یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ – ۱۰:۳۵
یک معاملهگر حرفهای کسی نیست که مانیتور بیشتر، تجهیزات بهتر یا اندیکاتورهای بهتر داشته باشد. یک معاملهگر حرفهای با نحوه برخورد ذهنی خود با معاملات و نحوه مدیریت روزمره معاملات شناخته میشود. بنابراین، هر معاملهگر آماتور میتواند با رعایت چند اصل و تغییر رویکرد خود به راحتی ویژگیهای مهمی را به دست آورد. در این مقاله شش اصل معاملهگری که بیشترین تفاوت را بین یک معاملهگر آماتور و حرفهای ایجاد میکند، معرفی شدهاند.
تفاوت معامله گران حرفه ای با آماتور
۱) حواسپرتی و تمرکز
معاملهگر آماتور
فیلمهای یوتیوب را تماشا میکند، در فیس بوک آنلاین است، در اسکایپ چت میکند یا هنگام معامله تلویزیون تماشا میکند. آماتور تمرکز خود را به راحتی از دست میدهد و چندین کار را در یک بازه زمانی انجام میدهد. بنابراین، او به راحتی معاملات را از دست میدهد، هنگام محاسبه موقعیت خود و هنگام انجام معاملات اشتباه میکند.
معاملهگر حرفهای
وقتی معاملهگر حرفهای در حال معامله است، ۱۰۰٪ متمرکز است و به جز تماشای نمودارهای خود هیچ کار دیگری نمیکند. او ممکن است یک وبسایت برای نظارت بر انتشار اخبار یا تماشای اخبار در یک کانال تلویزیونی (در حالت بیصدا!) باز کند، اما این همه چیزی است که نیاز دارد. او میداند که تمرکز ۱۰۰٪ چقدر مهم است و وقتی هیچ فرصت معاملاتی وجود ندارد، پلتفرم خود را خاموش میکند، روی مهارتهای معاملاتی خود کار میکند یا کار را به مدت یک روز تعطیل میکند.
۲) اتلاف وقت
معاملهگر آماتور
معامله گران آماتور تمایل دارند ساعتها نمودارها تماشا کنند و به طور تصادفی چارچوبهای زمانی را در جستجوی معامله ورق بزنند. اگر ندانید در بازار به دنبال چه چیزی هستید، تماشای نمودارها هیچ ارزشی ندارد.
معاملهگر حرفهای
معاملهگر حرفهای یک برنامه معاملاتی دقیق دارد و میداند که به دنبال چه چیزی است و چه زمانی قصد معامله دارد. او تایم فریمها را به طور متوالی ورق نمیزند، اما فقط صبورانه منتظر میماند تا فرصت معاملاتی به دست آورد. او وقت خود را با نشستن جلوی نمودارهای خود هدر نمیدهد. وقتی فرصت معاملاتی وجود ندارد، معاملهگر حرفهای به دفتر معاملاتی خود باز میگردد و عملکرد گذشته خود را مرور میکند تا راههایی برای بهتر شدن پیدا کند.
۳) اعتماد به نفس کاذب پس از یک معامله موفق
معاملهگر آماتور
معاملهگر آماتور معتقد است که پس از چند معامله موفق، مهارتهای برتر را کسب کرده است یا اینکه استراتژی معاملاتی او ناگهان یک ماشین پولساز است و دیگر نمیتواند شکست بخورد. مشکل این است که پس از چند معامله موفق، معامله گران آماتور از ریسک بیش از حد استفاده میکنند و معاملات بیش از حد بزرگ را انجام میدهند یا قوانین معاملاتی را نقض نمیکنند، زیرا آنها میتوانند پیشبینی کنند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. غیرمعمول نیست که پس از چهار یا پنج معامله موفق، معامله گران تمام سود خود را فقط در یک معامله از دست بدهند. آیا این اتفاق برای شما افتاده است؟
معاملهگر حرفهای
یک معاملهگر حرفهای میداند که ناگهان به یک ابر معاملهگر تبدیل نمیشود و نمیتواند پیشبینی کند که چه اتفاقی در آینده رخ خواهد داد. یک برد شیرین طبیعی است و هر از گاهی اتفاق میافتد. این فقط نحوه عملکرد معاملات است. یک معاملهگر حرفهای همیشه به برنامه معاملاتی خود پایبند است، همیشه از قوانین مدیریت ریسک و سرمایه پیروی میکند و هرگز اجازه نمیدهد که یک معامله از دست رفته مقدار قابل توجهی از سرمایه او را از بین ببرد.
۴) کاهش اعتماد به نفس پس از شکست
معاملهگر آماتور
معاملهگر آماتور بعد از یک دوره معاملات زیان ده، اعتماد به نفس خود را در مهارتهای خود و استراتژی معاملاتی از دست میدهد. یک معاملهگر آماتور تمایل دارد استراتژی معاملاتی خود را هنگامیکه وارد مرحله شکست میشود، زیر پا بگذارد، زیرا میخواهد ضررهای خود را جبران کند. زیان برای معامله گران آماتور خطرناک است، زیرا وقتی معامله گران سعی میکنند پول از دست رفته خود را جبران کنند، متحمل ضررهای بزرگتری میشوند.
معاملهگر حرفهای
برای یک معاملهگر حرفهای، برد و باخت بازی مهم نیست. معامله گران میدانند که بردها و باخت ها اجتنابناپذیر هستند و بارها و بارها اتفاق خواهند افتاد. یک معاملهگر حرفهای میداند که در بلندمدت، استراتژی معاملاتی او، بدون توجه به هر چیزی، به او پول میرساند. یک تریدر حرفهای به قوانین خود پایبند است و هیچوقت کنترل خود را از دست نمیدهد.
