شرق: احمد دستمالچیان از منظر تأثیر انتخابات آمریکا بر مذاکرات پیشروی تهران – واشنگتن، ارزیابی مثبتی دارد و به گفته سفیر پیشین ایران در لبنان و اردن: «نهایتا گفتوگوهای دولت پزشکیان، چه با هریس و چه با ترامپ آغاز خواهد شد». از منظر کاردار اسبق جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی: «دولت پزشکیان یک سیاست خارجی نوین را ترسیم کرده که خطوط اصلی آن کاملا روشن و مشخص است. لذا اگر غرب و بهویژه آمریکا چشمان باز و درک واقعبینانهای داشته باشند و ضمنا از اراده لازم و جدی برای تنشزدایی برخوردار باشند، بهراحتی میتوانند مذاکرات با دولت پزشکیان را آغاز کرده و به نتیجه مطلوب و برد-برد برای همه طرفین برسانند». متن پیشرو، مشروح گفتوگو با احمد دستمالچیان است که در ادامه از نظر میگذرانید.
اگر از منظر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نگاه کنیم، شما پیروزی کاملا هریس را به سود تهران میدانید یا دونالد ترامپ؟
من تفاوت چندان جدی و استراتژیکی بین این دو قائل نیستم؛ چون هر دو نامزد حزب دموکرات و جمهوریخواه باید اصول استراتژیک ایالات متحده را پیاده کنند و تفاوت بین این دو، فقط در پیادهکردن تاکتیکهاست. اما موضوع مهم اینجاست که اگر به روند تحولات و معادلات یک سال گذشته در خاورمیانه بعد از عملیات طوفانالاقصی نگاه کنیم، میبینیم که به شکل ناخواسته، تأکید دارم به شکل ناخواسته، یک همسویی و اشتراک نظر بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در مدیریت و کنترل تنش در غرب آسیا شکل گرفته است و تهران و واشنگتن، هر دو بهصراحت تأکید دارند که به دنبال تشدید تنش، گسترش درگیری در منطقه و بروز یک جنگ فراگیر نیستند؛ چون منافع هر دو کشور در کنترل وضعیت کنونی است. پس هم منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران و نیز آمریکا ایجاب میکند که هم در ماههای پایانی دولت بایدن و هم بهمحض آغاز به کار دولت جدید در آمریکا، تلاش جدی برای پایاندادن به جنگافروزیهای نتانیاهو، چه با پیروزی دونالد ترامپ و چه با پیروزی کاملا هریس شکل بگیرد؛ چون اگر دولت جدید در کاخ سفید هم نتواند نخستوزیر رژیم صهیونیستی را کنترل کند و دایره تنش در خاورمیانه تشدید پیدا کند تا جایی که پای ایران به این منازعه کشیده شود، قطعا به سود آمریکا نخواهد بود. بههرحال آمریکا وضعیت شکننده خود را در منطقه میداند و از طرف دیگر دلیلی هم نمیبیند که بخواهد با کشاندن پای ایران به این تنش، هزینههای گزافی را روی دست خود بگذارد؛ چون همانگونه که میدانیم، سناریوی ایدئال نتانیاهو، وقوع درگیری مستقیم ایران و آمریکاست. بیشک، هم کاملا هریس و بهویژه دونالد ترامپ، دلیلی برای آغاز درگیری مستقیم آمریکا با ایران و پرداخت هزینهها و تبعات سنگین آن نمیبینند. این نکته را هم نباید فراموش کرد که اولویت جدی سیاست خارجی آمریکاییها در شرایط فعلی، چه با پیروزی دونالد ترامپ و چه با پیروزی کاملا هریس، پایاندادن فوری به جنگ در اوکراین است و بعد از آن، سیاست مهار چین در دستور کار کاخ سفید خواهد بود که به عنوان جدیترین رقیب آمریکا درحال افزایش قدرت و نفوذ اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک در جهان است. لذا باید آمریکا تمرکز و توان خود را روی این موضوعات بگذارد و حل معادلات در خاورمیانه، اولویتهای بعدی دولت جدید در آمریکا خواهد بود.
