این اتفاق در قدم اول، کانون خانواده را هدف قرار میدهد و البته شاید یکی از دلایل بروز این اتفاق تلخ، افراط و تفریط در این وادی باشد، اما اگر از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی استفاده هدفمند صورت گیرد، آسیب و ضرر قطعا کاهش خواهد یافت. یکی از ویژگیهای فضای مجازی، میدان دادن به کاربر از هر نژاد و سن و سال و جنسیت، با هر میزان آگاهی اجتماعی، بینش و بضاعت فرهنگی و دانش فردی است. شرط اصلی و البته ظاهری، داشتن یک گوشی با قابلیت اتصال به اینترنت است و بقیهاش به خود کاربر و فرصت و هزینهای که برای این کار صرف میکند بستگی دارد؛ ورود به گروههای مختلف در پیامرسانها، نوشتن پیام، بارگذاری ویدئو و عکس، ارسال یادریافت مطلب وخبر، ارتباط با کانالها و…روی هم رفته، فرصت«دیدهشدن»را برای کاربر فراهم میکند و او را میتواند تحت شرایطی، تا حد یک «رسانه» با دنبالکنندگان محدود یا حتی نامحدود هم پیش ببرد! «جوانان» و «نوجوانان» کاربران جدی و پروپاقرص فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هستند. طبیعی است این فضا که یکی از بزرگترین شاخصههای آن امکان«دیدهشدن» و«شنیدهشدن» درسطحی وسیع است، به علایق شخصی کاربر پرانرژی گره میخورد و او را سوار موج میکند. اگر فرد ضعیف باشد، رفتهرفته، افکار و عقاید و احساساتش تحت کنترل قرار میگیرد و به آنها جهت میدهد؛ در مرحله بعد، تغییر رفتار اجتماعی اتفاق میافتد و تا دستاندازی در باورهای اعتقادی و تمدنی و تضعیف و تخریب هویت ملی که مصداق «نزاع نرم» است، جلو میرود اما کاربر قوی با پشتوانه علمی، فرهنگی و تمدنی به جای آنکه خط بگیرد و تأثیر بپذیرد، خط میدهد، تأثیر میگذارد و کاربران دیگری را نیز با خود همدل و همراه میسازد. امروز بلاگرها در این جهان جدید، با تمام توان کار میکنند، تعداد قابلتوجهی از آنها در این عرصه به فعالیت اقتصادی مشغول هستند و از همین راه، کسب درآمد میکنند، تعدادی دیگر که پرشمار نیز هستند، با چندین و چند هدف و فکر و ذهنیت، بافضای مجازی و شبکههای اجتماعی عقد اخوت بسته، بهطوری که در عدهای وابستگی خبری و اطلاعاتی به اینترنت و مشتقات آن را با وابستگی عاطفی در یک سطح و اندازه میبینیم که در این مسیر هر اتفاقی میتواند بیفتد، مثلا: وارونهسازی حقایق و واقعیتها، فریب مخاطب، تحقیر یا تسخیر شخصیتی و… . بلاگرها بهویژه نوجوانان و جوانانی که بهکرات، به تولید کلیپ، فیلم، موسیقی و… با درونمایه و موضوعات اجتماعی، تبلیغاتی، طنز و… میپردازند و به مدد این فضا؛ فکر، نگاه و سلیقه خود را عرضه میکنند، پذیرفتهاند [در عمل باید اینطور باشد!] که اولا رسانههایی غیررسمی را برای فعالیت خود انتخاب کردهاند، ثانیا خودشان مسئولیت محتوای عرضهشده را برعهده گرفتهاند و فرمان کار را در دست دارند، اما متأسفانه در این زمینه هیچ آموزش و اطلاعی ندارند و نمیدانند که خلق، ارائه و انتشار هر کلمه، ایده، دیدگاه و…، نیازمند علوم مقدماتی، تحقیق درباره سلیقه و زیباییشناسی مخاطب با هدف جذب و نهایتا آگاهی از تبعات اجتماعی و حقوقی کار است و اگرمیخواهندجدی گرفته شوندو دردنیای جدید حرفی برای گفتن داشته باشند و به تعبیر خود بلاگرها «چهره مشهور» شوند، باید به امر آموزش، اهمیت ویژهای بدهند.
درحال حاضر به نظر میآید که حکمرانان فرهنگی ما هم باید تمهید و تدبیری در این زمینه داشته باشند؛ چنانچه آموزش، پژوهش و تبیین جدی گرفته شود، کاربر خلاق و پرتحرک ایرانی که عمدتا از نسل جدید و تازهنفس است، نهتنها هویت، تمدن و باورش را از معرض دستبرد دیگران دور نگه میدارد، بلکه به عنصری تأثیرگذار در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تبدیل میشود. کاربری که اینترنت را در حد و بضاعت خودش، مدیریت کند و بر حفظ سبک زندگیاش هم پافشاری منطقی داشته باشد، وقتش رسیده که دست بلاگرهای پرانگیزه و جوان را بگیریم و توانمندی ایران و ایرانی را در این عرصه هم به رخ دنیا بکشیم!
source