آرمان امروز-سرویس بین الملل: روز جمعه نخست وزیر لبنان اعلام کرد که کشورش با اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت موافق است و از موافقت حزب‌الله با آن هم خبر داد.
هنوز حزب‌الله موضعی در این باره نگرفته است. اما نظر به نحوه تعامل حزب با قطعنامه در سال ۲۰۰۶ می‌توان این موضع را حدس زد.
قطعنامه ۱۷۰۱ در ۱۱ آگوست ۲۰۰۶ به اجماع شورای امنیت رسید و دولت لبنان و اسرائیل نیز آن را پذیرفتند.
پس از تصویب قطعنامه، دبیر کل فقید حزب‌الله بیان داشت که نیروهای حزب به درخواست آتش بس احترام می‌گذارند و ضمن این که قطعنامه را غیر منصفانه خواند، گفت: «هرگز مانع هر تصمیمی که دولت لبنان بگیرد نخواهیم شد».
این موضع حزب‌الله در قبال قطعنامه پس از ۳۳ روز جنگ بود که به نوعی با توجه به شکست جنگ اسرائیل از موضعی نسبتا بالا بیان شد؛ نه مخالفتی آشکار با قطعنامه کرد و نه تصریح به موافقت.
این قطعنامه بندهای زیادی دارد؛ اما بند کلیدی آن که به اجرا درآمد، همان آتش‌بس بود و بقیه بندها به فراموشی سپرده شد. علت هم این بود که دو طرف هر کدام به دلیلی به آتش‌بس نیاز داشتند؛ به ویژه طرف اسرائیلی که خود، درخواست آتش‌بس را مطرح کرد و حزب‌الله هم که این درخواست را از موضع ضعف می‌پنداشت، در برابر حجم گسترده ویرانی و آوارگی و کشتار، فرصت را برای پایان جنگ مناسب دید و پذیرفت.
همچنین دولت وقت لبنان (فواد سنیوره) متعلق به جناح رقیب بود و با حزب‌الله میانه خوبی نداشت و حزب نیز در سایه پیامدهای داخلی جنگ نمی‌خواست درگیر بحران سیاسی داخلی شود.
این قطعنامه کاملا به نفع اسرائیل تهیه و تصویب شده بود، اما چون روند جنگ به نفع آن نبود، بر اجرای همه بندهای آن پافشاری نکرد و تنها به دنبال آتش‌بس بود. در غیر این صورت دلیلی نداشت که بدون اجرای بندهای مهم که به ضرر حزب‌الله بود، جنگ را پایان دهد.
بندهای اصلی قطعنامه عبارت بود از: توقف کامل عملیات جنگی، عقب‌نشینی همه نیروهای اسرائیلی از لبنان، استقرار نیروهای یونیفل در امتداد خط آبی و ارتش لبنان در جنوب لبنان (جنوب رودخانه لیتانی)، خلع سلاح همه گروه‌های مسلح لبنان (یعنی حزب‌الله).
جدا از نیاز مبرم دو طرف به آتش بس در آن زمان، اختلاف‌نظرهایی هم درباره بقیه بندها وجود داشت. در این میان، حزب‌الله تداوم اشغال مزارع شبعا، بخشی از کفرشوبا، شمال روستای الغجر و الماری از جانب اسرائیل را مستمسکی برای پرهیز از عقب نشینی نیروهایش از جنوب لیتانی قرار داد. درباره خلع سلاح هم روشن بود که نمی‌پذیرد.
اما اظهارات نجیب میقاتی درباره موافقت حزب‌الله با اجرای قطعنامه به چه معناست؟ بسیار بعید است که منظور موافقت حزب‌الله با اجرای کلیه بنود قطعنامه باشد که این امر به معنای تبدیل شدن آن به گروهی صرفا سیاسی و خلع سلاح شده است. یحتمل منظور استقرار نیروهای ارتش در جنوب لیتانی و خروج نیروهای حزب‌الله از آنجاست.
البته چند روز قبل معاون دبیر کل حزب‌الله پرداختن به هر گونه جزئیاتی و ترتیبات بعدی را منوط به برقراری آتش‌بس کرد.
اسرائیل فعلا در این سرمستی و سرخوشی ناشی از دستاوردهای تاکتیکی، آتش‌بس را نمی‌پذیرد و اساسا هم درخواست طرف لبنانی را از موضع ضعف می‌داند و اگر ورق جنگ در حمله زمینی برنگردد، جنوب لیتانی سهل است تا شمال آن هم خواهد آمد.
خروج حزب‌الله از جنوب لیتانی و بازگشت آوارگان به شمال اسرائیل کف خواسته‌ها و اهداف اسرائیل در این جنگ است و سقف آن خلع سلاح حزب‌الله، خارج ساختن آن از معادلات سیاسی داخلی به عنوان پیش درآمد نظم خاورمیانه‌ای مطلوب اسراییل است. به همین خاطر، بعید است که حزب‌الله متوجه این مساله نباشد.
از این رو، اگر هم در مذاکراتش با دولت لبنان به پذیرش بخش مربوط به جنوب لیتانی در قطعنامه چراغ سبز نشان داده باشد، یحتمل بیشتر یک حرکت سیاسی به دلایل داخلی و با علم به مخالفت اسرائیل با آتش‌بس است.
ظاهرا حزب الله از بیم جنگ داخلی و نظر به فشارهای دولت و گروه‌های دیگر می‌خواهد خود را در مظان اتهام تداوم جنگ قرار ندهد. در ۲۰۰۶ هم به همین دلایل و برای توقف جنگ، مخالفت صریحی با قطعنامه نکرد؛ اما اجرا هم نکرد. وضعیت لبنان به شدت شکننده است و قبل از جنگ کنونی هم اقتصاد آن از هم پاشیده بود و اکنون با بحران آوارگان نیز مواجه است.
خروج از جنوب لیتانی بیشتر بسته به سرنوشت حمله زمینی است که اگر وضعیت قفل شود که محتمل است، بعید است حزب الله این خروج را بپذیرد، اما اگر اسرائیل بتواند این منطقه را تصرف کند که دیگر نیازی به موافقت حزب با این بخش قطعنامه نیست.

source

توسط spideh.ir