این تغییر سیاسی در شرایطی که فقط یک سال دیگر تا مشخص‌شدن سرنوشت قطعنامه ۲۲۳۱ مانده، حائزاهمیت است. با این حال، بازی شطرنج پیش‌رو، دو طرف دارد. در مقابل منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، این کشورهای اروپایی و آمریکا هستند که با حرکت مهره‌های خود نشان می‌دهند آیا پیام دولت چهاردهم را دریافت کرده‌اند یا خیر. تحرکات اخیر اما گویای این مسأله است که غرب برای تنظیم‌گری روابط جدید خود با تهران اراده سیاسی لازم را ندارد. در آخرین مورد جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز دوشنبه ۲۶ شهریورماه با انتشار بیانیه‌ای به مناسبت سالگرد اغتشاشات۱۴۰۱مدعی نقض حقوق‌بشر در ایران شد و از آشوب‌های همان سال حمایت کرد. بورل با تکرار دروغ کشته‌شدن صدهای نفر در اغتشاشات۱۴۰۱ادعا کرد که وضعیت حقوق بشر در ایران بغرنج است. این اتهامات با واکنش  مقامات کشورمان روبه‌رو شد و سخنگوی وزارت امور خارجه، با یادآوری جنایات ضدانسانی برخی دولت‌های غربی در به راه انداختن جنگ‌ها، غارت ملت‌ها و تسلیح تروریست‌ها سیاهه اقدامات ضد حقوق‌بشری آنها را یادآور شد و استفاده ابزاری آنها از کلیدواژه حقوق‌‌بشر را نهی کرد. 
علاوه‌بر این، کشورهای غربی با به راه انداختن کارزار رسانه‌ای مدعی شده‌اند که ایران در حمایت از روسیه در جنگ با اوکراین موشک‌های بالستیک به این کشور ارسال کرده است. پس از آن‌که وال‌استریت ژورنال این ادعا را مطرح کرد و گفت واشنگتن اخیرا متحدان خود را از اقدام ایران دراین‌باره مطلع کرده و دو طرف در حال کار روی واکنش تحریمی به این اقدام ایران هستند، واکنش‌های ضدو نقیضی از سوی مقامات آمریکایی مطرح شد. در ابتدا جان کربی، سخنگوی مشاور امنیت ملی کاخ‌سفید اعلام کرد نمی‌تواند ارسال خبر موشک بالستیک از سوی ایران به روسیه را تایید کند اما ساعاتی بعد، یک مقام دیگر آمریکایی ادعای وال‌استریت ژورنال را تایید کرد تا سلسله اتهامات و موضع‌گیری‌ها علیه کشورمان آغاز شود. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا هم گفت که روسیه، محموله‌هایی از موشک‌های بالستیک از ایران دریافت کرده و احتمالا به‌زودی از آنها در اوکراین استفاده خواهد کرد. هرچند این خبرسازی، به‌سرعت از سوی مقامات کشورمان رد شد، اما سه دولت اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان طی بیانیه‌ای به خط‌ونشان کشیدن برای تهران دست زدند. در این بیانیه این‌گونه مطرح شد که «ما اکنون به این تاییدیه دست یافته‌ایم که ایران انتقال موشک بالستیک به روسیه را انجام داده ‌است. ما بلافاصله گام‌هایی برای لغو تمام توافق‌های دوجانبه خدمات هوایی با ایران برمی‌داریم. علاوه‌بر این، ما به‌دنبال قراردادن افراد و نهادهای موثر در برنامه موشک‌های بالستیک ایران و انتقال موشک‌های بالستیک و دیگر سلاح‌ها به روسیه در فهرست تحریم‌ها هستیم. ما همچنین برای اعمال تحریم علیه ایران‌ایر کار می‌کنیم. سه کشور اروپایی هماهنگی نزدیکی برای واکنش قوی به این‌گونه انتقال‌ها با شرکای اروپایی و بین‌المللی انجام می‌دهند. ما از ایران می‌خواهیم که فورا تمام حمایت‌هایش را از جنگ روسیه علیه اوکراین و همچنین توسعه و انتقال موشک‌های بالستیکش متوقف کند.» متعاقب این اظهارات برخی تحریم‌ها از سوی آمریکا و تروئیکای اروپا علیه کشورمان وضع شد. همین فضاسازی بود که باعث شد، سفرای برخی از کشورهای اروپایی پس از سلسله‌مواضع نادرست و ضد‌ایرانی به وزارت امور خارجه احضار شوند. بر همین اساس، دولتمردان جدید کشورمان در برابر سناریوی از پیش طراحی شده، قرار گرفته و چاره‌ای جز برخورد دیپلماتیک ساکنان میدان مشق(وزارت امور خارجه) با مدعیان غربی باقی نمانده بود.
 
