به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جان لوف در اندیشکده چتم هاوس نوشت: نتایج ناچیز تماس ۹۰ دقیقهای میان رئیسجمهور دونالد ترامپ و رئیسجمهور ولادیمیر پوتین گویای بسیاری از مسائل است. اعلام آتشبس ۳۰ روزه در حمله به زیرساختهای انرژی، که ترامپ آن را بهعنوان یک دستاورد معرفی کرد، در واقع نشان از یک ابتکار قدیمی دارد. این موضوع پیش از حمله تابستان گذشته اوکراین به منطقه کورسک روسیه، میان مسکو و کییف مورد بحث قرار گرفته بود.
با امتناع از دادن امتیازات قابل توجه، پوتین نشان داده که آماده است تا با ترامپ در یک تانگوی طولانی و آهسته برقصد، و این رقص را در حالی پیش ببرد که ارتش روسیه به پیشرفتهای میدانی خود ادامه میدهد. استراتژی او واضح است: استفاده از مذاکرات آتشبس بهعنوان ابزاری برای سرعت دادن به پیروزی و تعیین شرایطی که بعدها بخشی از توافق نهایی خواهد شد.
بیانیه مطبوعاتی کرملین پس از تماس تلفنی، یک نمونه مشخص از چنین استراتژی است. پوتین به ترامپ تاکید کرد که کمکهای نظامی و به اشتراکگذاری اطلاعات با اوکراین باید متوقف شود. این درخواست بهعنوان راهی برای جلوگیری از تشدید تنشها و حرکت به سمت حل آن از طریق روشهای سیاسی-دیپلماتیک توجیه شد.
البته ترامپ حتی با وجود اینکه اخیرا کمک نظامی و ارائه اطلاعات به اوکراین را متوقف کرده بود تا کییف را به پذیرش آتشبس ترغیب کند؛ برای دادن چنین امتیازی آماده نبود.
با این حال، پوتین یک علامت مشخص گذاشته است که در آینده به آن بازخواهد گشت. او انتظاری ایجاد کرده که توقف حمایت نظامی آمریکا از اوکراین پیششرط توافق است. از بیانیههای اخیر هیچ نشانهای مبنی بر اینکه دولت ترامپ شرایط خود را مطرح کرده باشد، دیده نمیشود.
استراتژی روسیه
برخلاف ترامپ، پوتین عجلهای ندارد. ارتش او میتواند برای چندین ماه بدون فشار به جنگ ادامه دهد. او مطمئن است که ذخایر سلاحهای اوکراین از اوایل تابستان کاهش خواهد داشت، چراکه بعید است که دولت ترامپ بسته کمک نظامی دیگری برای کییف تصویب کند. همچنین میداند که اروپا در پر کردن این خلأ با مشکل مواجه خواهد شد.
پوتین قصد دارد با ارسال سیگنالهای گسترده که نشاندهنده حسننیت است، از جمله موافقت با بازگرداندن سریع روابط دوجانبه با ایالات متحده و پذیرش ایده همکاری در خاورمیانه، ترامپ را آرام کند. او همچنین با ارائه امتیازات جزئی تلاش میکند تا باور ترامپ به تعهد روسیه در مذاکرات را زنده نگه دارد. در همین حال، روسیه میتواند به دستاوردهای بیشتر در میدان جنگ ادامه دهد و انتظارات ترامپ برای توافق را به تدریج با خواستههای خود تنظیم کند.
پوتین چرا باید به چیزی جز دستیابی به اهداف حداکثری خود فکر کند، وقتی روابط با ایالات متحده از حالت عمیقا خصمانه تحت ریاست جمهوری جو بایدن به شرایط فوقالعاده دوستانه تحت ترامپ تغییر کرده است؟ شرایط برای او هرگز نمیتوانست از این بهتر و مطلوبتر باشد.
از نخستین روزهای دولت جدید ترامپ، پوتین احساس میکرد که در حال پیشروی در رابطه خود با ایالات متحده است. از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، او به طور مداوم نشان داده که تمایلی به حمایت از اوکراین ندارد. رئیسجمهور ایالات متحده آمادگی خود را برای مذاکره بر سر کییف و شرکای اروپایی آن نشان داده و حتی، اگر لازم باشد، ولودیمیر زلنسکی را تحت فشار قرار میدهد تا خواستههای آمریکا را بپذیرد.