۵) برخورد شخصی با ضرر و زیان
معاملهگر آماتور
برای معامله گران آماتور سخت است که بپذیرند ایده معاملاتی آنها اشتباه بوده است و ضرر متحمل خواهند شد. به خصوص معامله گران جدید و بی تجربه نمیتوانند اشتباهات خود را بپذیرند و هنگامیکه میبینند قیمت در حال نزدیک شدن به حد ضرر خود است، یکی از موارد زیر را انجام میدهند:
- حد ضرر خود را دورتر میبرند تا با ضرر از بازار خارج نشوند.
- افزودن به موقعیت بازنده برای خروج سریعتر از ضرر هنگام تغییر قیمت.
- حد ضرر معامله را به طور کامل حذف میکنند، زیرا معتقد هستند که قیمت در نهایت به سمت نقطه ورود آنها باز میگردد.
همه این تاکتیکها منجر به ضررهای بزرگ و کال مارجین میشود. تریدری که درگیر یکی از سه سناریوی ذکر شده است، فاصله زیادی برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای دارد.
معاملهگر حرفهای
معاملهگر حرفهای با دو اصل زیر زندگی میکند:
- یک معامله فقط یک معامله است و نتیجه یک ترید واحد مهم نیست.
- حد ضرر معامله، قیمتی است که در آن شما کاملاً قبول دارید که ایده معاملاتی شما اشتباه بوده است و جایی است که میخواهید از بازار خارج شوید.
یک معاملهگر حرفهای میداند که نتیجه یک معامله کاملاً برای حرفه معاملاتی او مهم نیست. اینکه آیا یک معامله واحد برنده است یا بازنده، مهم نیست زیرا به زودی وارد معاملات جدیدی خواهد شد که میتواند از آنها پول دربیاورد. یک معاملهگر حرفهای همچنین میپذیرد که حد ضرر جایی است که معامله او اشتباه است و او خوشحال است که از معامله خارج میشود.
۶) آیا سریعاً به پول نیاز دارید؟
معاملهگر آماتور
هدف معاملاتی شما چیست؟ آیا اعتقاد دارید که معاملهگری راهی برای کسب درآمد زیاد در مدتزمان کوتاه است؟ تحقیقات نشان داده است که معاملهگرانی که معتقدند میتوانند با معاملات سریع ثروتمند شوند، بیشترین مقدار پول را از دست میدهند.
معاملهگر حرفهای
برای یک معاملهگر حرفهای، ترید یک کار معمولی است. یک معاملهگر حرفهای با هیجان معامله نمیکند. تبدیل شدن به معاملهگر حرفهای ساده نیست و قبل از اینکه بتوانید پول در بیاورید، به زمان، سختکوشی و تلاش زیاد نیاز دارید. در نهایت، معاملهگری شغلی است مانند بسیاری از مشاغل دیگر.
برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای، مانند آن عمل کنید. یک معاملهگر حرفهای نیاز به سرمایه زیاد و تجهیزات گران قیمت ندارد. شما میتوانید مانند یک معاملهگر حرفهای در حال حاضر معامله کنید. رفتار معاملاتی خود را تجزیه و تحلیل کنید و سپس ببینید چگونه میتوانید تعدیلاتی را انجام دهید تا معاملات خود را به سطح بعدی برسانید.
رمز موفقیت معامله گران حرفهای: استراتژی را انتخاب کنید و در آن به درجه استادی برسید
ورزشکاران حرفهای، تاجران موفق، معامله گران حرفهای و تقریباً همه انسانهای موفق در دو چیز شباهت زیادی با یکدیگر دارند: تمرین مستمر یک مهارت که موجب موفقیت آنها و رسیدن به هدف نهایی میشود و نظم و تمرکز جدی بر روی وظیفهای که الان بر روی دوش آنهاست.
در این مقاله میخواهیم در رابطه با نحوه تمرکز بر معاملات و مزایای آن حرف بزنیم تا بتوانید در استراتژی معاملاتی که در حال کار روی آن هستید به یک استاد تمام تبدیل شوید. افرادی که درآمد زیادی دارند در یک چیز با یکدیگر اشتراک دارند، آنها در یک زمینه بیش از حد از سایرین خوب هستند. آیا تا به حال به ضربالمثل “همهکاره هیچکاره” فکر کردهاید؟ اگر شما در استراتژی که یاد گرفتهاید حرفهای نشوید، یادگیری تئوریهای جدید تحلیلی و معاملاتی به درد شما نخواهد خورد. یادگیری استراتژیهای جدید بیثمر خواهند بود، چون شما استراتژیها را یاد نمیگیرید، بلکه فقط با آنها آشنا میشوید.
مهم نیست که در اینترنت چه تبلیغاتی در رابطه با معامله گران و مدیران مالی موفق دیده و یا شنیدهاید، همه معامله گران موفق به طور دیوانهوار به استراتژی معاملاتی خود تمرکز کرده و در آن به درجه استادی رسیدهاند. حرفهایهای بازار به خوبی درک کردهاند که اگر استراتژی معاملاتی را هر روز تغییر دهند و از استراتژیهای مختلف استفاده کنند، به نتیجه نخواهند رسید. برای حرفهای شدن در حرفه معاملهگری باید در یک استراتژی تحلیلی و معاملاتی به درجه استادی رسید. حرفهایهای بازار یک استراتژی را هزاران بار تست و تمرین کردهاند. افرادی که ادعای حرفهای بودن دارند و به طور متناوب استراتژی معاملاتی خود را تغییر میدهند، تنها ادعای حرفهای بودن را دارند. یادگیری هر استراتژی معاملاتی زمان میبرد و استاد شدن در هر استراتژی معاملاتی هم به تمرین و تست مستمر آن در بازار بستگی دارد.
