در طول چهار سال اول ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، سیاست‌های سختگیرانه و پرتنشی علیه ایران اتخاذ شد که تأثیرات قابل توجهی بر منطقه خاورمیانه و روابط بین‌المللی گذاشت. این سیاست‌ها شامل خروج از توافق هسته‌ای (برجام)، اعمال تحریم‌های اقتصادی شدید و اعلام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک گروه تروریستی بود. هدف اصلی این اقدامات، کاهش نفوذ ایران در منطقه و تضعیف توان مالی و نظامی آن بود. سیاست «فشار حداکثری» که پس از خروج از برجام دنبال شد، اقتصاد ایران را با چالش‌های جدی مواجه کرد و تنش‌های دیپلماتیک و نظامی بین دو کشور را به اوج رساند. همچنین، ترور شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه، نه‌تنها روابط ایران و آمریکا را بیش از پیش متشنج کرد، بلکه واکنش‌های گسترده‌ای در سطح بین‌المللی به همراه داشت.

پس از خروج از برجام، ترامپ استراتژی «فشار حداکثری» را در پیش گرفت که شامل تحریم‌های اقتصادی گسترده علیه ایران بود. این تحریم‌ها به‌ویژه بر صادرات نفت، صنایع بانکی و تجاری ایران متمرکز بودند و هدفشان محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران و کاهش نفوذ آن در خاورمیانه بود. با وجود فشارهای اقتصادی شدید، برخی تحلیلگران معتقدند که این سیاست‌ها نتوانستند فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را تغییر دهند یا برنامه‌های هسته‌ای و موشکی آن را کند کنند. «رابرت مالی»، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در جلسه‌ای در سنای آمریکا در سال ۱۴۰۱ اعتراف کرد که سیاست فشار حداکثری ترامپ نتوانست محدودیت‌های طولانی‌مدتی بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال کند. او همچنین اعلام کرد که آمریکا تلاش می‌کند به توافق بازگردد، اما اگر ایران خواسته‌های خود را افزایش دهد، این توافق محقق نخواهد شد.

با توجه به شکست سیاست تغییر رژیم در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، بسیاری از طرفداران او در ایران، که عمدتاً سلطنت‌طلب هستند، از بازگشت احتمالی او به قدرت ناراضی‌اند. یکی از دلایل اصلی این نارضایتی، اظهارات ترامپ مبنی بر عدم تمایل به تغییر نظام سیاسی ایران و تمرکز بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است. این موضوع نشان می‌دهد که احتمال مداخله نظامی آمریکا در ایران با هدف تغییر رژیم در صورت بازگشت ترامپ به قدرت بسیار کم است. ترامپ در دوره قبلی ریاست‌جمهوری خود نیز با برخی عناصر جنگ‌طلب مانند جان بولتون اختلاف نظر داشت و اخیراً نیز به لیز چنی، دختر دیک چنی، به دلیل مواضع جنگ‌طلبانه‌اش انتقاد کرده است.

رسانه‌های ضد ایرانی نیز تلاش می‌کنند با انتشار اخبار نگران‌کننده درباره اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران، جامعه ایران را از آینده اقتصادی ناامید کنند و شکاف بین مردم و حکومت را افزایش دهند. به عنوان مثال، رسانه آمریکایی «بلومبرگ» در گزارشی اعلام کرد که مایک والتز، گزینه منتخب ترامپ برای مشاور امنیت ملی، قصد دارد سیاست فشار حداکثری علیه ایران را بازگرداند. همچنین، پایگاه خبری آلمانی «دویچه وله» مدعی شد که دولت ترامپ قصد دارد با تحریم‌های سخت‌تر، سیاست فشار حداکثری را احیا کند.

در این میان، برخی تحلیلگران مانند «برایان هوک»، نماینده ویژه سابق آمریکا در امور ایران، اعلام کرده‌اند که ترامپ علاقه‌ای به تغییر رژیم در ایران ندارد، اما می‌خواهد جمهوری اسلامی را منزوی و تضعیف کند. «سوزان ملونی»، تحلیلگر مرکز سیاست خاورمیانه در اندیشکده بروکینگز، نیز در توئیتر خود نوشت که طرح تغییر رژیم در ایران تأثیرگذار نخواهد بود و آمریکا هیچ‌گاه به‌صورت جدی به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی نبوده است. او تأکید کرد که توانایی آمریکا برای سرنگونی نظام ایران صفر است و هرگونه سیاست تغییر رژیم محکوم به شکست است.

رضا علیجانی، یکی از تحلیلگران رسانه‌های فارسی‌زبان معاند، نیز در مطلبی اشاره کرده است که با توجه به عدم موفقیت سیاست‌های ترامپ در دوره قبل، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا برای ایران آرزوی موفقیت کرده و حتی در دوره ریاست‌جمهوری خود دستور داده بود که سفارتخانه‌های آمریکا با چهره‌های اپوزیسیون جمهوری اسلامی مذاکره یا ملاقات نداشته باشند. او همچنین به لغو حمله به ایران پس از سرنگونی پهپاد آمریکا اشاره کرد و این اقدامات را نشانه‌ای از تعادل در سیاست‌های ترامپ دانست.

توسط spideh.ir