روزنامه فرهیختگان در یادداشتی با عنوان «سکوت موشک شماست» به بررسی و نقد موضع‌گیری‌ها و تحلیل‌های برخی فرماندهان درباره قدرت نظامی و دفاعی ایران پرداخته است. این تحلیل‌ها از سوی برخی به عنوان «عملیات روانی» توصیف شده‌اند.

در این یادداشت آمده است: در شرایطی که فشارهای داخلی و خارجی به بهانه نقد عملکرد و دستورالعمل‌های از پیش تعیین‌شده، پایه‌های قدرت ملی ایران را هدف قرار داده‌اند، ارائه نقدهای اصولی و طراحی چارچوبی منطقی برای رفع کاستی‌ها کار ساده‌ای نیست. ممکن است همان صداها و قلم‌هایی که به‌طور ناخواسته یا خواسته، به نام نقد تیزبینانه، ضربات سنگینی به ارکان ملی کشور وارد می‌کنند، از فرصت نقدهای دلسوزانه نیز استفاده کنند. اما عقل انقلابی نه محافظه‌کار است و نه بی‌تدبیر؛ نه به افراط در دفاع از همه چیز می‌افتد و نه به نام اصلاح، سقف خانه را بر سر ساکنانش خراب می‌کند.

همه طیف‌های سیاسی داخلی، از اصولگرا تا اصلاح‌طلب، بر این باورند که قدرت نظامی و دفاعی ایران سدی محکم در برابر زیاده‌خواهی دشمن و تجاوز به تمامیت ارضی کشور است. این قدرت ملی بدون شک بر پایه مشروعیت مردمی استوار است. توان دفاعی و لجستیکی ایران با تکیه بر منابع انسانی متعهد و وفادار به نظام و کشور شکل گرفته و نتیجه تصمیم جمعی ایرانیان است. این تصمیم جمعی نیز ریشه در تجربه تاریخی ملت ایران دارد. تجربه گذشته نشان می‌دهد که ضعف فنی و نظامی، دشمنان را به تجاوز به خاک کشور تشویق می‌کند. برای اثبات این موضوع حتی نیازی به مراجعه به تاریخ دور نیست؛ تحولات دو دهه اخیر در منطقه و جهان به وضوح این واقعیت را نشان می‌دهد.

به همین دلیل، شکل‌گیری جریان‌های خودتخریب‌گر جدید که به نام انتقاد از تصمیمات و روندها، علیه کلیت نظام و فرماندهان نظامی سنگ‌پرانی می‌کنند، خطرناک و سؤال‌برانگیز است. این جریان‌ها بدون داشتن پشتوانه تجربی، فنی و واقعی، ماشین تخریب را به راه انداخته‌اند.

در این شرایط، حساسیت اقدامات و عملکرد تمام ارکان نظامی افزایش یافته است. پیوند ناگسستنی این قدرت ملی با تحولات اجتماعی و سازمان‌یافته رسانه‌ای نیز حساسیت‌های جدیدی ایجاد کرده است. تدابیر نظامی ایران در اجرای رزمایش‌های بزرگ و تاریخی که تمام ساختار دفاعی کشور را در بر می‌گیرد، نشان‌دهنده درک صحیح از پیچیدگی توان نظامی و اهمیت افکار عمومی است. این رزمایش‌ها عزم و توان ایران را در مواجهه با چالش‌های پیش‌رو نشان می‌دهد و هدف اصلی آن اطمینان‌بخشی به افکار عمومی برای دفاع از منافع ملی است.

در چنین شرایطی، موضع‌گیری‌های بی‌دلیل و اشتباه برخی افراد صاحب‌منصب در داخل سازمان‌های نظامی یا کسانی که در گذشته مسئولیت‌هایی داشته‌اند، مانند تیری است که از پشت به اهداف خودی شلیک می‌شود. فرماندهان نظامی که برای تقویت ساختار و سازمان خود با موانع زیادی روبرو هستند، نمی‌توانند به این موضوع بی‌توجه باشند و باید با سخت‌گیری بیشتری با موضع‌گیری‌های اشتباه افراد وابسته به خود برخورد کنند. فرماندهان باید به‌صورت فوری خود و تمام ساختار تحت امرشان را به «رزمایش سکوت» دعوت کنند. بر اساس همان ایده نظامی معروف که می‌گوید «ارتش چرا ندارد!»، نیروی نظامی باید در میدان عمل صحبت کند، نه پشت میکروفون‌ها. بخشی از ارتباطات که باید با دشمن خارجی و افکار عمومی داخلی انجام شود نیز باید به افراد متخصص واگذار گردد.

همان‌طور که یک تحلیلگر سیاسی یا رسانه‌ای نمی‌تواند عملیات نظامی بزرگی مانند «وعده صادق۲» را اجرا کند و به جای هدف قرار دادن سرزمین‌های اشغالی، خاک خودی را تخریب می‌کند، فرماندهان نظامی نیز نباید پشت میکروفون به جای هدف قرار دادن دشمن، به خودی‌ها آسیب بزنند. نمونه اخیر اظهارات یک فرمانده نظامی درباره سوریه را در نظر بگیرید؛ این اظهارات باعث شادی رسانه‌های مخالف و برخی افراد داخلی شد. برای جبران این اشتباه رسانه‌ای، لشکری از تکذیب‌ها و توضیحات به راه افتاد، اما بی‌شک این اقدامات فایده‌ای نداشت.

به تصاویر منتشرشده از رزمایش اخیر نگاه کنید؛ این تصاویر نمونه بارزی از فرصت‌سوزی هستند. همچنین به ویدئوی اتاق فرماندهی پس از عملیات «وعده صادق۲» دوباره توجه کنید؛ با احترام به فرماندهان، این ویدئو یک افتضاح تمام‌عیار است. فرماندهان نظامی به خوبی می‌دانند که پیروزی و شکست در میدان نبرد همچنان اتفاق خواهد افتاد. توان نظامی ایران بارها مورد هجمه قرار خواهد گرفت و انتقادهای ناجوانمردانه و تخریب‌های غیرقابل بخشش مانند آنچه پس از سقوط بشار اسد رخ داد، دوباره تکرار خواهد شد.

اما دو اقدام اساسی باید به‌صورت فوری انجام شود: اول، تمام تحلیل‌ها و موضع‌گیری‌های ارکان نظامی باید متوقف شود. دوم، فرایند «رستم‌سازی» از افراد کم‌تجربه و پرادعا با استفاده از منابع و امکانات سازمان‌های نظامی باید متوقف شود. این افراد که به نام عملیات روانی، کارشناس رسانه‌ای، اندیشکده و مؤسسه فعالیت می‌کنند، به نقطه ضعف سیستم تبدیل شده‌اند. زیرا در هر دو مورد اشتباه‌های بزرگی رخ داده است.

نویسنده: مسعود فروغی

توسط spideh.ir