تمرکز روی استراتژی ترید و حفظ نظم در اجرای آن
تمرکز و نظم لازمه موفقیت در هر زمینهای است. تمرکز و نظم در یادگیری و تسلط بر یک استراتژی فارکس باید برای شما یک ضرورت باشد. شما باید در اجرای استراتژی معاملاتی به دقت آن را پیاده کنید و در عین حال باید آن را به طور منظم تکرار کنید. به طور مثال اگر از سیگنالهای پرایس اکشن برای معامله استفاده میکنید، نباید با دیدن هر الگوی کندلی وارد معامله شوید. در عوض باید ابتدا یکی از سیگنالهای پرایس اکشن را به خوبی یاد بگیرید و تسلط کامل به آن پیدا کنید. بعد از اینکه در تشخیص و معامله یکی از سیگنالهای پرایس اکشن به درجه استادی رسیدید، میتوانید الگوی دیگر پرایس اکشن را هم با همان کیفیت یاد بگیرید.
در استراتژی خودتان استاد شوید
چرا تمرین و تکرار یک استراتژی مهم است؟ مغز انسان به تکرار کردن یک مهارت یا مفهوم نیاز دارد، تا بتواند مسیرهای عصبی لازم را بسازد. هر چه یک استراتژی یا هر کار دیگری را بیشتر تکرار کنید، مغز شما بیشتر تلاش خواهد کرد تا آن کار را به نحو احسنت انجام دهد. همه ورزشکاران حرفهای، تاجران موفق، بازیگران و مدیران صندوقهای مالی رمز موفقیت در زندگی و ثروتمند شدن را میدانند: آنها در یک زمینه متخصص شدهاند. البته شما باید ابتدا مهارتی که میخواهید پرورش دهید را انتخاب کنید. در اینجا مهارتی که باید روی آن تمرکز کنید، استراتژی معاملاتی است. متأسفانه بسیاری از معامله گران تازهکار اصلاً به این مرحله هم نمیرسند. معامله گران آماتور به خاطر فضای مبهم و گیج کننده اینترنت با استراتژیهای مختلفی آشنا میشوند و نمیتوانند تصمیم جدی در رابطه با یادگیری یک استراتژی بگیرند.
ما در ایران بورس آنلاین از استراتژی تحلیلی و معاملاتی پرایس اکشن استفاده میکنیم و پیشنهاد ما به معامله گران آماتور هم استفاده از این استراتژی است. برای استاد شدن در این استراتژی باید مفاهیم این استراتژی را به خوبی یاد بگیرید و بارها سیگنالهای این استراتژی را در بازار تست کنید. اول در یک سیگنال معاملاتی استاد شوید و بعد از آن الگوی سیگنال یابی بعدی را یاد بگیرید. سعی کنید به طور منظم روی یک استراتژی کار کنید. وقفههای طولانی در اجرا و تست استراتژی یا حتی یادگیری آن میتواند تمام تلاشهای شما را بیاثر کند.
عادت خوب معامله گران حرفه ای
بسیاری از معامله گران از کار کردن در روزهای تعطیل بازار (شنبه و یکشنبه) بیزارند! در حالی که معامله گران حرفهای بازار از روزهای تعطیل برای آماده شدن برای هفته معاملاتی جدید استفاده میکنند. معامله گران حرفهای و با سابقه بازار معتقدند که بهترین زمان برای تحلیل بازار، زمانی است که بازار بسته باشد.
در واقع بیشترین زمانی که برای تحلیل بازار صرف میشود، در روزهای شنبه و یا یکشنبه باید صورت بگیرد و در طول هفته هم کار شما صرفاً ارزیابی و بهروزرسانی تحلیلها باشد. در این مقاله سعی میکنیم تا رویکرد حرفهای را به شما نشان دهیم که عملکرد معاملاتی شما را به طور قابل توجهی بهبود خواهد بخشید.
تحلیل هفتگی بازار
معامله گران حرفهای در روزهای تعطیل سعی میکنند تا تحلیل نمودارهای هفتگی و روزانه را انجام دهند. این نوع تحلیلها روش یا استراتژی خاصی نیستند. صرفاً زمان نمودارهای قیمتی به هفتگی یا روزانه تغییر داده میشود و سطوح تکنیکال مهم بازار مورد بررسی قرار میگیرند.
سیگنالهای صادر شده در نمودارهای هفتگی و روزانه هم میتوانند کمک زیادی به شما بکنند. برای تحلیل هفتگی یا روزانه کافی است که نمودار را از چپ به راست بخوانید و تفسیر کنید. به کمک این روش شما میتوانید بفهمید که در بازار چه اتفاقی افتاده و یا چه اتفاقی در حال روی دادن است. تمام سطوح کلیدی تکنیکال در نمودارهای هفتگی و روزانه رسم میشوند و سیگنالهای احتمالی یا سطوحی که میتوانند سیگنال معاملاتی صادر کنند مشخص میشوند.
چرا تحلیل بازار را باید در روزهای تعطیل آخر هفته انجام داد؟
در پایان هفته معاملاتی زمان زیادی برای تمرکز روی بازار وجود دارد. این زمان اضافی به شما اجازه میدهد تا عملکرد هفته گذشته یا پنج روز آخر کاری بازار فارکس را ارزیابی کنید و بفهمید که در پنج روز گذشته چه کسی بیشترین تأثیر را بر بازار داشته (فروشنده یا خریدار) و در نهایت چه کسی برنده بازار بوده است؟
قیمت پایانی بسته شدن روز جمعه میتواند اطلاعت زیادی در رابطه با بازار در اختیار شما قرار دهد. قیمت بسته شدن روز جمعه خیلی مهمتر از قیمت بسته شدن روزهای دیگر بازار است. توجه داشته باشید که این رویکرد به معنی معامله با نمودار هفتگی نیست! بلکه نمودارهای هفتگی و روزانه چشمانداز نسبتاً کلی از بازار را در اختیار شما قرار میدهند و شما میتوانید با درک چشمانداز کلی وارد معاملات کوتاهمدت شوید.