چرا غرب شمشیر را از رو بسته است؟ 
بازکردن پرونده جدید علیه ایران در رسانه‌ها یعنی مسأله ارسال موشک به روسیه، در کنار اتهامات مرتبط با موضوع هسته‌ای، حقوق‌بشری و منطقه‌ای بر حجم اختلافات ایران و اروپا افزوده و پیچیدگی‌ها برای حل مسائل فیمابین را دوچندان کرده است، اما چرایی فتح‌باب جدید برای اتهام‌زنی به ایران به بهانه سالگرد اغتشاشات و داغ‌شدن دوباره موضوع اوکراین را باید در شکست پروژه امنیتی‌سازی موضوع ایران در دو مسأله منطقه‌ای و هسته‌ای مشاهده کرد. از یک‌سو، بیش از دو دهه است که کارزار غرب علیه کشورمان تلاش داشت در موضوع هسته‌ای با اتهام حرکت ایران به سوی سلاح اتمی، حساسیت‌های جهانی برای فعالیت هسته‌ای کشورمان را به وجود آورد. این رخداد با دیپلماسی تهران و به‌خصوص پس از توافق سال ۲۰۱۵، موضوعیت و حساسیت خود را در افکار‌عمومی جهان از دست داد. کشورهای دنیا شاهد بودند که جمهوری اسلامی ایران برای اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای خود، بیشترین و در برخی مواقع، استثنائی‌ترین سطح شفافیت را برای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ایجاد کرد و توانایی هسته‌ای خود را تا حد قابل‌توجهی کاهش داد، اما آمریکا با خروج یک‌جانبه و ایجاد کارزار فشار حداکثری مانع استمرار تعهدات هسته‌ای ایران ذیل برجام و ادامه محدودیت‌های این صنعت در ایران شد. این موضوع و محکومیت آن توسط کشورهای جهان نشان داد که واشنگتن موضوع هسته‌ای را فقط به عنوان بهانه‌ای برای فشار و امنیتی‌سازی ایران مطرح کرده‌ است. از سوی دیگر، اتهامات منطقه‌ای به تهران و بیان این ادعا که جمهوری اسلامی ایران از تنش‌ها در منطقه حمایت می‌کند، پس از تحولات اخیر و نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه رنگ باخت.خیابان‌های کشورهای اروپایی در ماه‌های اخیر که صحنه تظاهرات علیه حامیان رژیم صهیونیستی بود به‌خوبی گواه این مسأله است که افکارعمومی جهان عامل اصلی تنش‌ها در منطقه را به‌خوبی تشخیص داده و سناریوی امنیتی‌سازی ایران با تکیه بر مسائل منطقه‌ای نیز به موفقیت نرسید. دستاویز جدید غرب اکنون تکرار ادعاهای اپوزیسیون ایران درخصوص وقایع سال ۱۴۰۱واتهام‌زنی درموضوع جنگ اوکراین است. این دو موضوع به‌خصوص طرح ادعای دخالت ایران در موضوعات امنیتی اروپا، به عنوان جایگزینی برای سناریوهای شکست‌خورده، با این آرزو پیگیری می‌شود که علاوه‌بر به حاشیه‌رفتن مسأله جنگ غزه، موضوع ایران‌بار دیگر به عنوان یک تهدید، امنیتی‌سازی شده و اجماع‌سازی جهانی را به دنبال داشته باشد. سابقه این تحرکات نشان می‌دهد بروکسل نباید مسیرهای شکست‌خورده و تقابلی را برای چندمین بار بیازماید و همه این سناریوها محکوم به شکست است.همچنان که رهبرمعظم انقلاب اسلامی ومسئولان دولت چهاردهم اعلام کرده‌اند قاره‌سبز می‌تواند مشروط به جبران اشتباهات گذشته، دراولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرارگیرد.عدم دخالت در امور داخلی ایران،عدم حمایت ازاپوزیسیون ایرانی،کاهش تهدیدات امنیتی درمحیط منطقه‌ای‌کشورمان،کاستن ازسطح حمایت‌هاازرژیم صهیونستی و در نهایت بازگشت به تعهدات برجامی اروپا مواردی است که می‌تواند در اعتمادسازی بین ایران و اروپا موثر باشد و به تلاش‌های دولت چهاردهم برای بازسازی روابط دوسویه کمک کند؛ درغیر این صورت ادامه مسیر تنش‌آمیز کنونی در نهایت نمی‌تواند به تعریف منافع مشترک بینجامد. 

source

توسط spideh.ir