روزنامه هممیهن در سرمقالهای با عنوان «بازگشت به خویشتن انقلاب» به بررسی و نقد اظهارات حجتالاسلام مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دهمین همایش مالی اسلامی پرداخته است. وی در این همایش به موضوع فقر و نقش ثروتمندان در کمک به فقرا اشاره کرده بود.
این روزنامه در ادامه نوشت: فردا چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است؛ انقلابی که به اعتراف موافقان و مخالفان، از حمایت گسترده مردمی برخوردار بود. تحلیل و تفسیر انقلاب نیز مانند هر پدیده تاریخی دیگر در طول زمان دستخوش تغییراتی شده است. به عنوان مثال، میتوان به مواضع یکی از مسئولان کنونی درباره فقر اشاره کرد که چنین رویکردی در ابتدای انقلاب به هیچ وجه وجود نداشت.
مصباحیمقدم در این همایش اظهار داشت: «فقر وجود دارد، اما با کمک ثروتمندان قابل رفع است. طبیعت جامعه بشری به گونهای است که برخی افراد خلاقیت دارند و تولید میکنند، در حالی که برخی دیگر چنین ظرفیتی ندارند و به کار گرفته میشوند.»
این دیدگاه، فارغ از درستی یا نادرستی آن، با ایدهها و ارزشهای اولیه انقلاب در تضاد است. برای درک این موضوع، کافی است به اصول سوم و چهلوسوم قانون اساسی مراجعه کنیم. بر اساس اصل سوم، دولت جمهوری اسلامی موظف است برای دستیابی به اهداف ذکر شده در اصل دوم، تمام امکانات خود را در جهت ایجاد رفاه و رفع فقر به کار گیرد. در بند ۱۲ این اصل آمده است که دولت باید اقتصاد صحیح و عادلانهای بر پایه ضوابط اسلامی ایجاد کند تا فقر و محرومیت در زمینههایی مانند تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و بیمه از بین برود. همچنین در اصل ۴۳ قانون اساسی به صراحت بیان شده که اقتصاد جمهوری اسلامی باید بر پایه تأمین نیازهای اساسی مانند مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش برای همه افراد استوار باشد.
از منظر قانون اساسی، اولاً فقر پدیدهای پذیرفتهشده نیست و ثانیاً رفع آن وظیفه سیاستگذاری دولتی است و ارتباطی به کمک ثروتمندان ندارد. این رویکرد بیشتر مربوط به جوامع پیشامدرن با اقتصاد معیشتی است. ثروتمندان میتوانند از طریق سرمایهگذاری، تولید، رشد اقتصادی و پرداخت مالیات به کاهش فقر کمک کنند، نه با صدقه دادن و گداپروری.
این نگرش فقرا را به عنوان ابزاری برای آزمون اخلاقی ثروتمندان میداند، که رویکردی ضدتوسعه و مغایر با دانش اقتصادی است. البته کمک به نیازمندان در مواقع ضروری امری پسندیده است، اما بر اساس قانون اساسی، رفع فقر وظیفه اصلی دولت است و نه وظیفه اخلاقی ثروتمندان. عزتنفس مردم نباید به صدقهدهی ثروتمندان گره بخورد.
این نوع تحریفها از اهداف انقلاب باعث شده است که نسل جوان نسبت به انقلاب اسلامی بدبین شود. این تحریفها تنها محدود به اهداف اقتصادی و عدالتخواهانه نیست، بلکه در حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بینالمللی نیز دیده میشود. بیشترین تحریف در مورد جایگاه مردم در انقلاب رخ داده است.
انقلاب بدون حضور مردم بیمعناست و به کودتا تبدیل میشود. انقلاب، فارغ از هر پسوندی، به معنای غلبه اراده مردم بر اراده حاکمان است و پسوند آن تنها توصیف محتوای اراده مردم است.
اگر از این زاویه به تجربه تاریخی ملت ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نگاه کنیم، همه چیز در جایگاه درست خود قرار میگیرد. امروز بیش از هر زمان دیگری، جامعه ایران نیازمند بازگشت به روحیه سال ۵۷ است؛ بازگشتی به تحقق اراده عمومی مردم، فارغ از محدودیتهای رسمی و قدرت.
در این صورت، دیگر شاهد نخواهیم بود که برخی افراد به راحتی و برای توجیه عملکردهای نادرست خود، ارزشهای بنیادین انقلاب را نادیده بگیرند یا وارونه جلوه دهند.
هرچه تحریف اهداف و ارزشهای انقلاب بیشتر شود، خوشبینی مردم به انقلاب کاهش یافته و استحکام ساختار سیاسی برآمده از انقلاب نیز تضعیف خواهد شد.