نمونهای از تحلیل هفتگی
معامله گران حرفهای معمولاً عادات معاملاتی خاصی دارند. در واقع این عادتها همان انجام وظایف جزئی و کوچکی است که با تکرار منظم آنها تبدیل به یک عادت میشوند. معامله گران تازهکار هم باید وظایف کوچک ولی مفید خود را به طور منظم انجام دهند تا آن را به یک عادت تبدیل کنند.
تحلیل هفتگی بازار یکی از عادتهای خوبی است که شما باید به طور منظم آن را انجام دهید. تحلیلهای هفتگی همانند نقشه راه هستند و در تصمیمگیریهای معاملاتی به شما کمک میکنند. در این قسمت خلاصهای از یک نمونه تحلیل هفتگی را توضیح میدهیم. توجه داشته باشید که این تنها یک مثال است و شما باید این نمونه را شخصیسازی کنید.
قدم اول: نباید به تمامی جفت ارزها یا نمادهای معاملاتی فارکس نگاه کنید. بهتر است که تعدادی از جفت ارزهای فارکس را انتخاب کنید. بهتر است که جفت ارزهایی را انتخاب کنید که میتوانید به طور مرتب آن را دنبال کنید. در هر صورت بعد از انتخاب جفت ارز مربوطه و باز کردن نمودار هفتگی قیمت آن، سطوح کلیدی و روند بلندمدت بازار را مشخص کنید.
در شکل زیر سطوح حمایت و مقاومت کلیدی و روند بلندمدت بازار مشخص شدهاند. همانطور که مشاهده میکنید روند این نمودار صعودی است. صعودی بودن بازار میتواند یک داده قوی و مؤثر در تصمیمگیریهای معاملاتی شما باشد.
قدم دوم: بعد از تحلیل نمودار هفتگی، باید نمودار زمانی را به نمودار روزانه تغییر داد. به کمک نمودار روزانه میتوان سطوح کلیدی که در نمودار هفتگی قابل تشخیص نبودن را علامتگذاری کرد. روند نمودار روزانه هم نشانگر روند میانمدت بازار خواهد بود. به کمک روند میانمدت بازار میتوان تصمیمات بهتری در رابطه با معاملات هفته پیش رو اتخاذ کرد. به خصوص که سیگنالهای نمودار روزانه میتوانند فرصت معاملاتی فوری را در بازار نشان دهند.
نکات مهم!!!
- توجه داشته باشید که اگر نمودار روزانه رنچ یا بدون روند باشد، باید روند نمودار هفتگی را مبنای تصمیمات قرار داد. به طور مثال اگر نمودار روزانه بدون روند باشد، اما نمودار هفتگی روند صعودی داشته باشد، بهتر است که در معاملات بیشتر به دنبال سیگنال خرید بود.
- اگر در نمودار روزانه یا هفتگی سیگنال معاملاتی مشاهده شود، میتوان روز دوشنبه با بازگشایی بازار وارد معامله شد. اما اگر هنوز سیگنالی در بازار نباشد، بهتر است که روند نمودار روزانه را تحلیل کرد و روز دوشنبه منتظر ماند تا سیگنالی در بازار مشاهده شود.
- در این مقاله به طور مختصر یکی از عادات خوب و مثبت معامله گران حرفهای را توضیح دادیم. توصیه میشود که معامله گران تازهکار هم با تحلیل بازار در روزهای تعطیل شنبه و یکشنبه خود را برای معاملات هفته جدید آماده کنند. این کار باید به یک عادت تبدیل شود. تحلیل هفتگی بازار عملکرد معاملاتی شما را به طور قابل توجهی بالا خواهد برد. حتماً سعی کنید رویکرد تحلیل هفتگی خود را به مرور زمان ارتقا دهید.
تجربه معامله گران حرفه ای بازار
در مقاله این هفته به تجربه معاملهگران بزرگ بازارهای مالی نگاهی میاندازیم. این مقاله چکیده از کتاب جادوگران بازار نوشته D. Schwager است. در این کتاب با معاملهگران حرفهای مصاحبه شده و از آنها در رابطه با چگونگی تبدیل شدن به یک معامله گر حرفهای سؤال شده است. نکته جالب این کتاب بخش پایانی است که در آن Schwager نتیجهگیری کرده که با وجود تفاوت در روشهای معاملهگری، اصول اولیه و مشترکی بین تمامی فعالین حرفهای وجود داشته است. در این مقاله سعی میکنیم این اصول را به طور خلاصه مرور کنیم. در این کتاب در رابطه با روشهای معاملهگری، نحوه یاد گرفتن معاملهگری در بازار مثل پوزیشن، نوسان گیری در نمودارهای بلندمدت، مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات بحث شده است که میتواند برای معاملهگران تازهکار جالب باشد.
“در تهیه این کتاب من به این یقین رسیدم که موفقیت در بازار به جای این که به شانس ربط داشته باشد، به مهارت و نظم معاملهگر بستگی داشته است. استمرار در معاملات موفق نشان داده که شانس هیچ نقشی در موفقیت معاملهگران نداشته است.” برگرفته از کتاب جادوگران جدید بازار نوشته Schwager.
۱: Michael Marcus
“اگر معاملهگری زندگی شماست، زندگی طاقتفرسا و زجرآوری خواهید داشت. اما اگر زندگی خود را در حالت تعادل نگه دارید، یکی از زندگیهای شاد و آرام را تجربه خواهید کرد. همه معاملهگران موفق بازار دیر یا زود به این نکته مهم رسیدهاند. آنها تعادل را در زندگی خود رعایت کردهاند و خارج از دنیای معاملهگری هم برای خود تفریح پیدا کردهاند. اگر در زندگی خود به چیزهای دیگر توجه نکنید، نمیتوانید در این حرفه دوام بیاورید. در نهایت یا بیش از حد معامله خواهید کرد یا واکنش افراطی به شکستهای موقتی در این حرفه نشان خواهید داد.”
