یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲ – ۱۲:۴۷

بسیاری از معامله‌گران به تعیین هدف سود روزانه، هفتگی یا ماهانه می‌پردازند تا درصد خاصی از بازدهی معاملات هر هفته یا هر ماه را به دست بیاورند. احتمالاً شما هم مانند اکثر معامله‌گران، این کار را قبلاً انجام داده‌اید: یک صفحه اکسل را باز کرده و سرمایه معاملاتی فعلی خود را وارد کرده اید. سپس محاسبه کرده اید که چه میزان بازدهی مثبت هفتگی یا ماهانه می تواند سرمایه معاملاتی ۱۰٫۰۰۰ دلاری شما را در عرض یک یا دو سال به ۱٫۰۰۰٫۰۰۰ دلار تبدیل کند.

متأسفانه، تعیین اهداف مرتبط با عملکرد معاملاتی به طور معمول انتخاب منطقی نیست و حتی ممکن است تأثیر منفی بر عملکرد و رفتار معاملاتی فرد داشته باشد. به عنوان یک معامله‌گر، پیش‌بینی رفتار بازار در هر روز یا هفته خاص امکان‌پذیر نیست. در این مقاله با پنج دلیل توضیح داده ایم که چرا تعیین اهداف سود روزانه یا هفتگی می‌تواند فشار روانی ایجاد کند؟

اهداف معاملاتی روانشناسی معامله گری 1 اهداف معاملاتی مقالات فارکس:‌ استراتژی، روانشناسی و کنترل ریسک
اهداف معاملاتی می توانند کشنده باشند!

چرا انتظارات غیر واقعی کشنده هستند؟


۱) اهداف معاملاتی یعنی ایجاد فشار ناخواسته!

پیش‌بینی سود و بازدهی تعداد فرصت های معاملاتی که یک استراتژی معاملاتی تولید می‌کند، به همین راحتی نیست! اگر بازار طبق پیش بینی شما حرکت نکند و استراتژی معاملاتی شما سیگنال‌های معاملاتی جدید صادر نکند، ممکن است در شما احساس ناراحتی یا فشار روانی ایجاد شود که در نتیجه آن وادار به نقض قوانین خود و ورود به معاملات تصادفی برای رسیدن به اهداف معاملاتی خود خواهید شد.

اگر در انتهای دوره معاملاتی (روزانه، هفتگی و ماهیانه) به هدف قیمتی یا سود مورد نظر خود نزدیک نشده باشید، ممکن است وارد معاملاتی شوید که در صورت عادی این معاملات را انجام نمی‌دادید. این امر می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری نادرست و انجام معاملات پر ریسک (که بر اساس قوانین استراتژی تست‌شده شما نیستند) شود.

۲) اهداف معاملاتی عامل اصلی انحراف از برنامه معاملاتی

برای دستیابی به سودی که تعیین کرده‌اید، این احتمال وجود دارد که احساس کنید فشار زیادی بر روی شما است و در نتیجه از برنامه معاملاتی خود خارج شده و وارد معاملاتی برنده با سوددهی بیشتر شوید. چنین نگرش حریصانه‌ای معمولاً منجر به از دست دادن سرمایه مالی شما می شود، به ویژه زمانی که قیمت در سمت مخالف شما حرکت می‌کند.

در بلندمدت، پیروی از برنامه معاملاتی خود و برداشت سود از استراتژی معاملاتی تست‌شده، تصمیم صحیحی است و پایبندی در آن منجر به بازدهی مثبت و پیوسته می شود. به همین دلیل، داشتن برنامه معاملاتی قبل از ورود به ترید، یکی از عملکردهای معامله گران حرفه ای است. برنامه‌ریزی پیش‌فرض معاملات با تجزیه و تحلیل دقیق نمودار قیمتی به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که معاملات بهتری داشته باشند.

۳) روش‌های بهینه مدیریت ریسک

تعیین اهداف سود روزانه یا هفتگی ممکن است منجر به مدیریت نامناسب ریسک شود. در تلاش برای دستیابی به هدف تعیین‌شده، یک معامله‌گر ممکن است ریسک بیش از حدی را در یک معامله یا چندین معامله دیگر بپذیرد و زیان‌های قابل توجهی متحمل شود.

حتماً حجم یا سایز فرصت معاملاتی خود را از پیش‌ تعیین کنید. بررسی منظم معاملات می‌تواند از انحرافات استراتژی تعیین حجم ترید خبر دهد و به معامله‌گران کمک کند تا تصمیمات آتی مدیریت ریسک را اصلاح کنند. هنگامی که معامله‌گران متوجه می‌شوند چقدر پول را با نقض قوانین مدیریت ریسک از دست داده‌اند، در ورود به معاملات بعدی بیشتر دقت می کنند.

۴) انجام معاملات بدون مرز

معمولاً، معامله‌گران از استراتژی‌های معاملاتی متناسب با شرایط خاص بازار استفاده می‌کنند. استراتژی‌های معاملاتی زمانی سیگنال صادر می کنند که نمودار قیمتی و معیارهای قیمتی شرایط خاصی دارند. در حالت ایده آل تریدرها از قوانین معاملاتی خود روی نمودارهای قیمتی بک تست گرفته اند و از کارایی استراتژی خود اطمینان حاصل کرده اند.

معامله‌گرانی که به اهداف قیمتی یا سود برآورد شده خود نمی‌رسند، احتمالاً بدون رعایت استراتژی معاملاتی خود وارد بازار می شوند، در صورتی که بازار از استراتژی معاملاتی آنها حمایت نمی‌کند.

به عنوان مثال، یک سیستم معاملاتی پیرو روندی تا زمانی که بازار به روند خود ادامه می دهد، موفقیت‌آمیز عمل می‌کند. اما معامله در یک بازار رنج با نوسانات بالا ممکن است به نتایج مثبت منجر نشود، زیرا شرایط بازار با استراتژی معاملاتی استفاده شده همخوانی ندارد.

معامله‌گران کنترلی بر محیط کلی بازار ندارند و باید از انجام معاملات خود در زمانی که بازار از قوانین معاملاتی آنها حمایت نمی کند، بپرهیزند. به یاد داشته باشید که گاهی اوقات نداشتن موقعیت معاملاتی در بازارها نیز یک موقعیت مناسب و طلایی است.

۵) اهداف بازدهی تصادفی هستند

سرانجام، اهداف بازدهی که بسیاری از معامله‌گران از آن‌ها استفاده می‌کنند، در واقعیت مبتنی بر داده‌های واقعی نیستند. به طور معمول، معامله گران اهداف عملکردی خود را با محاسبه مدت زمان لازم برای دستیابی به رقم دلخواه در سرمایه معاملاتی خود طراحی می کنند.؛ معمولا معامله گران درصد عملکرد هفتگی یا ماهانه مورد نیاز برای رسیدن به ۱٫۰۰۰٫۰۰۰ دلار را در حساب معاملاتی خود تخمین می زنند.

این محاسبات بر اساس تفکر آرمانی استوار هستند و هیچ ارتباطی با نحوه عملکرد استراتژی معاملاتی آنها در گذشته ندارند. این اهداف عملکردی غیر واقعی هستند و معامله گران را به سمت تصمیم گیری ضعیف سوق می دهند، همانطور که در نکات بالا ذکر شد.

حداقل باید تلاش کنید تا اهداف عملکردی خود را بر اساس داده‌های عملکرد تاریخی و سطح فعلی توانمندی‌های خود سازماندهی کنید. با این حال بهتر است که اهداف بازدهی را به عملکرد معاملاتی ربط ندهید!

source

توسط spideh.ir