به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، تحلیلگر اندیشکده شورای روابط خارجی روسیه (ریاک) روز جمعه گفت که روابط سازنده میان مسکو و واشنگتن شرط لازم برای تثبیت اوضاع جهان است،‌ اما نباید توهمی نادرست در این باره داشت و تغییرات رفتاریِ کنونی، شکننده و برگشت‌پذیر هستند.

به گفته تحلیلگر، در حال حاضر محرک اصلی تحرکات مثبت در گفتگوی روسیه و آمریکا تمایل شخصی رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ برای معرفی خود به عنوان صلح‌طلب اصلی در حل مناقشه بین مسکو و کی‌یف است. هر چیز دیگری به نوعی تابع همین یک مسئله محسوب می‌شود.

ترامپ به شدت می‌خواهد حداقل به یک آتش‌بس در میدان نبرد دست یابد، توافقی که به دولت جمهوری‌خواه اجازه دهد پیروزی سیاسی خود را اعلام کند و برتری خود را نسبت به پیشینیان دموکرات خود به اثبات برساند.

اولویت‌های ایالات متحده در گفتگوی تلفنی اخیر بین رؤسای جمهور آمریکا و روسیه و در مشاورات دوجانبه‌ای که در عربستان سعودی آغاز شده است، بیش از پیش آشکار بود. با این حال برای لحظه‌ای فرض کنیم که بحران حاد اروپا دیگر پشت سر گذاشته شده است. حوزه‌های هم‌پوشانی منافع استراتژیک روسیه و ایالات متحده چقدر قابل توجه است و پتانسیل همکاری بلندمدت بین این دو کشور چقدر مستدل است؟

کنترل تسلیحات

خِرَد متعارف حکم می‌کند که نه مسکو و نه واشنگتن نباید علاقه‌ای به یک مسابقه تسلیحاتی کنترل‌نشده داشته باشند. چنین مسابقه‌ای برای هر دو طرف بسیار پرهزینه و بسیار خطرناک خواهد بود.
تصادفی نیست که دونالد ترامپ پیشنهاد کاهش نصف هزینه‌های نظامی ایالات متحده، روسیه و چین را داده و رئیس‌جمهور روسیه ولادیمیر پوتین نیز به سرعت از این ایده حمایت کرد. برای ترامپ هزینه بیش از حد برای تجهیزات نظامی عمدتاً بی‌فایده و اتلاف پول مالیات‌دهندگان آمریکایی است.

روسیه و ایالات متحده همچنین باید در تعهد به جلوگیری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای و سایر سلاح‌های کشتارجمعی سهیم باشند. هر دو باید نگران تحولات نظامی پیشرفته‌ای باشند که تهدید به نظامی‌سازی فضای ماورای جو و فضای سایبری، استفاده از هوش مصنوعی برای اهداف نظامی، استقرار طیف گسترده‌ای از سیستم‌های مرگبار خودمختار می‌کنند و ممکن است پیامدهای ناخواسته دیگری داشته باشند که هنوز کاملاً قابل پیش‌بینی نیستند، اما به وضوح برای هر دو طرف ناخوشایند هستند.

با این حال بعید است که کنترل تسلیحاتی در قالب سنتی خود دوباره هسته اصلی روابط دوجانبه شود. دونالد ترامپ هرگز حامی پروپا قرص کنترل تسلیحات در هیچ شکلی نبوده است. ظاهراً او معتقد است که ایالات متحده در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند از هر دشمن نظامی، از جمله روسیه، پیشی بگیرد و عملکرد بهتری داشته باشد.
علاوه بر این هرگونه قالب جدید و تمام عیار کنترل تسلیحات استراتژیک، دیگر نمی‌تواند دوجانبه باشد، بلکه باید چندجانبه شود و زرادخانه‌های موشکی هسته‌ای کشورهای ثالث را نیز در نظر بگیرد. کاملاً واضح است که ترامپ بیشتر نگران توانایی‌های نظامی رو به رشد سریع چین است تا روسیه.

روسیه، ایران را فدای رابطه با آمریکا می‌کند؟ ؛ گزارش مهم اندیشکده روسی

مسائل منطقه‌ای

از نظر تئوری مسکو و واشنگتن می‌توانند به طور ثمربخش در طیف گسترده‌ای از مسائل منطقه‌ای، از جمله غرب آسیا، شمال شرق آسیا، افغانستان، آفریقا و حتی آمریکای لاتین با یکدیگر همکاری کنند.

انگیزه احتمالی تیم ترامپ قابل درک است. تشدید بیشتر بحران‌های منطقه‌ای مستلزم سرمایه‌گذاری قابل توجه واشنگتن در امنیت مناطق ناپایدار، حضور نظامی و شاید مداخلات مستقیم ایالات متحده در درگیری‌های محلی خواهد بود که ترامپ تا حد امکان می‌خواهد از آن اجتناب کند.