مشکلی که Michael Marcus به آن اشاره کرده را میتوان به راحتی با بالا بردن تایم فریم معامله حل کرد. حتی ما در مقالات قبلی آموزش حرفه معاملهگری هم تأکید داشتهایم که شاید بهتر باشد ابتدا به صورت پاره وقت در بازار فعالیت کنید. اگر معاملهگری تمام زندگی و فعالیت روزانه شما باشد، بیش از حد معامله خواهید کرد و بیش از حد به حجم معاملات توجه خواهید کرد. نباید به معاملهگری اعتیاد پیدا کنید!
۲: Bruce Kovner
“حجم معامله! معاملهگری را میشناختم که با حجمهای بزرگ معامله میکرد. او همیشه به طور متوسط ده برابر حجم معامله من وارد بازار میشد و گاهی در هر سال سرمایه خود را دو برابر میکرد، اما با این حال باز هم در پایان سال سرمایه او سر به سر میشد! هر وقت که من وارد معاملهای میشوم، قبل از هر چیز حد ضرر را مشخص میکنم. من فقط زمانی میتوانم شب را راحت بخوابم که بدانم در کجا باید از معامله خارج شوم. حجم معامله با توجه به میزان حد ضرر مشخص میشود و حد ضرر هم توسط تحلیل تکنیکال به دست میآید.”
این فعال حرفهای در رابطه با سیستمهای معاملاتی که به طور خودکار معامله میکنند (اکسپرت یا روبات های معاملاتی) هم گفته، “مشکل اصلی با سیستمهای خبره معاملاتی (اکسپرت های معاملاتی)، قوانین معاملهگری و سرمایهگذاری است که هر لحظه در حال تغییر هستند. من زمان زیادی را با توسعهدهندگان سیستمهای خبره (اکسپرت) سپری کردهام و به این نتیجه رسیدهام که سیستمهای خبره معاملاتی به خوبی در این حرفه جواب نمیدهند، چونکه تصمیمات معاملهگری نیازمند دانش زیادی است و قوانین تفسیر اطلاعات هم همواره در حال تغییر است. از نظر من مهمترین چیز در حرفه معاملهگری مدیریت ریسک است. بعد از آن تعهد، تعهد و تعهد است که میتواند شما را به یک معاملهگر حرفهای و موفق تبدیل کند. بعضی از معاملهگران به اشتباه بازار را به یک مسئله شخصی تبدیل میکنند. این اشتباه بزرگی است که فکر کنید رفتار بازار میتواند یک مسئله شخصی باشد. برای بازار اهمیتی ندارد که شما سود کنید یا ضرر. هر وقت که در معاملهگری از “کاش” یا “امیدوارم” استفاده کردید، بدانید که بازی را باختهاید. چونکه آرزوی موفقیت در معامله یا امیدواری به آن باعث میشود تا شما از فرآیند تحلیل و نقد بازار خارج شوید و دیگر درک درستی از بازار نداشته باشید.”
۳: Paul Tudor Jones
“من زمانی به یک معاملهگر حرفهای و موفق تبدیل شدم که یاد گرفتم منظم کار کنم و اصول مدیریت سرمایه را هم رعایت کنم. این تجربه سختی برای من بود، به خصوص که تمام تواناییهایم به عنوان معاملهگر را زیر سؤال برده بودم و در عین حال تصمیم گرفته بودم که هیچ وقت از این کار خارج نشوم. من تصمیم گرفته بودم که در این بازار باقی بمانم و بجنگم. من تصمیم گرفتم که منظم عمل کنم و حرفه معاملهگری را مثل یک کسبوکار ادامه دهم.
یکی از مهمترین قوانین معاملاتی این است که دفاع خوبی داشته باشید، نه حمله خوب! من هر روز فرض میکنم که هر معاملهای که انجام میدهم اشتباه است! به همین دلیل میدانم که حد ضرر من کجا خواهد بود. من با این کار میتوانیم بالاترین سطح دراوداون (Drawdown) معاملاتم را تعریف کنم. در ادامه روز هم مینشینم و از معاملاتی که در جهت مطلوب من حرکت میکنند لذت میبرم و اگر معاملهای در خلاف منافع من حرکت کند، میدانم که چگونه بازی کنم و از کجا معامله را ببندم. هیچ وقت مثل یک ابر قهرمان عمل نکنید. همیشه خود و تواناییهای معاملاتی خود را زیر سؤال ببرید. هیچ وقت احساس نکنید که در کارتان خیلی خوب هستید. همینکه شما فکر کنید در این کار خوب هستید، همان لحظه شما مردهاید! بزرگترین ضررهای من زمانی ثبت شدند که یک دوره سود خوبی کسب کرده بودم و بعد از آن فکر میکردم که واقعاً چیزی بارم است!
مشکل اصلی من در معاملهگری میزان ضررم نبود، بلکه حجم معاملات من خیلی بیشتر از سرمایه اولیه بود. من چیزی بین ۶۰ تا ۷۰ درصد سرمایه اولیهام را در یک معامله از دست دادم.”
۴: Richard Dennis
این فعال حرفهای در کتاب جادوگران بازار در رابطه با آزمایش معاملهگران لاکپشتی (Turtle Traders) و تجربه جالبی که از این آزمایش به دست آورده توضیح داده و گفته که، “این یک آزمایش فکری بود. ما تا جایی که میتوانستیم به کارآموزان آموزش دادیم. من فکر میکردم که این بهترین روش برای این آزمایش و تجربه بود. من سعی کردم که همه چیز که در رابطه با بازار میدانستم را به صورت کُد شده به کار آموزان یاد دهم. ما به کارآموزان کمی از علم احتمال آموزش دادیم و در ادامه مدیریت سرمایه و معاملهگری را هم آموزش دادیم. نتیجه خیره کننده بود و من از نتیجه کار شگفتزده بودم. هر چند که این تجربه موفقیتآمیز بود، اما در عین حال ترسناک هم بود!