ترامپ همچنین تلاش کرد تا نشان دهد که اهمیت کمی برای ناتو قائل است. در اوایل فوریه، پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده، اعلام کرد که این کشور از عضویت اوکراین در ناتو حمایت نمیکند؛ امتیازی بزرگ برای روسیه بدون اینکه هیچ امتیاز مشابهی از سوی مسکو داده شود.
مسکو آگاه است که رفتار ترامپ تا حدی ناشی از تمایل او برای دریافت جایزه صلح نوبل است؛ امری که باعث میشود او به دنبال صلح سریع، تقریبا به هر قیمتی و بدون توجه به یک توافق عادلانه برای اوکراین باشد.
این شرایط فرصتی را برای پوتین فراهم میکند تا شرایطی را به آمریکا تحمیل کند که توانایی اوکراین برای مقاومت در بلندمدت را تضعیف کند. این وضعیت شامل محدودیتهایی بر قدرت و اندازه ارتش اوکراین و جلوگیری از استقرار نیروهای اروپایی در خاک این کشور است.
پوتین همچنین تشخیص میدهد که ترامپ با مخالفت داخلی کمی روبرو است: دموکراتها در حال حاضر دچار احساس آشفتگی هستند و قادر به پاسخگویی به حملات ترامپ به دولت فدرال و کنار گذاشتن جایگاههای قدرت سخت و نرم ایالات متحده که طی دههها ساخته شدهاند، نیستند.
کنترل ترامپ بر حزب خود کامل است: جمهوریخواهان میانهرو به نظر میرسد از ایجاد چالش به دلیل موقعیت او هراس دارند، در حالی که شخصیتهای برجسته حزب آشکارا به دستور کار او روی آوردهاند؛ نمونه آن تغییر موضع مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، به حمایت از مذاکرات با مسکو است.
از همان ابتدا، دولت ترامپ نشان داد که با نظم جهانی که در آن قدرتهای بزرگ شرایط را به کشورهای کوچکتر تحمیل میکنند و به دنبال دستاندازی به قلمرو دیگران هستند، راحت است. ترامپ بهصراحت حاکمیت و مرزهای متحدان و همسایگانی مانند کانادا را زیر سوال برده است. بهقولی، همانطور که مارگارت تاچر درباره میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، گفت: این مردی است که پوتین میتواند با او معامله کند.
نتیجه نهایی آن است که رئیسجمهور روسیه در موقعیتی استثنایی قرار دارد که فرصت تحمیل یک توافق صلح طراحیشده توسط روسیه بر اوکراین را به همتای آمریکایی خود میبیند.
با این حال، دو مانع کلیدی برای تحقق اهداف پوتین باقی مانده است: عزم بخشی از جامعه اوکراین برای رد توافق صلح روسیه و ادامه مبارزه؛ و آمادگی یک ائتلاف به رهبری فرانسه و بریتانیا برای ادامه حمایت اقتصادی و نظامی از اوکراین.
پوتین ممکن است باور داشته باشد که میتواند اراده اوکراینیها را با اصرار بر برگزاری انتخابات در یک بازه زمانی مشخص، پس از اجرایی شدن آتشبس بشکند. هدف این خواهد بود که دولتی جدید در اوکراین مستقر شود که برای بقا چارهای جز روابط نزدیک با روسیه نبیند.
همزمان، پوتین میتواند تلاش کند ترامپ را متقاعد کند که کشورهای اروپایی متعهد به حمایت از اوکراین در حال خرابکاری در صلح هستند و امید داشته باشد به اینکه ترامپ فشار اقتصادی آمریکا را به عنوان تنبیه بر اوکراینیها هم اعمال کند. پوتین کارتهای قوی در دست دارد و تاکنون با اعتمادبهنفس و مهارت با آنها بازی کرده است.
ترجمه: مهسا مژدهی
311312
source