مثلا «عصیانگر» همیشه هم‌ردیف اسم حامد بهداد بود. کسی که هر چند در اوج جوانی هم شماری از نقش‌های آرام در کارنامه‌اش داشت اما هر چه در مقالات ژورنالیستی و جدال‌های کلامی سراغش را بگیری به واژه‌هایی هم معنی با عصیان می‌رسی. واژه‌هایی ازجنس شورجوانی وضدکلیشه‌ها.البته حراراتی که او درایفای نقش‌هایش،حتی دریک سکانس کوتاه به خرج می‌دادودر مصاحبه‌های تصویری‌اش از خود به نمایش می گذاشت این روزها رنگ آرامش به خود گرفته است. گویی او که نیم قرن حیات را طی کرده، دیگر آن شلوغ‌کاری‌ها رسانه‌ای را پشت سر گذاشته است. امروز۵۰ و یکیمین زادروز این هنرپیشه خراسانی است که آخرین حضورش در قاب تلویزیون به نوروز بازمی‌گردد. سالِ مخاطبان شبکه نسیم با حضور وی در این شبکه تحویل شد. بازیگری که گرچه چند سالی است که از آثار نمایشی جعبه جادو دور بوده اما هرازگاهی با حضور در این رسانه با بینندگان سراسر کشور تجدید دیدار می‌کند.مخاطبانی که هنوز او را همان جوانک سر به هوای سریال «همسفر» می‌دانندکه عشق سرعت بود و پول‌هایش را برای شرط‌بندی یک شبه به باد می‌داد.  بینندگان همچنان لحن خاص دیالوگ‌گویی‌های‌اش در سریال «شب آفتابی» را به خاطر دارند و آن سکانس پایانی چاقو خوردن و جان دادن در جوی آب. ایفای نقش با تنی لرزان در پیراهنی سفید غرق خون، زیرقطرات باران که بر آن حمله‌ور شده است و خداحافظی سوزناک از رفیقی خوش مرام. دیگر تصویر ماندگار از او در ذهن مخاطبان تلویزیون، به سریال یک مشت پر عقاب باز می‌گردد. تصویر برادری عاشق با نام امیرحسین دانشورکه در پی خوانخواهی خواهرش خطر می‌کند و در این راه پایش به مبارزات انقلابی نیز باز می‌شود. این مسیر ادامه می‌یاید تا به آخرین نقش آفرینی او در تلویزیون در سریال «کیمیا» می‌رسیم؛ نقشی متفاوت در کارنامه هر بازیگر. شخصیت یک شهید شهیر مدافع وطن، محمد جهان‌آرا که در چند نما از این سریال ماندگار شد. او پس از سال ۱۳۹۴ گاهی در برنامه‌های سیما حضور یافت اما دیگر نقش تلویزیونی را به عهده نگرفته است و بیشتر در شبکه نمایش خانگی و سینما دیده می‌شود. البته حضور خاطره‌‎انگیزش در این قاب آنقدر تماشایی است که نمی‌توان یادش را از این فضا دور دانست و او را در حصار عرصه یک رسانه محدود کرد.

source

توسط spideh.ir