کلید موفقیت در این حرفه استمرار و نظم است. تقریباً هر کسی میتواند لیستی از قوانین را تهیه کند که در ۸۰ درصد موارد به خوبی جواب دهد. اما چالش اصلی در این است که کارآموز به این یقین برسد که باید به این قوانین پایبند باشد، حتی در زمان که اوضاع بد است.
در بررسی معاملات فردی میتوان گفت که همه چیز به شانس بستگی دارد! اگر شما هر بار که معامله میکنید با استراتژی کار کنید که در ۵۳ درصد موارد با موفقیت عمل کند، در بلندمدت شانس موفقیت این استراتژی به ۱۰۰ درصد خواهد رسید. اگر من نتیجه معاملات دو معاملهگر مختلف را بررسی کنم، هیچ گاه به عملکرد کمتر از یک ساله آنها نگاه نمیکنم. چند سال زمان میبرد تا مشخص شود که چه کسی بهتر از دیگری است.” او در رابطه با معاملات خلاف روندی هم گفته، “من وارد چنین معاملاتی شدهام، اما بهتر است که از ورود به معاملات خلاف روندی (اصلاحهای بازار) خودداری کنید و همیشه پیرو روند معامله کنید.”
۵: Ed Seykota
” در بلندمدت، تکنیک های مدیریت سرمایه به همراه سیستم تحلیل تکنیکال است که کلید اصلی موفقیت شما در بازار محسوب میشود. ما معاملهگران قدیمی داریم و معاملهگران بیپروا، اما کمتر معاملهگری را پیدا میکنید که هم قدیمی بازار باشد هم بیپروا و پر ریسک معامله کند! تحلیلهای بنیادی که در بازار مشاهده میکنید معمولاً به درد نمیخورند و در قیمتها پیشخور شدهاند. من با روند معامله میکنم و بیست سال در این زمینه تجربه دارم. از نظر من اولویت با روند بلندمدت است. بعد از آن باید الگوی نموداری فعلی را پیدا کنید و بعد از آن به دنبال بهترین سیگنال خرید یا فروش باشید. این سه مورد مهمترین اجزای سیستم معاملاتی من هستند. چهارمین نکته مهم تحلیلهای بنیادی هستند و میتوانم بگویم که در اکثر مواقع تحلیلهای بنیادی به ضرر من بودهاند.
من سعی میکنم معاملات بدم را سریعاً ببندم و آنها را فراموش کنم و به فرصتهای جدید فکر کنم. به نظر من رمز موفقیتم در علاقهام به بازارهای مالی است. من یک معاملهگر هستم و این یک تفریح نیست. من معاملهگری را به عنوان هدف اصلی زندگیام انتخاب کردهام.” او در رابطه با قیمتهای زنده بازار هم گفته که دریافت لحظهای قیمتها چندان جالب نیست و ترجیح میدهد که قیمتهای بازار در پایان روز معاملاتی را بررسی کند.
از نظر او برخی از معاملهگران اجازه میدهند که احساسات بر آنها غلبه کند، به همین دلیل او در این مصاحبه گفته که “برد یا باخت به خواسته مردم از بازار بستگی دارد. به نظر میرسد برخی از مردم دوست دارند که ببازند، به همین دلیل با ضرر کردن به خواسته خود میرسند! بسیاری از معاملهگران نمیدانند که احساسات آنها بر منطق غلبه میکند و کاری را انجام میدهند که احساس خوبی به آنها دست میدهد، نه اینکه واقعاً آن کار منطقی باشد.”
۶: Larry Hite
لری معتقد است که سرمایهگذاران خرد از این مزیت برخوردارند که میتوانند صبر کنند و منتظر بهترین فرصت بمانند، در حالی که فعالین حرفهای بازار مثل مدیران صندوقها مجبورند که معامله کنند. از نظر لری هر چند که فعالین حرفهای بازار از مزیت سرعت در معاملات برخوردارند، اما سرمایهگذاران خرد هم میتوانند از مزیت صبر بهره ببرند و همانند یک تک تیرانداز تنها از بهترین فرصتها استفاده کنند. لری در ادامه گفته که او بازار را نمیبیند! تنها به ریسک، ریوارد و پول نگاه میکند! این حرف او تأکید بر اهمیت نسبت ریسک به ریوارد است. معاملهگران حرفهای ابتدا ریسک معاملات را بررسی میکنند و سپس به بازدهی آن نگاه میکنند و اگر نسبت ریسک به ریوارد منطقی نباشد، وارد بازار نخواهند شد.
۷: Marty Schwartz
“من همیشه به افرادی که میگویند تا به حال تحلیلگر تکنیکال ثروتمند ندیدهاند میخندم! من به مدت نُه سال تحلیلگر فاندامنتال بودم، اما از وقتی که تحلیلگر تکنیکال شدم به ثروت رسیدم!” این فعال حرفهای و موفق بازار معتقد است که تحلیل تکنیکال مزیت بیشتری نسبت به تحلیل بنیادی یا فاندامنتال دارد. او در ادامه گفته که “یاد بگیرید که ضرر را تحمل کنید. مهمترین کار این است که اجازه ندهید میزان ضررها از کنترل شما خارج شود. همچنین تا زمانی که سرمایه اولیه خود را دو یا سه برابر نکردهاید، حجم معاملات را بالا نبرید. اکثر معاملهگران تازه کار همین که چند معامله سودآور انجام دادند سریعاً حجم معاملات را بالا میبرند. بالا بردن حجم معاملات تنها ریسک از بین رفتن کل سرمایه را بالا میبرد.”
