آلودگی هوا سالهاست که به یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی کشور تبدیل شده است. امسال گزارشهای رسمی از افزایش بیسابقه آلودگی هوا خبر میدهند و این موضوع زنگ خطری جدی برای سلامت عمومی و کیفیت زندگی شهروندان به شمار میآید. با این حال، به نظر میرسد ارادهای قوی برای مقابله با این چالش بزرگ زیستمحیطی وجود ندارد.
روزها و هفتههاست که آلایندهها در هوا جولان میدهند و مرزهای سلامت هوا را به شکل خطرناکی رد کردهاند. مدارس تعطیل میشوند، اما تردد در کلانشهرها همچنان ادامه دارد و هیچ اقدام امیدبخشی برای مدیریت و کاهش آلودگی هوا مشاهده نمیشود. آنچه نگرانیها را بیشتر میکند، ناتوانی سیستم اجرایی کشور در بهبود شاخصهای کیفیت هوا و کنترل وضعیت است. به همین دلیل، هر سال بر شدت آلودگی هوا افزوده میشود.
روند تولید آلایندهها رو به افزایش است و نهادهایی که باید در خط مقدم مقابله با آلودگی هوا قرار بگیرند و برخی مسئولیتها را اجرایی کنند، از وظایف خود فاصله زیادی دارند. در این میان، قانون هوای پاک نیز نتوانسته است کار چندانی از پیش ببرد و به نظر میرسد هیچ دستگاهی خود را موظف به اجرای این قانون نمیداند. گویی در مدیریت آلودگی هوا، قدرت تصمیمگیری و اجرا وجود ندارد.
بهزاد اشجعی، کارشناس آلودگی هوا، در گفتوگو با رسالت، چندین عامل را در اجرایی نشدن قانون هوای پاک مؤثر دانسته است. مهمترین این عوامل، کمبود یا عدم تخصیص منابع مالی است. او معتقد است که دولت باید در زمان تنظیم لایحه بودجه، فصل جداگانهای برای کاهش آلودگی هوا در نظر بگیرد و از تمامی منابع در اختیار خود، اعم از درآمدهای مرتبط یا سایر منابع عمومی، به میزان کافی برای این فصل بودجه اختصاص دهد. در غیر این صورت، نباید انتظار بهبود کیفیت هوا را داشت.
اشجعی همچنین به راهکارهایی اشاره میکند که میتوانند در کاهش آلودگی هوا مؤثر باشند. او تأکید میکند که باید از تجربیات جهانی الگوبرداری کرد، اما بهرهمندی از این تجارب لزوماً در بازه زمانی کوتاهمدت به بهبود کیفیت هوا منجر نمیشود. مقابله با آلودگی هوا و رفع مسائل زیستمحیطی امری زمانبر است و باید برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت را در کنار هم در نظر گرفت.
در مورد اجرای قانون هوای پاک، اشجعی معتقد است که اجرای این قانون مستلزم تأمین بودجه و ایجاد زیرساختهای لازم است. بدون بودجه کافی، دستگاههای مسئول خود را ملزم به انجام وظایف محوله نمیبینند. او همچنین اشاره میکند که الگوبرداری از کشورهایی که در مهار آلودگی هوا موفق بودهاند، میتواند مفید باشد، اما باید این راهکارها را با توجه به شرایط خاص کشور و شهرهای مختلف تطبیق داد.
یکی از راهکارهای پیشنهادی، افزایش قیمت بنزین است که میتواند به کاهش استفاده از خودروهای شخصی و در نتیجه کاهش آلودگی هوا کمک کند. با این حال، این راهکار باید با توجه به شرایط اقتصادی کشور و تأثیرات جانبی آن مورد ارزیابی قرار گیرد. افزایش قیمت بنزین میتواند درآمدی برای دولت ایجاد کند که میتواند صرف توسعه ناوگان حملونقل عمومی شود.
در نهایت، اشجعی معتقد است که مشکل اصلی در عدم اجرای راهکارهای کاهش آلودگی هوا، اولویت نداشتن این موضوع در برنامهریزیهای کلان کشور است. تا زمانی که آلودگی هوا در اولویتهای کشور قرار نگیرد، نمیتوان انتظار بهبود کیفیت هوا را داشت.