خبرگزاری تسنیم– مهناز سعیدحسینی: حجت الاسلام محسن عباسی ولدی، نویسنده خوش نام، توانمند و البته خوش قلمی است که در سال‌های اخیر تمام هم و غمش را در موضوعات تربیتی گذاشته است و با نوشتن کتاب‌های تربیتی متفاوتی که اساس آنها بر آموزه‌های دین اسلام است، تلاش کرده حرف‌های فراموش شده دینمان را به گوش همه والدین و مربیان تربیتی با زبانی امروزی و جذاب برساند تا ما با نسلی در آینده مواجه باشیم که از آسیب‌های امروزی تربیت فرزند به دور و همگام و همراه با آموزه‌های دینی‌مان باشد. اما چیزی که موضوع گفت‌وگوی ما با این روحانی نویسنده است، دو جلد رمان ایلیا و حیفیا است که وی برای نوجوانان نوشته و قصدش آشناسازی کودکان و نوجوان با موضوعی به نام اسرائیل و صهیونیست و شناخت این دشمن است. درباره این کتاب‌ها با حجت الاسلام عباسی ولدی گپ و گفتی  داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

* حاج آقا! ما شما را با کتاب‌های تربیتی می‌شناسیم که بخش قابل توجهی از این کتاب‌ها هرچند درباره ارتباط با کودکان و نوجوانان است، اما مخاطبان کتاب‌های شما بزرگسالان و در واقع والدین هستند. چه شد وارد حوزه ادبیات کودک شدید و برای مخاطب کودک و نوجوان نوشتید؟

واقعیت این است که من اول برای نوجوان‌ها می‌نوشتم بعد سراغ بزرگسال‌ها آمدم و الان در عین حالی که بزرگسال‌ها را نگه داشتم دوباره سراغ مخاطب کودک و نوجوان رفتم. اولین کتابی که از بنده منتشر شد در سال 1380 کتاب “بگو یا امام رضا” داستانی برای کودک و نوجوان بود که موضوعش بنا بود ادامه دار باشد ولی در همان جلد اولش باقی ماند. بعدش کتاب “شقایق” را نوشتم با موضوع عدل الهی که باز هم مخاطبش نوجوان بود. این هم داستان کوتاه بود. کتاب “گلی گم کرده‌ام” و کتاب “نقطه سر خط” کتاب داستان نوجوان بود. همان موقع‌ها تصمیم گرفتم یک کتاب بنویسم با موضوع پاسخ به پرسش‌های اعتقادی که مخاطب اصلی باز کودک و نوجوان بودند ولی به دلایلی منصرف شدم که بحث آن مفصل است.

بعد سراغ مخاطب بزرگسال آمدم. چون حیطه‌ تخصصی که روی آن تحقیق می‌کردم و کماکان ادامه دارد، بحث تربیت بود احساس کردم که باید یک اتفاق جدیدی را رقم بزنم. چون معتقدم ما اگر روی سه قشر خوب کار بکنیم میوه‌ این کار را در تربیت بچه‌هایمان می‌بینیم و در نتیجه می‌توانیم یک نسل بسیار سرزنده با معنویت و با نشاط داشته باشیم. آن سه قشر در درجه اول پدر و مادر هستند و بعد معلم‌ها و روحانی‌ها، به همین دلیل هم احساس کردم ما باید یک هندسه‌ فکری برای این سه قشر تولید کنیم که بر اساس مبانی و اصول و روش‌های تربیت دینی بتوانند نسلی را تربیت کنند که آینده‌ این مملکت را با رویکرد دینی اداره کنند. ولی در این بین باز احساس کردم که علاوه بر اینکه برای مخاطب بزرگسال دارم یک هندسه‌ فکری طراحی می‌کنم بازهم باید برای مخاطب کودک و نوجوان تولید کنم.

