ بی‌اغراق به نظرم لازم است خانواده‌ها حتما این مستند را ببینند.

من محدودیتی برای مخاطبم قائل نیستم. هر کسی در هر سن و طبقه اجتماعی و فرهنگی را مخاطب فیلم می‌دانم. «کابین» درباره یک رابطه انسانی است که برای هر کسی در مقطعی از زندگی‌اش اتفاق می افتد، می‌خواهم هر کسی که تمایل به دیدن فیلم مستند دارد، این فیلم را ببیند.

مستندساز این فیلم، هوشمندانه از شخصیت‌‌ها فاصله دارد. شما سمت هیچ‌کس نیستید؟ حتی مانلی؟

کارم در این باره سخت بود، شخصیت‌های اصلی فیلم را بسیار دوست داشتم و دارم ولی همزمان به عنوان کارگردان باید تعادل را برقرار می کردم و فیلم را منصفانه روایت می کردم. بنابراین تلاشم این بود که به همه شخصیت‌های اصلی فیلم زمان کافی برای بیان احساسات و افکار و عقایدشان بدهم.

و جمله آخر؟

در پایان باید بگویم که از مانلی و آریا، شخصیت‌های این فیلم بسیارآموختم، مهمترینش این که مثل آنها با خودم صادق باشم و احساساتم را بروز دهم و احساسی سرکوب شده در درونم نگه ندارم و آنها را با اطرافیانم به اشتراک بگذارم. گفتگوی با خود و دیگران، گمشده فرهنگ ماست.

source

توسط spideh.ir