حسین هوشمند؛ کارشناس مسائل آمریکا: سیاست کنونی واشنگتن در قبال مذاکرات، اظهارنظرهای متناقض یا شیوههایی که آمریکاییها دراین زمینه در پیش گرفتهاند، را باید در چارچوب استراتژی کلان آنها مورد ارزیابی قرار داد. بهعنوان مثال، آنها همزمان هم پیشنهادهایی را مطرح و هم فشارهایی را اعمال میکنند. براساس چنین مدلی رئیسجمهور آمریکا در میانه مذاکرات، چند نوع تحریم جدید امضا میکند. براین اساس در سالهای اخیر تحریمها بهعنوان ابزار فشار و اهرم مذاکراتی همیشه در استراتژی و برنامه کلی طرف آمریکایی در مواجهه با ایران وجود داشته است.
اما نکته مهم این است که در مقایسه با دولتهای دیگر، بهویژه دولت اوباما در زمان مذاکرات برجام، در دولت ترامپ شکافی در اظهارنظرها مشاهده میشود که قبلاً وجود نداشت. این شکاف دیگر فقط پشت پرده نیست؛ بلکه رسانهها آن را پوشش دادهاند و حتی خود سیاستمداران آمریکایی نیز آن را نشان میدهند. این نشان میدهد که در دولت دوم ترامپ، شاهد نقشآفرینی دو جناح در قبال مسئله ایران و مذاکرات هستیم؛ جناحی که به مذاکره و دیپلماسی معتقد است و جناحی که همسو با تلآویو، مذاکره و توافق را بیهوده میداند و به دنبال استفاده از «گزینه نظامی» برای حل مسئله هستهای ایران است.
جناح همسو با نتانیاهو براین اعتقاد است که باید به سمت گزینه نظامی رفت و اگر هم قرار است توافقی وجود داشته باشد، باید شبیه «مدل لیبی» باشد و شامل برچیدن کامل تأسیسات هستهای ایران شود. در واقع این جناح یا خواستار حمله نظامی مستقیم به تأسیسات ایران است یا میکوشند ایران را مجبور کنند که خود، تأسیساتش را بهطورکامل برچیند.
جناح موافق مذاکره:
- در جناح طرفدار مذاکره، جی. دی ونس، معاون رئیسجمهور حضور دارد. او زمانی سناتور ایالت اوهایو بود نیز بارها درباره جنگهای بیپایان صحبت کرد و مخالف استفاده از گزینه نظامی علیه ایران است.
- استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور خاورمیانه نیز از دیگر چهرههای کلیدی جناح طرفدار مذاکره بهحساب میآید که او نیز مانند ونس، بر دیپلماسی تأکید دارد.
- تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی آمریکا هم جزو آن دسته از چهرههای نزدیک به رئیسجمهور آمریکاست که مخالف بهکارگیری گزینههای نظامی درباره ایران هستند و بر پیشبرد مذاکره تاکید دارند
جناح تندرو:
- مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا از جمله مهمترین چهرههای مخالف مذاکره با ایران در دولت ترامپ بهحساب میآید که در روزهای اخیر مواضع او در قبال مذاکرات ایران و آمریکا خبرساز شدهاست.
- پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا از دیگر مهرههای جناح تندرو است که همنوا با نتانیاهو، طرفدار شدت عمل در تقابل با ایران است.
- مایک والتز، مشاور امنیت ملی پیشین کاخسفید از دیگر چهرههایی به شمار میرود که تا پیش از خروج از تیم ترامپ، در جناح تندرو قرار داشت.
ویژگیهای شخصیتی ترامپ
نکته مهم این است که تاکنون دیدگاههای ترامپ به جناح نخست، یعنی طرفداران مذاکره و حل صلحآمیز مساله، نزدیکتر است. با اینحال، اظهارات متناقض او در مصاحبهها، باید در چارچوب ویژگیهای شخصیتی او مورد ارزیابی قرار گیرد. شخصیت دمدمیمزاج او تاکنون بارها نمایان شدهاست. بهعنوانمثال، او در گفتوگوی رسانهای اخیرش، آنهم پس از ۳ دور مذاکره با ایران، عنوان کرد که بهدنبال تعطیل کردن صنعت هستهای ایران است (نزدیک به مواضع جناح تندرو)، اما بلافاصله پرانتزی باز و اظهارکرد که آماده شنیدن استدلالهایی است که براساس آن، ایران میتواند از انرژی صلحآمیز هستهای استفاده کند. او حتی به بحثهای جدیدی اشاره کرد که استفاده غیرنظامی از انرژی هستهای را ممکن میداند. این نشاندهنده عدم آگاهی او از جزئیات و پیچیدگیهای مذاکرات هستهای است.