با این حال فرصت‌های همکاری عملی بین مسکو و واشنگتن در مورد اکثر مسائل منطقه‌ایِ موجود بسیار اندک به نظر می‌رسد. در غرب آسیا به ویژه پس از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، ایالات متحده آشکارا قصد دارد روسیه را با یک عمل انجام شده روبرو کند. حمایت بی‌قید و شرط ترامپ از رژیم صهیونیستی، کمک روسیه به ایالات متحده در هرگونه حل و فصل اسرائیلی -فلسطینی را بسیار دشوار می‌کند.

به نظر نمی‌رسد آفریقا اصلاً یکی از اولویت‌های استراتژیک دولت فعلی باشد. دولت جدید احتمالاً مشکلات امنیتی آفریقا را به متحدان اروپایی ایالات متحده واگذار کرده است. در مورد شبه‌جزیره کره، مسکو و واشنگتن مواضع بسیار متفاوتی دارند و طرف روسی نیز به تعهدات ناشی از پیمان مشارکت جامع استراتژیک با کره شمالی که در ژوئن سال گذشته امضا شد، پایبند است.

همین امر در مورد ایران نیز صدق می‌کند که روسیه در ژانویه سال جاری توافقنامه مشابهی با آن امضا کرد. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم مسکو ممکن است روابط بلندمدت خود با پیونگ یانگ یا تهران را صرفاً برای خشنود کردن واشنگتن قربانی کند.

تعامل اقتصادی

اگر دولت ترامپ تصمیم بگیرد حداقل بخشی از تحریم‌های متعدد ضدروسی ایالات متحده را لغو کند یا آن‌ها را کاهش دهد، چنین تغییر سیاستی ممکن است در واقع فرصت‌های جدیدی برای همکاری اقتصادی بیشتر بین دو کشور ایجاد کند.

ایالات متحده به تیتانیوم روسیه برای تولید بوئینگ، اورانیوم برای سوخت نیروگاه‌های هسته‌ای ایالات متحده و حتی نفت سنگین روسیه برای پالایش در پالایشگاه‌های ایالات متحده نیاز دارد. بخش تولیدی ایالات متحده بدش نمی‌آید به عناصر خاکی کمیاب روسیه و سایر منابع معدنی دسترسی پیدا کند.

روسیه می‌تواند تلاش کند مقادیر قابل توجهی سرمایه‌گذاری مستقیم از ایالات متحده جذب کند و همچنین واردات کالاهای ساخت آمریکا را افزایش دهد.
با این حال نباید این فرصت‌ها را بیش از حد فرض کرد. از نظر تاریخی مسکو و واشنگتن هرگز شرکای تجاری یا سرمایه‌گذاری اصلی یکدیگر نبوده‌اند. حتی در اوج خود در اواخر دهه اول و اوایل دهه دوم قرن حاضر تجارت دوجانبه از ۴۵ میلیارد دلار تجاوز نکرد و صادرات آمریکا به روسیه تنها حدود ۱۰ میلیارد دلار بود که به‌مراتب کمتر از واردات فعلی روسیه از چین است.
هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم در آینده نزدیک ایالات متحده قادر خواهد بود سهم قابل‌توجهی از بازار مصرف روسیه را از چین بگیرد. در مورد سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی نیز وضعیت چندان بهتر نیست. پیش از آغاز جنگ اوکراین حجم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی ایالات متحده (۹.۲ میلیارد دلار) بوده که کمتر از بسیاری از کشورها است.

همکاری در تحقیق و توسعه

ظرفیت تحقیق و توسعه قابل توجه روسیه در برخی زمینه‌ها قطعاً می‌تواند برای ایالات متحده جالب باشد. مسکو نیز به نوبه خود می‌تواند علاقه‌مند به تنوع بخشیدن به مشارکت‌های بین‌المللی خود در زمینه تحقیق و توسعه به منظور حفظ آنچه «حاکمیت فناوری» می‌نامند باشد.

تجربه دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ نشان می‌دهد که روسیه و ایالات متحده می‌توانند با موفقیت در پروژه‌های تحقیقاتی مشترک دوجانبه و چندجانبه مختلف همکاری کنند. رئیس صندوق سرمایه‌گذاری مستقیم روسیه کیریل دیمیتریف قبلاً پیشنهاد اعزام یک مأموریت مشترک روسیه و ایالات متحده به مریخ در سال ۲۰۲۹ را داده است.