با همین تحلیلی که ارائه کردید چه وضعیتی را برای آینده مذاکرات تهران – واشنگتن، احیای برجام یا شکلگیری برجام جدید و لغو تحریمها متصورید؟ شانس توافق دولت پزشکیان با هریس را بیشتر میدانید یا با ترامپ؟
به نظر من این موضوع ذیل چگونگی حلوفصل معادلات و منازعات جاری در خاورمیانه خواهد بود. لذا باید دید که نحوه همکاری و میزان اشتراک نظر و همسویی دولت جدید آمریکا با جمهوری اسلامی ایران برای پایاندادن به جنگافروزیهای نتانیاهو و حلوفصل تحولات جاری غرب آسیا چقدر خواهد بود و در سایه آن است که میتوان ارزیابی دقیقتری درباره مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم بین ایران و آمریکا و شانس موفقیت برای حصول توافق داشت.
درنهایت شما قائل به حصول توافق در مذاکرات احتمالی بین دولت پزشکیان و دولت جدید آمریکا هستید یا جنگافروزی نتانیاهو همهچیز را بر هم خواهد زد؟
پاسخ به این مسئله منوط به تغییرهای بسیاری است. اما در کل بر این باورم که مذاکرات ایران با آمریکا، چه با هریس و چه با ترامپ آغاز خواهد شد. ضمن آنکه دولت پزشکیان هم یک سیاست خارجی نوین را ترسیم کرده که خطوط اصلی آن کاملا روشن و مشخص است. لذا اگر غرب و بهویژه آمریکا چشمان باز و درک واقعبینانهای داشته باشند و ضمنا از اراده لازم و جدی برای تنشزدایی برخوردار باشند، بهراحتی میتوانند مذاکرات با دولت پزشکیان را آغاز کرده و به نتیجه مطلوب و برد-برد برای همه طرفین برسانند.
از زاویه تحولات جاری خاورمیانه به موضوع ورود کنیم. جناب دستمالچیان، با توجه به اهمیت و نیز تأثیر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بر معادلات منطقه، طیفی از ناظران بر این باورند که آینده بحران در غرب آسیا و مشخصا جنگ اسرائیل در غزه و لبنان منوط به تعیینتکلیف کلیددار بعدی کاخ سفید است. اما سؤال اینجاست که آیا به باورتان با پیروزی کاملا هریس شانس بیشتری برای آتشبس در خاورمیانه و مدیریت و کنترل نتانیاهو وجود دارد و بالعکس، آیا پیروزی دونالد ترامپ، یعنی دامنزدن به آتش جنگ در غرب آسیا؟
نه لزوما. ببینید، مسئله اینجاست که اگرچه نمیتوان منکر تأثیرگذاری نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بر معادلات خاورمیانه بود، اما همانطور که گفتم این اصول استراتژیک آمریکاست که در کلان کار تعیین میکند چه سیاست و رفتاری محقق شود و نهایتا هم همین اصول استراتژیک برای اجرا به یکی از دو حزب دموکرات یا جمهوریخواه واگذار میشود. پس اجرای اصول استراتژیک آمریکا، محور و فصل مشترک بین ترامپ و هریس است. لذا نباید اینگونه تصور کنیم که با پیروزی دموکراتها یا جمهوریخواهان اصول استراتژیک ایالات متحده برای خاورمیانه تغییر خواهد کرد؛ چراکه اصول استراتژیک آمریکا براساس منافع این کشور طراحی شده است و نتایج انتخابات صرفا در سطح تغییر تاکتیکها برای پیادهسازی این اصول استراتژیک برای تحقق منافع ملی آمریکا عمل میکند.
بااینحال و به باورتان در سطح همین تاکتیکها، پیروزی کاملا هریس به توقف سیاستهای جنگافروزانه نتانیاهو منجر میشود یا بازگشت ترامپ به کاخ سفید؟
تفاوت چندانی وجود ندارد؛ چون که میزان قساوت، جنایت و کشتار نتانیاهو و رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشته بعد از هفتم اکتبر آنقدر افکار عمومی اروپا و آمریکا را تحتالشعاع قرار داده که چه با پیروزی دونالد ترامپ و چه با پیروزی کاملا هریس، کاخ سفید فورا به دنبال راهی برای پایاندادن به جنگافروزیهای نتانیاهو خواهد بود.
