یک. برخی از دستگاههای اطلاعاتی قدرتمند جهانی و یک کشور همسایه، برنامهریزی خاصی بر پایه فراموشی و بیتوجهی مردم منطقه انجام دادهاند. جولانی، رهبر گروه تحریرالشام که روزی دولت آمریکا برای دستگیری او جایزه تعیین کرده بود، بلافاصله پس از آتشبس میان حزبالله و رژیم صهیونیستی، فعالیتهای خود را از سر گرفت. در مدت تنها سه روز، بخشهایی از حلب و ادلب را با حدود ۳۰ هزار شورشی به تصرف درآورد. در مقابل، مقاومت چندانی وجود نداشت و ارتش سوریه به شدت تضعیف شده بود. در واقع، دولت سوریه به شکلی مشابه سقوط حکومت پهلوی اول در سال ۱۳۲۰، بدون هیچ درگیری یا مقاومتی، فروپاشید.
دو. حتی اگر نیروهای جولانی از این هم کمتر بودند، باز هم دولت سوریه سقوط میکرد. تحریرالشام شهر به شهر پیشروی کرد و در نبود هرگونه مقاومت، ظرف ۱۰ روز به دمشق رسید و همه چیز به پایان رسید. تا اینجا داستان برای همه آشکار است، اما آنچه پس از آن اتفاق افتاد، موضوع اصلی این نوشته و در واقع معجزه رسانههاست.
سه. جولانی، همان رهبر سابق النصره، شاخه نظامی القاعده در سوریه است. در سال ۲۰۱۳ توسط دولت آمریکا به عنوان تروریست شناخته شد و در سال ۲۰۱۷ برای کشتن او جایزهای ۱۰ میلیون دلاری تعیین شد. او اکنون یک ماه است که ریش خود را کوتاه کرده و پیشبینی میشود که حتی آن را کوتاهتر کند. او لباس شورشیان را کنار گذاشته و کت و شلوار و کراوات پوشیده است. جولانی که زمانی نماد کامل سلفیگری و واپسگرایی بود، اکنون حرفهای روشنفکرانه میزند. تمامی ۲۰ رسانه اصلی جهان (که متأسفانه رسانههای ایرانی نیز در این فهرست حضور دارند) به کمک او آمدهاند. پشتیبانی ویژه و عملیات سفیدشویی نیز توسط الجزیره، رویترز و بیبیسی انجام میشود. حتی بیبیسی دیگر از نام جولانی استفاده نمیکند و به جای آن از نام اصلی او، احمد الشرع، استفاده میکند!
چهار. دو هفته پیش، هنگامی که هیئتی آمریکایی به سوریه سفر کرد، خبرنگاری در نشست خبری از سخنگوی کاخ سفید پرسید که آیا دیپلماتهای آمریکایی در صورت اقدام علیه جولانی، جایزه ۱۰ میلیون دلاری دریافت خواهند کرد. پاسخ مشخص بود. سخنگو سکوت کرد و همه حضار خندیدند.
پنج. جولانی، رهبر سابق النصره و تحریرالشام، به این دلیل جولانی نامیده میشود که پدرش از بلندیهای جولان، بخشی از خاک سوریه که سالهاست تحت اشغال رژیم صهیونیستی است، زاده شده است. پدر جولانی در واقع از آوارگان بلندیهای جولان است. این بدان معناست که جولانی و خانوادهاش قربانی اشغال و تهاجم اسرائیل هستند، اما او تاکنون حتی یک بار هم علیه اسرائیل موضع نگرفته است. با وجود حملات شدید اسرائیل به زیرساختهای سوریه پس از سقوط اسد، او در برابر این حملات سکوت کرده و حتی اطمینان داده که با اسرائیل هیچ خصومتی ندارد. در حالی که در همان سخنرانی پیروزی در دمشق، ایران را منشأ فرقهگرایی در منطقه معرفی کرد. جالب است که رهبر گروه تحریرالشام، ایران را که از تمام گروههای سنی و شیعه در مقابل اشغالگران حمایت میکند، فرقهگرا معرفی میکند!
شش. این روزها بیبیسی هنگام نوشتن درباره جولانی، نه تنها نام او، بلکه عنوانش را نیز تغییر داده و از او با عنوان “احمد شرع، رهبر سوریه” یاد میکند. صفحه ویکیپدیای جولانی نیز بازنویسی شده و از او که تصاویری از سر بریدن و تیر خلاص زدن در دسترس است، با عنوان سیاستمدار سوری یاد میشود. به لطف معجزه رسانه و غیبت ما در جریان اصلی رسانههای جهانی، در آینده جوانترها جولانی، آدمکش و خونخوار را نخواهند شناخت. حتی کلمه “جولان” نیز دیگر مناسب نیست، زیرا یادآور اشغالگری اسرائیل است. در آینده تصویر عمومی این تروریست، سیاستمدار سوری به نام احمد شرع خواهد بود. جالب است که از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۴، یعنی فاصله زمانی تعیین جایزه برای سر او تا سفیدشویی کنونی، تنها ۷ سال گذشته است. در حالی که مثلاً همین بیبیسی در جریان رقابتهای انتخاباتی سال ۱۴۰۰، سوابق سال ۱۳۶۷ رئیسجمهور شهید را به یاد مردم میآورد تا وجهه مردمی او را تخریب کند.
هفت. یکی از ترفندهای عملیات روانی، حرکت از پله دوم است تا مخاطب پله اول را به عنوان امری قطعی و مفروض بپذیرد. همین دیروز، تیتر اول بیبیسی فارسی، خنثیسازی عملیات انفجار حرم حضرت زینب توسط سرویس اطلاعاتی سوریه بود. مخاطب دیگر نمیپرسد که سرویس اطلاعاتی سوریه چیست، مسئول آن کیست و آیا اصلاً سوریه امروز دولتی رسمی دارد که سرویس اطلاعاتی داشته باشد. در واقع، به جای استفاده از عنوان بخش اطلاعات نظامی تحریرالشام، از عنوان سرویس اطلاعاتی دولت سوریه استفاده شده تا مخاطب با توجه به خنثیسازی انفجار در حرم حضرت زینب، بخش اول را قطعی و مفروض در نظر بگیرد.
هشت. دولت سوریه به راحتی و به طور رسمی با یک عملیات اطلاعاتی ساده و اقدام نظامی ۳۰ هزار نفره فرو ریخت. هرچند زمینههای این فروپاشی در دولت اسد نیز وجود داشت، اما کار اصلی را معجزه رسانهها انجام داد. حال سوال اصلی این است: با این شرایط که رسانهها به راحتی شب را روز و سیاهترین چهرهها و گروهها را سفید میکنند، آیا ما از آمادگی کافی برای مقابله با چنین جنگ رسانهای و تبلیغاتی برخورداریم؟