وحید، فردی با سابقهی مجرمانه در زمینه سرقت موتور و دستبرد به منازل، در گفتوگو با بازپرس پرونده اظهار کرد: به تازگی دوران محکومیت من به پایان رسیده و از زندان آزاد شدهام. در این مدت، تلاش میکردم تا ردپایی از قاتل مادرم پیدا کنم.
او افزود: زمانی که در زندان بودم، خبر ناگواری به من رسید. مادرم در یک حادثه تصادف جان خود را از دست داده بود. این خبر، تلخترین اتفاق زندگیام بود. من عاشق مادرم بودم و آنقدر تحت تأثیر قرار گرفته بودم که حتی نتوانستم از زندان مرخصی بگیرم و در مراسم تشییع و ختم او شرکت کنم.
وحید ادامه داد: پس از آزادی از زندان و بهبود نسبی حال خود، تصمیم گرفتم درباره تصادفی که منجر به مرگ مادرم شده بود، تحقیق کنم. به محل حادثه رفتم و جستوجوهایم را آغاز کردم. من مطمئن بودم که این تصادف مرگبار، رازی در خود دارد.
او توضیح داد: پرونده این حادثه در دادسرای راهور در حال بررسی بود. شاهدان گفته بودند که راننده خودرویی که با مادرم برخورد کرده، از محل فرار کرده است. مادرم پس از انتقال به بیمارستان، به دلیل شدت جراحات وارده، جان خود را از دست داد. پس از تحقیق از شاهدان و بررسی فیلمهای دوربینهای مداربسته که پلیس راهور جمعآوری کرده بود، توانستم راننده خودرویی که مادرم را زیر گرفته بود، شناسایی کنم.
وحید گفت: نام او فرید است و او نیز مانند من، سابقهدار است. ما قبلاً با هم همکاری میکردیم، اما بعداً دچار اختلاف شدیم و تصمیم گرفتیم جداگانه فعالیت کنیم. او از من کینه به دل داشت و من مطمئنم که برای انتقام گرفتن از من، عمداً مادرم را زیر گرفته است.
**شروع تحقیقات**
با شکایت وحید، بازپرس جنایی دستور شروع تحقیقات را صادر کرد. این پرونده در دادسرای راهور در حال بررسی بود و تلاش برای شناسایی و دستگیری راننده فراری ادامه داشت. تحقیقات کارآگاهان جنایی نشان داد که گفتههای وحید صحت دارد.
کارآگاهان دریافتند که در روز وقوع حادثه، فرید به خانه وحید رفته و اصرار داشته که او را ببیند. خانواده وحید به او گفته بودند که وحید در زندان است، اما فرید حرف آنها را باور نکرده و حتی قصد داشته به زور وارد خانه شود. پس از آن، فرید محل را ترک کرده و چند ساعت بعد، زمانی که مادر وحید از خانه خارج شده بود، او را زیر گرفته و فرار کرده است.
**بازداشت قاتل فراری**
تحقیقات برای دستگیری راننده فراری ادامه داشت تا اینکه پلیس موفق شد مخفیگاه او را شناسایی و فرید را دستگیر کند. فرید در ابتدا ادعا کرد که تصادف عمدی نبوده، اما پس از مشاهده فیلمهای صحنه حادثه و شواهد پلیس، به جرم خود اعتراف کرد.
او گفت: من و وحید دوست و همدست بودیم و با هم خلاف میکردیم. اما بعد از مدتی دچار اختلاف شدیم و من دستگیر شدم. در زندان شنیدم که وحید پشت سر من بدگویی کرده و حتی باعث دستگیریام شده است. از او کینه به دل گرفتم و پس از آزادی از زندان، تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.
فرید ادامه داد: به خانهشان رفتم، اما گفتند وحید در زندان است. با این حال، حرف آنها را باور نکردم و بیرون از خانه کمین کردم. شب هنگام، مادر وحید را دیدم که از خانه خارج شد. میدانستم که وحید عاشق مادرش است. با خود فکر کردم اگر مادرش را مصدوم کنم، وحید خودش را نشان خواهد داد. بنابراین، او را زیر گرفتم و فرار کردم. بعداً فهمیدم که مادرش در بیمارستان فوت کرده و از ترس، فرار کردم.
با اعترافات فرید، برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.