به چه دلیل چنین باوری دارید؟
چون اکنون به دلیل این سیاستهای جنگافروزانه نتانیاهو، عملا منافع آمریکا در منطقه تحتالشعاع قرار گرفته است. بههرحال آمریکاییها دوست ندارند در این شرایط تضادی با متحدین منطقهای خود مانند عربستان سعودی، مصر، قطر و سایر کشورهای همسو در منطقه پیدا کنند. این درحالی است که جنایتهای نتانیاهو و سیاست جنگافروزانه اسرائیل، حتی با مخالفتهای جدی کشورهای عربی هم همراه شده است. این سیاستها در خود رژیم صهیونیستی هم با انتقادات و اعتراضات جدی مواجه است. این اعتراضات، هم در لابی آیپک (لابی یهودیان آمریکا) و هم در خود فلسطین اشغالی دیده میشود. اکنون بعد از یک سال کشتار و جنایت که به مخدوششدن جدی تصویر رژیم صهیونیستی در جهان منجر شده، سؤالات بسیاری در سطح افکار عمومی و محافل کارشناسی و رسانهای مطرح است که آیا سیاستهای نتانیاهو در این یک سال به نابودشدن کامل حماس منجر شده؟ آیا او توانسته است حزبالله لبنان را نابود کند؟ آیا اسرای صهیونیست را آزاد کرده است؟ و آیا این سیاست به تقویت امنیت و ثبات در منطقه منجر شده است یا خیر؟ واقعیت امر این است که در یک واگرایی محض به دلیل سیاستهای جنگافروزانه نتانیاهو، حتی متحدین اروپایی و آمریکایی او هم انتقادات جدی به نخستوزیر رژیم صهیونیستی دارند. همین چند روز اخیر دولت بایدن فشار جدی را به دولت نتانیاهو وارد کرده است که هرچه زودتر آتشبس را در لبنان و فلسطین بپذیرد. فرانسویها هم به دلیل آنکه لبنان را جزء حوزه نفوذ خود در خاورمیانه میدانند، بههیچوجه تمایلی به تداوم و تشدید سیاستهای جنگافروزانه، بمباران و کشتار و جنایت رژیم صهیونیستی در این کشور (لبنان) ندارند و سعی در پایاندادن به این جنگ و برقراری آتشبس دارند. مکرون در این روزها و هفتهها اعتراضات جدی به سیاستهای نتانیاهو داشته است. شدت اختلافات بین فرانسه و رژیم صهیونیستی به جایی رسیده است که رئیسجمهور فرانسه تهدید به تحریم تسلیحاتی این رژیم کرده است. عربستان سعودی هم طی روزهای اخیر بهشدت و به شکل جدی روی موضوع طرح دودولتی مانور داده و پیششرط خود را تشکیل یک دولت مستقل و کشور مستقل فلسطینی میداند. قطعا اروپا و آمریکا نمیتوانند معترض این سیاست ریاض باشند؛ چون عربستان به عنوان یکی از متحدین جدی غرب یک وزنه بسیار بالایی دارد که اروپا و آمریکا تمایلی به ایجاد تنش و گسل با عربستان سعودی ندارند. پس در مجموع باید این نکات را در تحلیل خود لحاظ کرد. از همه مهمتر، ما نباید واکنش جدی افکار عمومی جهانی را هم فراموش کنیم. بههرحال این افکار عمومی قطعا نقش مؤثری در برهههای مختلف سیاسی و اجتماعی اروپا و آمریکا دارند که مشخصا در مقطع انتخابات خود را نشان میدهد و این مسئله برای خود آمریکاییها هم اهمیت دارد؛ چه برای ترامپ و چه برای هریس. به همین دلیل تصورم این است که انتخابات آمریکا با پیروزی هر یک از دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه همراه باشد، نقطه پایانی بر سیاستهای جنگافروزانه نتانیاهو خواهد گذاشت؛ چون ادامه مسیر یک سال گذشته دیگر برای آمریکا امکانپذیر نیست.
حتی برای ترامپ؟
قطعا برای فردی مانند دونالد ترامپ این میزان از هزینه اقتصادی، تجاری، لجستیک و تسلیحاتی برای حمایت از صهیونیستها غیرقابل پذیرش است و اینها علاوهبر هزینههای سیاسی، دیپلماتیک و تخریب چهره آمریکا در سطح جهان به عنوان حامی جدی کشتار و جنایات نتانیاهو و صهیونیستهاست.
source