«آرمان امروز» گزارش می دهد؛

آرمان امروز-سرویس دیپلماسی: مسعود پزشکیان، رئیس جمهور در نشست خبری با اهالی رسانه در پاسخ به این پرسش که در سفر به عراق ایده کشورهای اسلامی و برداشتن مرزها را مطرح کردید، موانع چیست؟ گفت: واقعیت حرفی نیست که تازه به ذهنم رسیده باشد و از همان جوانب که در دانشگاه بودم به ذهنم رسید، چرا ما مسلمانان نباید رفتار مناسب با هم داشته باشند. چرا کسی که در پاکستان و افغانستان است نتواند به راحتی سوار قطار شود و به نجف و استانبول برود و یا به مشهد و شیراز بیایند؟
وی افزود: آنها می‌توانند به بازار ما بیایند و ما هم به بازار آنها برویم. اگر مسئله FATF و برجام را حل کنیم، نه تنها می‌توانیم معضلات کشور را حل کنیم بلکه می‌توانیم به چشم‌انداز مطلوب، دست پیدا کنیم. وی تاکید کرد: وقتی می‌توانیم با همدیگر رفت و آمد کنیم یعنی امنیت یکدیگر را حفظ کرده‌ایم، یعنی اقتصاد و فرهنگمان را توسعه دادیم و بازار را رونق دادیم.
پزشکیان گفت: از جوانی می‌گفتم چرا ما مسلمانان رفتارمان طوری نباشد تا برای دیگران الگو باشیم. قرآن گفته شما مومنان با هم برابرید. ما سرزمین خودمان را داریم و عراق و پاکستان هم سرزمین خودشان، اما چرا یک نفر نتواند در پاکستان سوار قطار شود و بیاید شیراز؟
وی گفت: اگر بتوانیم FATF و برجام را حل کنیم می‌توانیم مشکلاتمان را حل کنیم و به چشم‌اندازی که رهبر انقلاب ابلاغ کردند برسیم. این مسئله‌ای است که می‌توانیم به سمت آن برویم و ارتباطات خود را تقویت کنیم. تحلیلگران بر این باورند واقعیت این است که رفع تحریم‌ها امروز بیش از هر زمانی دشوار شده و به مسائلی فرابرجامی و فراهسته‌ای پیوند خورده است. زمانی رفع تحریم‌ها برای ایران در مقابل اولویت محدودسازی برنامه هسته‌ای برای غرب و آمریکا با قید فوریت قرار داشت؛ اما امروز پرونده هسته‌ای چون قبل در اولویت سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا نیست، بلکه کلیت سیاست منطقه‌ای تهران متعاقب «طوفان الاقصی» و جنگ غزه اولویت نخست واشنگتن به نظر می‌رسد و می‌توان گفت نوعی جابجایی اولویت‌ها در تعامل با ایران رخ داده است.
البته این بدان معنا نیست که پرونده هسته‌ای اهمیت خود را برای آمریکا و اروپا از دست داده باشد؛ بلکه ناظر به این است که طرف مقابل با توجه به پدیدار شدن اولویت منطقه‌ای بعید است که همان امتیازاتی را که قبلا در قالب رفع تحریم‌ها در مقابل محدودسازی برنامه هسته‌ای ایران می‌داد، دوباره در مذاکرات هسته‌ای برای رسیدن به برجامی دیگر یا احیای همان برجام به شکلی متفاوت بدهد. به این علت که اتفاقا دریافت آمریکا از اعطای مجدد همان امتیازات تضعیف سیاست این کشور در مواجهه با همان اولویت اضطراری منطقه‌ای (آینده و امنیت اسرائیل) است.
در مورد مساله هسته‌ای، دیگر شاید غرب خود را چون قبل ناچار به رفع تحریم‌های مهم صرفا برای حل این مساله نبیند؛ چون آنچه از نظر غرب در حوزه هسته‌ای نمی‌بایست اتفاق می‌افتاد و برای اتفاق نیفتادن آن حاضر به دادن امتیاز بود، تقریبا رخ داده است. دغدغه آمریکا و اروپا قبلا این بود که توانمندی‌های هسته‌ای ایران تا رسیدن به نقطه گریز و تولید سلاح اتمی فاصله زیادی داشته باشد و برجام هم تلاشی برای افزایش این فاصله زمانی بود. اما اکنون که ایران این دانش را کسب کرده و بنا به منابع غربی، تا ساخت بمب اتم تنها چند هفته فاصله دارد، دیگر این دانش برگشت ناپذیر است و ایجاد محدودیت در سانتریفیوژها و غنی سازی اورانیوم نیز دیگر کارایی گذشته را ندارد. قبلا این محدودیت‌ها به این علت برای غرب واجد اهمیت زیاد بود و به خاطر اعمال آن‌ها حاضر به دادن امتیازاتی بود، چون مانع دستیابی به دانش لازم برای رسیدن به مرز نقطه گریز هسته‌ای می‌شد، اما حالا که این دانش به دست آمده است و از بین‌رفتنی نیست، دیگر آن محدودیت‌های پیشین فاقد جذابیت و کارایی لازم برای آمریکا می‌باشد.
شاید گفته شود که ایران می‌تواند از اهرم ساخت بمب اتم برای امتیازگیری و رفع تحریم‌ها استفاده کند؛ اما به نظر می‌رسد که علاوه بر دشواری طرح این مساله، خود آمریکا تلاش می‌کند با اهرم تهدید ابزار پیشگفته را از حیز انتفاع بیندازد و مانع اتخاذ تصمیمی در این باره شود و گویا این قرائت در کانون‌های تصمیم‌گیری غربی و آمریکایی وجود دارد که پیامدهای چنین تصمیمی نقشی بازدارنده برای جلوگیری از حرکت تهران در این مسیر دارد.
در این میان، اکتبر ۲۰۲۵ نظر به پایان اعتبار قطعنامه ۲۲۳۱ و احتمال فعال شدن قطعنامه‎‌های پیشین شورای امنیت علیه ایران احتمالا مهم‌ترین چالش اضطراری پیش‌روی ایران را شکل دهد. قبل از این تاریخ نیز ادامه جنگ غزه و پیامدهای منطقه‌ای آن گشایشی در مذاکرات هسته‌ای را دور از دسترس کرده است. از این رو، فعلا سرنوشت این جنگ و شکل پایان آن نقشی مهم و تعیین کننده دارد.
در هر صورت، راهبرد مدیریت تنش و نه حل آن از جانب آمریکا و ایران همچنان تداوم خواهد یافت و این استراتژی نیز برای جلوگیری از خروج منازعه از کنترل می‌طلبد که احیانا در برخی پرونده‌ها مانند پرونده هسته‌ای امتیازاتی داده شود.

source

توسط spideh.ir