براین اساس هم بود که فیلیپ گوردون، مشاور سیاستخارجی کامالا هریس، در توییتی تصریح کرد که اظهارات ترامپ نشان میدهد او نه تنها از اتفاقات مذاکرات چندساله برجام بیاطلاع است، بلکه حتی از مذاکرات کنونی و تفاوتهای آنها نیز آگاه نیست. گوردون تأکید کرد که همه میدانند استفاده صلحآمیز از غنیسازی اورانیوم ممکن است، اما ترامپ حتی این موضوع بدیهی را نیز نمیداند. این نشان میدهد نباید اظهارات لحظهای او را به معنای پایان یا شکست مذاکرات تلقی کرد. پرانتزی که او باز کرده، فضایی ایجاد میکند که طرف ایرانی میتواند از آن استفاده کند و مذاکرات را پیش ببرد.
چشمانداز مذاکرات
یکی از عواملی که میتواند بر روند مذاکرات تأثیر بگذارد و از شکاف موجود در دولت آمریکا حکایت دارد، برکناری والتز از سمت مشاور امنیتملی کاخ سفید است. علاوه بر موضوع «سیگنال گیت»، والتز در جریان سفر نتانیاهو به آمریکا بدون اطلاع ترامپ، با نخست وزیر اسرائیل درباره گزینههای نظامی مشورت کرده بود؛ موضوعی که برای ترامپ خوشایند نبود و در رسانههای آمریکایی به عنوان یکی از دلایل برکناری والتز از سمتش مطرح شد.
نکته کلیدی درباره ترامپ این است که او فردی نیست که حوصله خواندن گزارشهای راهبردی طولانی را داشته باشد و بیشتر تحت تأثیر برنامههای شبکههایی مانند فاکسنیوز است؛ موضوعی که در دولت نخست او مشهود بود. در این شرایط، اینکه چه کسانی به ترامپ دسترسی دارند و چه مشاورهای به او میدهند، بسیار مهم است. به همین دلیل، برکناری والتز و انتخاب جانشین او اهمیت ویژهای دارد. یکی از گزینههای مطرح برای جانشینی والتز، استیون میلر است؛ چهرهای که مواضع تندی در سیاست داخلی، بهویژه در مبارزه با مهاجران غیرقانونی، دارد، اما رویکردش در سیاستخارجی هنوز بهصورت کامل شفاف نیست.
افراد نزدیک به ترامپ نیز سعی دارند او را در مسیر دیپلماسی نگه دارند. بهعنوان مثال اخیرا لورا لومر، از چهرههای نزدیک به ترامپ در جلسهای با رئیسجمهور آمریکا اینگونه استدلال کرده لود که برخی افراد در شورایامنیت ملی آمریکا، جنگطلب هستند و باید اخراج شوند.
همچنین اخیرا مارجری تیلور گرین، نماینده کنگره، در توییتهایی هشدار داد که نئوکانها و تندروها میخواهند دولت را به سمت جنگ با ایران سوق دهند. این افراد، که به ترامپ نزدیکاند، تلاش میکنند دیدگاههای افرادی مثل روبیو یا نتانیاهو را خنثی کنند.
آنچه به ترامپ نمیگویند
اگر جناح تندرو بخواهد ترامپ را به سمت گزینه نظامی سوق دهد، مستقیماً از جنگ گسترده صحبت نمیکند. آنان ممکن است پس از شکست مذاکرات، به او پیشنهاد دهند عملیات نظامی محدود، مثل بمباران چند نقطه، مشابه عملیات محدود در یمن، که بدون مجوز کنگره انجام میشود، صورت گیرد. آنان به ترامپ القا میکنند این اقدام «جنگ» نیست و خطر محدودی دارد، اما نکتهای که به او نمیگویند این است که اگر چنین حملهای رخ دهد، ایران پاسخ خواهد داد و این میتواند به تشدید گسترده تنشها منجر شود. ازسوی دیگر طیف دیگری از چهرههای نزدیک به ترامپ، با وجود دیدگاههای تند داخلی، علاقهای به ورود به یک جنگ پرهزینه و پیچیده با ایران ندارد.
source