آرمان امروز- عرفان بیوکنژاد: با آغاز دور جدیدی از تحرکات دیپلماتیک، فضای سیاسی ایران و منطقه بار دیگر شاهد صفآرایی نیروهای موافق و مخالف مذاکره شده است؛ صفآراییای که نه تنها در داخل کشور، بلکه در عرصه بینالمللی نیز نمود یافته است.
در داخل کشور، جریانهای تندرو در صف نخست مخالفان مذاکره قرار دارند. آنها طی روزهای اخیر با برجسته کردن مسائلی مانند تحولات فلسطین، بهویژه در رسانهها و فضای مجازی، سعی در زیر سوال بردن اصل گفتوگو و مذاکره با غرب داشتهاند. موضعگیری اخیر وزیر ارشاد درباره برگزاری تجمعات نیز در همین راستا ارزیابی میشود.
سیدعباس صالحی، وزیر ارشاد دولت وفاق در پیامس نوشت: «از مسایلی که همچنان لاینحل است، نظام دوگانه در برگزاری تجمعات و راهپیمایی هاست که اگر نیاز به مجوز دارد، برای همه و اگر نیاز به مجوز ندارد هم برای همگان باشد. در شرایط خاص کنونی، روشن و قاطع بایستی تکلیف را روشن کرد. از بلاتکلیفی نفوذ و یا هرج و مرج برمیخیزد، مراقب باشیم.»
در مقابل، جریانهای میانهرو، اصلاحطلب و عقلای اصولگرا نیز از ادامه مسیر گفتوگو حمایت میکنند. به اعتقاد آنان، مذاکره میتواند راهی برای کاهش تحریمها، جذب سرمایهگذاری خارجی و گشایشهای اقتصادی در کشور باز کند.
در سطح بینالمللی نیز تقابل مشابهی در جریان است. از یک سو، رژیم اسرائیل بهعنوان یکی از مخالفان اصلی هرگونه توافق احتمالی میان ایران و غرب شناخته میشود و تلاشهایی برای کارشکنی در مسیر دیپلماسی انجام میدهد. از سوی دیگر، جریانهایی در آمریکا، بهویژه دموکراتها، به عنوان حامیان تنشزدایی و گفتوگو و نیز سرمایهگذاران بینالمللی، خواهان رسیدن به توافق و باز شدن بازار ایران هستند. در این میان، بحثهایی درباره شکل و شیوه مذاکرات نیز جریان دارد؛ از جمله اینکه آیا گفتوگوها باید مستقیم باشد یا غیرمستقیم. کارشناسان معتقدند اصل مذاکره مبتنی بر منطق «بده-بستان» است و طرفین باید با حفظ منافع ملی و در چارچوب خطوط قرمز از پیشتعیینشده، به انعطاف، گفتوگو کنند.
به نظر میرسد با آغاز رسمی دور تازهای از مذاکرات، نه تنها سطح حساسیتها افزایش یافته، بلکه صفبندی نیروهای سیاسی در داخل و خارج نیز وارد مرحلهای تازه شده است. روزهای آینده میتواند روشنتر کند که کدام رویکرد، مسیر آینده دیپلماسی ایران را رقم خواهد زد.
پیمان خواجوی، کارشناس سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: نخست، در خصوص اصل موضوع مذاکره و نفی یا عدم نفی آن، باور راسخ من این است که اساس روابط بینالملل در دنیای معاصر بر گفتوگو و دستیابی به توافقات میان دولتها استوار است. تصور اینکه مذاکره لزوماً به معنای دادن یا گرفتن امتیاز باشد، یا آنکه در هر مذاکرهای باید به دنبال برنده و بازنده بود، بهگمان من نگاهی نادرست است که میتواند مسیر ما را به انحراف بکشاند.
وی ادامه داد: کشورها ناگزیرند برای دستیابی به درک متقابل، کاستن از تنشها و باز کردن فضاهای همکاری، باب گفتوگو را بگشایند. آنچه در چنین فرآیندی اهمیت دارد، تمرکز بر منافع، خواستهها و الزامات مشترک است، نه تقسیمبندی صلب میان برنده و بازنده. نفی مذاکره و گفتوگو، کشورها را به مسیرهایی سوق میدهد که نهایتاً منجر به تهدید منافع متقابل، آسیبهای امنیتی، فشارهای اقتصادی و خطراتی برای شهروندان خواهد شد.
این کارشناس سیاسی اظهار کرد: اکنون، که بار دیگر سخن از گفتوگو – چه مستقیم، چه غیرمستقیم – با آمریکا مطرح میشود، باید اذعان کرد که در «وقت اضافه» چنین مذاکراتی قرار داریم. تهدیدها به اوج خود رسیدهاند، اقتصاد کشور در شرایطی شکننده است و نارضایتیهای عمومی و اجتماعی در موقعیت دشواری قرار دارند. با وجود این شرایط، حرکت به سوی مذاکره با آمریکا اجتنابناپذیر و همراه با بیم و امیدهای بسیار است.
وی در پاسخ به پرسش دیگر درباره گروههای مخالف و موافق مذاکره با آمریکا، عنوان کرد: باید گفت که در سطح بینالمللی، مخالفان جدی چون اسرائیل وجود دارند. موجودیت سیاسی اسرائیل بهگونهای تعریف شده که نیازمند دشمنی دائمی در منطقه است؛ بدون آن، بسیاری از امتیازات بینالمللی خود را از دست خواهد داد. از اینرو، این رژیم و لابیهای وابسته به آن، همواره مخالف هرگونه گفتوگو میان ایران و آمریکا بودهاند.
خواجوی توضیح داد: در داخل کشور نیز جریانهایی وجود دارند که تداوم حیات سیاسی خود را در استمرار تنش میان ایران و آمریکا میبینند. این گروهها در سالهای گذشته در هماهنگی کامل با لابیهای اسرائیلی موضعگیری کردهاند و این هماهنگی گاه تا حدی است که به نظر میرسد پاسخ یکدیگر را میدهند؛ بیآنکه از افشاگریها یا نقدها کمترین نگرانی داشته باشند، چراکه از قدرت و نفوذ بالایی در ساختار قدرت داخلی برخوردارند. متأسفانه این جریانها در طی سالهای گذشته خسارات قابلتوجهی به منافع ملی وارد کردهاند.
وی در نهایت خاطر نشان کرد: در کنار آنها، جریان دیگری با عنوان «کاسبان تحریم» نیز شکل گرفته است. این گروهها با شکلدادن به شبکههایی اقتصادی، از تحریمها بهرهبرداری کردهاند؛ از طریق صادرات و واردات غیرشفاف، دسترسی به ارزهای خاص، و همچنین در نبود شرکتهای پیمانکار خارجی در حوزههایی مانند نفت و گاز، پروژههای کلانی را به دست گرفتهاند. با این حال، نتیجه این حضور، نه تنها بهبود وضعیت صنایع نفت و انرژی کشور نبوده، بلکه حتی در زمینه صیانت از منابع نیز دچار کاستیهایی جدی شدهایم. باید گفت که نگاه واقعگرایانه به مذاکره، دوری از رقابتهای داخلی در موضوعات ملی، و تمرکز بر منافع بلندمدت کشور، لازمهی گذار از وضعیت فعلی و رسیدن به ثبات و توسعه است.
source