وقتی نگاه می‌کردم به بازار کتاب حس می‌کردم یک نقص‌هایی این وسط وجود دارد که باید به آن پرداخته شود مثلاً وقتی به صورت عمومی نه به صورت خاص روی قشرهای ویژه به صورت عمومی به جامعه نگاه می‌کردم می‌دیدم خیلی‌ها در سنین کودکی از ارتباط عمیق بانشاط و صمیمی با قرآن محرومند، درست است این مسئله در بزرگسالان به نوعی وجود دارد ولی دغدغه‌ من این بود که وقتی بچه‌ها از کودکی می‌خواهند در وادی قرآن قرار بگیرند، منبع خوب و دم دست و همگانی ندارند به همین دلیل برنامه “لالایی‌ خدا” را شروع کردم و رویکردم در برنامه‌ لالایی خدا ترجمه‌ی قرآن به زبان کودکانه و در عین حال همراه با نمایشنامه‌ها و داستان‌های متعددی بود که حدود 400 برنامه ادامه پیدا کرد.

در خلال همین برنامه من داستانک‌ها و قصه‌هایی را از زندگی بزرگان انبیای الهی ائمه علیهم‌السلام تعریف کردم تا رسیدم به آیاتی که درباره‌ یهود بود و داستانی را شروع کردم که رویکرد اصلی آن مواجهه‌ داستانی با مساله‌ صهیونیسم جهانی و شگردهای نفوذ در جامعه‌ اسلامی از طرف صهیونیست بود که در دو روستا اتفاق می افتد به نام ایلیا و حیفیا. ایلیا روستای مسلمان‌ها و حیفیا روستای یهودی‌ها و این داستان ادامه پیدا کرد. 

* آیا ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران و جایی که پرچم مبارزه با اسرائیل از آنجا بلند شده و به دست دیگر کشورها رسیده است، کتاب‌های کافی در حوزه شناخت مساله رژیم صهیونیستی و مساله فلسطین و اصولاً دشمن شناسی داریم؟

واقعیت این است که کتابهای متعددی در حوزه صهیونیست شناسی نوشته شده است و نمی‌خواهم بگویم کافی است ولی واقعیتش این است در سنین بزرگسالان کسی بخواهد با صهیونیسم جهانی و اسرائیل و تاریخ اشغالگری اسرائیل آشنا شود کتاب هست. به اندازه‌ لازم برای قشرهای مختلف هست ولی در حوزه‌ کودک و نوجوان من به نظرم می‌رسد که خلأ داریم و باید این خلأ پر شود.

کتاب , طوفان الاقصی , ادبیات کودک و نوجوان ,


* این تولید محتوا در حوزه کودک و نوجوان درباره مساله فلسطین در این سال‌ها چگونه است؟

در عین حالی که ما به عنوان پرچمدار مبارزه با اسراییل در دنیا شناخته می‌شویم کودکان ما هم باید با این مسئله از همان سنین پایین آشنا شوند ولی منبع قابل اطمینان جذاب با یک رویکرد کاملاً کاربردی در حوزه‌ صهیونیست شناسی کم داریم.

اسرائیل و سیل شبهات در ذهن جوانان و نوجوانان

* اصلاً چه ضرورتی دارد که ما کتاب داستان برای نوجوان و کودک امروز درباره فلسطین تولید کنیم؟