۸: Jim Rogers
“یکی از بهترین اصول موفقیت در حرفه سرمایهگذاری این است که یاد بگیرید هیچ کاری نکنید! یعنی تا وقتی که نیاز نشد دستبهکاری نزنید! اکثر معاملهگران تازه کار فکر میکنند که بهتر از سایرین هستند و همیشه در بازار فعالاند. همیشه به دنبال معاملهای در بازار هستند. این دسته از معاملهگران به خود میگویند که من آدم باهوشی هستم و سرمایهام را سه برابر کردهام، اما بعد از آن صبر خود را از دست میدهند و دوباره وارد بازار میشوند. این گروه از معاملهگران نمیتوانند یک جا بنشینند و منتظر حرکات قیمتی جدید در بازار بمانند.
من صبر میکنم تا پولها یک گوشهای جمع شوند و بعد از آن وارد بازار میشوم و آنها را جمع میکنم. در این مدت هیچ کاری انجام نمیدهم. حتی معاملهگرانی که در بازار ضرر هم میکنند، سریعاً میخواهند دوباره معامله کنند و ضررها را جبران کنند. این کار اشتباهی است! باید صبر کنید تا یک فرصت خوب پیدا شود و بعد از آن معامله کنید!”
۹: Mark Weinstein
“معاملهگری ترکیبی از تجربه و غریزه است. من از همه متدهای تحلیل تکنیکال استفاده میکنم، اما در زمان تفسیر آنها طبق غریزه عمل میکنم. من هیچوقت به سیستمهای ریاضی که بازار را به یک مدل بررسی میکنند، اعتقادی ندارم. من از ذهن خودم به عنوان سیستم استفاده میکنم و به طور مستمر ورودیهای این سیستم را تغییر میدهم تا به یک خروجی برسم – سود!”
۱۰: Dr. Van K. Tharp
“معاملهگران حرفهای و تراز اولی که با آنها کار کردهام، همیشه حرفه خود را با مطالعه عمیق بازار شروع کردهاند. آنها مدلهای معاملاتی را توسعه دادهاند و از لحاظ روحی و روانی به قدری تمرین کردهاند که به این اعتقاد رسیدهاند که در بازار موفق خواهند شد. آنها با رسیدن به این درجه هم اعتماد به نفس لازم و هم تعهد لازم برای موفقیت در بازار را به دست آوردهاند.”
۱۱: Bill Lipschutz
“من فکر نمیکنم که برای کسب سود مستمر در بازار نیاز به این باشد که بازار را در بیشتر از ۵۰ درصد موافق درست پیشبینی کنید! شما برای کسب سود مستمر در بازار تنها باید بین ۲۰ تا ۳۰ درصد مواقع بازار را درست پیشبینی کنید.” تأکید این معاملهگر حرفهای نه تنها بر تحلیل درست بازار بلکه به مدیریت درست معاملات است! اگر مدیریت معامله و مدیریت سرمایه به درستی انجام شود، حتی با ۲۰ تا ۳۰ درصد پیشبینی درست هم میتوان سود مستمری را کسب کرد.
۱۲: Randy McKay
“من هیچوقت سعی نمیکنم که از کف خرید کنم و از سقف فروش بزنم. حتی اگر بتوانید کف بازار را تشخیص دهید، بازار میتواند چندین سال در کف قیمتی باقی بماند و سرمایه شما را راکد نگه دارد. شما نباید پیش از شروع حرکت اصلی بازار وارد معامله شوید. بهتر است که پیش از ورود به معامله منتظر شروع حرکت بازار بمانید و بعد از آن وارد معامله شوید.”
۱۳: William Eckhardt
“یا معامله به حدی خوب است که باید با تمام حجم ممکن وارد بازار شد و یا اینکه اصلاً معامله نکرد!” این فعال حرفهای و تراز اول دنیا معتقد است که نباید معاملات بد را با کاهش حجم توجیه کرد. اگر سیگنالی خوب نیست، بهتر است که از آن چشم پوشی کنید.
“من تا به حال رابطهای بین معاملات خوب و هوش پیدا نکردهام. برخی از معاملهگران حرفهای بازار واقعاً باهوش هستند، اما تعدادی از آنها انسانهایی با هوش معمولی هستند. به غیر از اینکه سطح متوسط هوش برای معاملهگری کافی است، باید به کنترل عواطف و احساسات هم توجه کرد. وسوسه بالا بردن تعداد معاملات موفق به ضرر معاملهگر است. درصد موفقیت معاملات ارتباط کمی با عملکرد معاملهگر دارد و شاید حتی بالا بودن تعداد معاملات نشانگر ضعف معاملهگر باشد.”
۱۴: Monroe Trout
“بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذارانی که تازه وارد بازار میشوند، هیچ مزیتی نسبت به سایرین ندارند. آنها تنها به این خاطر وارد بازار شدهاند که کارگزار آنها گفته که روند بازار صعودی است. این مزیت نیست. با این حال بایستی حقیقت را قبول کرد که اکثر سرمایهگذاران خرد هیچ گاه آن قدر در بازار نخواهند ماند که بتوانند عملکرد سیستم معاملاتی خود را ارزیابی کنند. اکثر سرمایهگذاران خرد و تازه وارد یا بیش از حد معامله میکنند و یا اینکه با سرمایه ناچیزی وارد بازار شدهاند.”
۱۵: Stanley Druckenmiller
“من چیزهای زیادی از جورج سورس یاد گرفتهام اما شاید مهمترین آنها این است که، مهم نیست پیشبینی شما از آینده بازار درست بوده یا غلط! چیزی که اهمیت دارد میزان سودی است که شما در پیشبینیهای درست خود بدست آوردهاید و میزان ضرری است که در پیشبینیها اشتباه متحمل شدهاید!”