با این وجود اگر روابط بین دو کشور در سایر زمینه‌ها رقابتی باقی بماند، جوِّ کُلّی روابط ناگزیر محدودیت‌های شدیدی را بر مقیاس و عمق همکاری تحقیق و توسعه بین آن‌ها تحمیل خواهد کرد.
می‌توان با اطمینان بالایی فرض کرد که واشنگتن همان اصولی را در مورد مسکو اعمال خواهد کرد که امروزه در مورد پکن اعمال می‌کند. در رقابت ژئوپلیتیک میان آمریکا و چین،‌ هدف واشنگتن محدود کردن پروژه‌های فناوری پیشرفته چین و سرکوب پیشرفت‌های فناوری این کشور است. به گفته تحلیلگر، تجربه موجود روابط آمریکا و روسیه در این مسئله نامطلوب بوده و اعمال آن در قبال روسیه محتمل است.

بعد انسانی

اگرچه در آگاهی عمومی روسیه، تصویر آمریکا به عنوان «شهر درخشان بر فراز تپه» تا حدودی در سال‌های اخیر محو شده است، اما جذابیت کلی ایالات متحده به طور کامل از بین نرفته است.
بسیاری از کارشناسان استدلال می‌کنند که به هر حال احساسات ضدآمریکایی کنونی در جامعه روسیه چندان عمیق نیست. شاید کاملاً ممکن باشد روی احیای تدریجی تبادلات آموزشی و فرهنگی دوجانبه، گسترش تماس‌های مسیر دوم بین کارشناسان و بین نهادهای جامعه مدنی حساب کرد.

با این وجود در اینجا نیز نباید انتظار معجزه داشت. اجماع ضد روسی هنوز در ایالات متحده بسیار قوی و بسیار مقاوم است و بعید است به این زودی‌ها از بین برود. این اجماع ممکن است حتی از دولت ترامپ نیز فراتر رود و تحت رهبری جدید در کاخ سفید شکوفا شود.

روسیه، ایران را فدای رابطه با آمریکا می‌کند؟ ؛ گزارش مهم اندیشکده روسی

نظم نوین جهانی

بسیاری از منافع تاکتیکی مسکو و واشنگتن امروزه تا حد زیادی هم‌پوشانی دارند. هر دو طرف در حال مبارزه با چیزی هستند که آن را هژمونی بین‌المللی جهانی‌گرایانه، علیه سلطه نخبگان سیاسی و اقتصادی جهان‌وطن، برای احیای حاکمیت ملی سنت‌گرا و برای بازگشت به ارزش‌های محافظه‌کارانه می‌دانند.

دیدگاه رهبران دو کشور در مورد روندهای جاری در جهان یکسان نیست، اما به نظر نزدیک به یکدیگر می‌رسد. در عین حال دیدگاه‌ها و ارزش‌های آن‌ها با دیدگاه‌ها و ارزش‌های مشترک رهبران اکثر کشورهای اروپایی یا بسیاری از مقامات ارشد اتحادیه اروپا بسیار متفاوت است.

با این حال اختلافات آشکاری در منافع، آرزوها و اهداف بلندمدت وجود دارد. به‌عنوان مثال برای سیاستمداران در مسکو تقویت بیشتر بریکس یا سازمان همکاری شانگهای یکی از اولویت‌های اصلی سیاست خارجی است و این موضوع برای واشنگتن یک چالش جدی سیاست خارجی است.

برای کرملین کاهش نقش دلار به عنوان ارز ذخیره اصلی جهان یک روند طبیعی و مطلوب است و برای کاخ سفید این یک تهدید مستقیم برای منافع اساسی مالی و حتی امنیتی آمریکا محسوب می‌شود.

برای روسیه، چین مهم‌ترین شریک استراتژیک بوده و خواهد بود و برای ایالات متحده رقیب استراتژیک اصلی بوده و باقی خواهد ماند. مسکو تلاش می‌کند یک مدل جدید از حکمرانی جهانی را مفهوم‌سازی کنند، درحالی‌که در واشنگتن ترجیح می‌دهند به دنبال معاملات خاصی باشد که بتواند منافع سیاسی و اقتصادی مشخصی را برای ایالات متحده به ارمغان بیاورد.

هیچ یک از موارد فوق به این معنا نیست که مسکو و واشنگتن محکوم به رویارویی ابدی با یکدیگر هستند. برای هر دو طرف مهم است که از هرگونه فرصت برای گفتگوی روسیه و آمریکا استفاده کنند، زیرا به گفته اندیشکده روابط سازنده بین مسکو و واشنگتن یک شرط لازم برای تثبیت اوضاع در جهان است. با این حال نباید توهم داشت: چرخش چشمگیر کنونی شکننده و برگشت‌پذیر باقی می‌مانند.

source

توسط spideh.ir