در دیماه امسال، مدارس کشور به مدت حدود ۲۰ روز تعطیل بودند. این تعطیلیها نه تنها باعث کاهش ساعات آموزشی دانشآموزان شد، بلکه خانوادهها را نیز مجبور کرد تا برای جبران این کمبود در یادگیری، به دنبال راهحلهایی باشند. یکی از این راهحلها، روی آوردن به کلاسهای خصوصی است. از سوی دیگر، کیفیت پایین آموزش در مدارس، بهویژه در مدارس دولتی، به یکی از چالشهای اصلی تبدیل شده است. علیرغم تأکید وزیر آموزشوپرورش بر ارتقای کیفیت آموزش در مدارس دولتی، تعطیلیهای مکرر به دلیل آلودگی هوا و همچنین کیفیت پایین آموزش، بسیاری از خانوادهها را به سمت کلاسهای خصوصی سوق داده است. این موضوع به ویژه برای خانوادههایی که از نظر مالی در تنگنا هستند، فشار بیشتری ایجاد میکند و باعث ایجاد شکاف آموزشی بین دانشآموزان با شرایط اقتصادی متفاوت میشود.
اگرچه آموزشوپرورش سعی کرده است با برگزاری کلاسهای مجازی در روزهای تعطیل، کمبود ساعات آموزشی را جبران کند، اما به گفته کارشناسان، آموزش مجازی از کیفیت و کارایی لازم برخوردار نیست. بسیاری از دانشآموزان در این کلاسها تمرکز کافی ندارند و حتی در روزهای عادی نیز کیفیت آموزش در مدارس چندان رضایتبخش نیست. این شرایط باعث شده است که خانوادهها برای بهبود یادگیری فرزندانشان به کلاسهای خصوصی روی آورند، اما این اقدام فشار مالی و روانی زیادی را به آنها تحمیل میکند و شکاف آموزشی را تشدید مینماید.
یکی از دلایل اصلی این مشکل، پایین بودن کیفیت آموزش در مدارس است. هرچه کیفیت آموزش در مدارس کاهش یابد، تقاضا برای کلاسهای خصوصی افزایش مییابد. این موضوع نه تنها مسئولیت آموزش را از مدارس به خانوادهها منتقل میکند، بلکه به یک چالش اجتماعی و اقتصادی تبدیل میشود. محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشوپرورش، معتقد است که تنها معلمان مقصر این وضعیت نیستند، بلکه ساختار آموزشی نیز کارآمدی لازم را ندارد. وی تأکید میکند که خانوادهها اغلب مدرسه را مقصر اصلی افت تحصیلی میدانند، در حالی که عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند.
سؤال مهم این است که آیا کلاسهای خصوصی واقعاً میتوانند کیفیت آموزش را بهبود بخشند یا اینکه نیاز به اصلاحات اساسی در ساختار نظام آموزشی مدارس وجود دارد؟ نیکنژاد معتقد است که جایگاه معلم در جامعه کاهش یافته و تغییرات اجتماعی، فرهنگی و فناوری نیز در این امر تأثیرگذار بودهاند. به گفته وی، محتوای آموزشی دیگر نمیتواند نیازهای دانشآموزان را برطرف کند و بسیاری از سرفصلهای درسی کارآمدی لازم را ندارند. این مشکل تنها مختص ایران نیست و در بسیاری از کشورها نیز مشاهده میشود.
وی همچنین پیشنهاد میکند که سالهای ابتدایی آموزش باید از سایر مقاطع جدا شود، زیرا دانشآموزان در این سن هنوز با فضای مجازی و امکانات آموزشی آشنا نیستند و مدرسه برای آنها جایگاه مهمی دارد. اما در مقاطع متوسطه، این جایگاه از دست میرود و افت آموزشی بیشتر مشاهده میشود. در نهایت، اگرچه کلاسهای خصوصی میتوانند به طور موقت برخی کمبودها را جبران کنند، اما نمیتوانند جایگزین کامل نقش مدارس در تربیت علمی و اجتماعی دانشآموزان باشند. تنها با بهبود کیفیت آموزش در مدارس است که میتوان به عدالت آموزشی و یادگیری مؤثر برای همه دانشآموزان دست یافت.