۱۶: Victor Sperandeo
این فعال حرفهای بازار در رابطه با یکی از معاملهگران تازه کار بازار گفته، “وقتی که او از معامله خارج شد، به طور عجیبی احساس آرامش میکرد، در حالی که ۷۰ درصد سرمایه اولیه خود را از دست داده بود! هیچ چیز این اتفاق منطقی نیست! برای مدیریت احساسات باید میزان ضرر را از پیش تعیین کرد تا به این اندازه تحت فشار روحی نبود.” تأکید این معاملهگر حرفهای به استفاده از حد ضرر است که میتواند معاملهگر را از بحرانهای احساسی و عاطفی در حرفه معاملهگری دور کند.
۱۷: Tom Basso
“هر وقت که ضررهای من به تدریج کاهش مییابند و در نهایت به سر به سر معامله میرسم، روحیه من بالا میرود. من همیشه ضررهایم را در سطح قابل مدیریتی نگه میدارم و همواره با حسابهای کوچک کار میکنم. پولی که به معاملات وارد میکنم معمولاً پولی است که اگر از بین برود هم زندگی مرا مختل نمیکند.
من توصیه میکنم که معاملهگران به هر کدام از معاملات خود به عنوان یکی از هزار معامله بعدی نگاه کنند! اگر معاملهگر به این نتیجه برسد که بیش از یک معامله انجام خواهد داد، دیگر اهمیتی ندارد که معامله خاصی با حد ضرر بسته شود یا با حد سود! چونکه این تنها یکی از هزار معاملهای است که شما انجام خواهید داد. علاوه بر این شما عادت خواهید کرد که معاملات را به یکدیگر ربط ندهید!”
سه ویژگی تریدر فارکس حرفه ای
چه کسانی در بازار فارکس و سهام به طور مستمر سود میکنند؟ آنها چگونه این کار را انجام میدهند؟ چه کسانی بازنده بازار هستند و چرا ضرر میکنند؟ بازارهای مالی به خصوص بازار فارکس و بورس سهام افراد زیادی را از هر قشری به سمت خود جذب میکنند. عدهای میخواهند خیلی سریع پولی به دست بیاورند، عدهای دیگر سرمایهگذاران متوهم بازار هستند، عدهای به چشم قمار به بازار نگاه میکنند و… اما به غیر از این گروهها، افرادی هم هستند که از معامله در بازارهای مالی گذران زندگی میکنند. این گروه حرفههای بازار هستند. آنها ویژگیهای منحصر به فردی دارند که از طریق تجربه و یا آموزش به دست آوردهاند. معمولاً این ویژگیها خصلتهایی هستند که معامله گران معمولی هنوز نتوانستهاند به آنها دست پیدا کنند.
اطلاعات
معامله گران حرفهای اطلاعات زیادی از حرفه خود دارند. آنها میدانند که در چه بازاری فعالیت میکنند و از چه دانشی باید استفاده کنند و نحوه استفاده از آن را هم میدانند. در تمامی مشاغل داشتن اطلاعات ضروری است. اگر کسی از قانون سر در نمیآورد، نمیتواند وکیل خوبی باشد. در حرفه معاملهگری هم وضع به همین منوال است. برای موفق شدن در این حرفه به اطلاعات نیاز دارید. اطلاعاتی مثل تحلیل تکنیکال، فاندامنتال. از همه مهمتر نحوه استفاده از این اطلاعات را هم باید بدانید. رویکرد حرفهایهای بازار به مرور زمان و با کسب تجربه تائید شده است. آنها میدانند چگونه اطلاعات را جمعآوری کنند و چگونه از آن استفاده کنند.
ذهنیت
معامله گران حرفهای، منطقی معامله میکنند نه احساسی. احساسات نقش زیادی در معاملات روزانه دارند. حرفهایها میدانند که تأثیر دادن احساسات به معامله سریعترین راه برای ضرر کردن در بازار است. ترس از زیان، ترس از دست دادن فرصتها، طمع و زیادهخواهی از معاملات و عجله کردن در کار از ویژگیهای اصلی معامله گران تازه وارد است. حتی معامله گران سطح متوسط هم گاها مغلوب این احساسات میشوند. طمع میکنند و معامله را دیر میبندند، یا زمانی وارد بازار میشوند که بازار حرکت خود را کرده است. ذهن انسان روشهای زیادی را برای فریب دادن ما به کار میگیرید، به خصوص که بازار هم همیشه در نوسان است. ترکیب این دو عامل خیلی سریع احساسات انسان را برمیانگیزند.
تصور حرفهایها نسبت به بازار نزدیک به دیدگاه بزرگان بازار است
معامله گران حرفهای میدانند که سایر معامله گران به چه فکر میکنند. معاملهگری تنها نگاه کردن به دادههای بازار و پیدا کردن نقطه ورود به معامله نیست. شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که تنها با نگاه کردن به اندیکاتورهای تکنیکال یا دادههای بنیادی و پیدا کردن سیگنال در بازار سود کنید. برای اینکه تحلیلهای شما به سود منتهی شوند، باید بازار همان حرکتی را انجام دهد که شما انتظار دارید. در واقع تحلیلهای شما باید از سوی حرکات قیمتی و نوسانات حجم معاملات تائید شود. در این میان معامله گران دیگری هم باید در بازار باشند که با شما هم نظر باشند. منظور از معامله گران دیگر، سرمایهگذاران بزرگ بازار هستند، مثل مؤسسات مالی و صندوقهای سرمایهگذاری. در بازار فارکس جفت ارزی میتواند بنا به دلایل بنیادی خیلی ارزانتر از ارزش واقعی خود باشد و معاملهگر را به این فکر بیندازد که خرید آن ارز منطقی است. اما در نهایت این عرضه و تقاضاست که مسیر بازار را مشخص میکند و اگر سایر بازیگران بزرگ بازار با شما هم نظر نباشند، تحلیلها و تصورات شما از چشمانداز آتی بازار هم تحقق نخواهند یافت. معامله گران حرفهای معمولاً ذهنیتی نزدیک به ذهنیت سرمایهگذاران بزرگ دارند و یا توانایی خواندن ذهن بازیگران بزرگ را دارند.