ضرورتش این است که امروز جنگ، جنگ روایت‌هاست و اگر ما روایت فلسطین و روایت اسراییل و اشغالگری آن را برای بچه‌هایمان از سن کودکی خوب ترسیم نکنیم، در بزرگسالی دچار مشکل می‌شوند. در جریان اخیر عملیات طوفان الاقصی سیل شبهاتی که از طرف دشمن وارد ذهن نوجوان‌ها و جوان‌های ما می‌شود بسیار زیاد است و اصل مسئله را زیر سؤال می‌برند. اینکه چه کسی گفته اصلاً اسراییل اشغالگر است؟ اتفاقاً آنهایی که اشغال کردن فلسطینی‌ها هستند! خیلی به این مسئله‌ها دقت کنید به همین صراحت می گویند اینجا زمین‌هایی بوده انگلیس دست اسراییل داده و اسرائیل هم خانه ساخته است و اینها ادعا کردند که زمینه‌های ابا و اجدادی ماست. ما وقتی در کودکی روایت درستی نکنیم آن‌ها که از کودکی بچه‌های ما را رها نمی‌کنند، در دوره‌ نوجوانی که بی‌خیال بچه‌های ما نمی‌شوند و مرتب شبهه درست می‌کنند. اتفاقاً اگر امروز نسلی محتاج شنیدن از فلسطین و تاریخ اشغالگری اسراییل باشد همین نسل کودک و نوجوان هستند که می‌خواهند آینده‌ این مملکت را به دست بگیرند و پرچم مبارزه با صهیونیسم جهانی و پرچم مبارزه با ظلم و استکبار جهانی را دستشان بگیرند و طلایه‌دار و پیش قراول این جریان باشند.

بچه‌ها باید بدانند اسرائیل دشمن نه فقط مسلمان‌ها بلکه دشمن بشریت است

* عده‌ای گفتن از مبارزه و اسرائیل و این دست مسائل را خشونت می‌دانند و قائل به این هستند که نباید بچه‌ها از این دست مسائل چیزی بدانند. نظر شما چیست؟

واقعیتش این است که من درباره‌ این مسئله در مجموعه‌ کتاب من دیگر ما و درباره تربیت فرزند مفصل صحبت کردم که جایش در یک مصاحبه‌ کوتاه نیست. ولی همین اندازه به شما بگوییم که ما نمی‌گوییم در قصه اسراییل باید تمام آن چیزی که اتفاق می افتد از ریز تا درشت را برای بچه‌ها بگوییم و نشان بدهیم. نمی‌گوییم مثلاً جنازه‌های تکه تکه شده رزمنده‌های مقاومت یا بچه‌های کوچک و زن و بچه‌ها را نشان بدهیم. نه ما این حرف را نمی‌زنیم. ولی اینکه اسراییل به گونه‌ای معرفی شود که بچه‌ها بدانند دشمن امروز بشریت و نه فقط مسلمان‌ها است و دشمن امروز بشریت به ویژه مسلمان‌ها کسی است که برای نگه داشتن خودش و دنیا طلبی خودش هیچ خط قرمزی نمی‌شناسد. این یک ضرورت است و اصلاً اسم آن خشونت نیست حتی اگر اسمش را خشونت بگذاریم فهمیدن این اندازه از خشونت برای بچه‌ها لازم است. این بچه‌ها بچه‌هایی هستند که بناست در این دنیا زندگی کنند. اگر دنیا را بر خلاف واقعیتش گل و بلبل ببینند، نمی‌توانند برای دنیا برای مبارزه برای تعامل، برنامه‌ خوبی برای خودشان بچینند. من نمی‌خواهم خدایی نکرده پیش‌بینی بدی کنم ولی ما هشت سال جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتیم. بچه‌های ما رفتند در جبهه‌های دفاع مقدس با دشمن جنگیدند و در شهر به ویژه بعضی از شهرها مثل خود تهران استانهایی مثل خوزستان، ایلام، کرمانشاه این‌ها با اتفاقات خیلی وحشتناک مواجه بودند. همان چیزی که در فلسطین می‌گذرد بخشی از آن در جامعه ما به همان شیوه گذشت. بالاخره بچه‌های ما باید بدانند اگر ما کوتاه بیاییم اگر کم بگذاریم اگر خوشبین باشیم و ساده لوح به دشمن ددمنشی مثل اسراییل همین بلا ممکن سر ما بیاید. بچه‌ها باید آماده باشند.

از مبارزه و جهاد نگفتن برای بچه‌ها توطئه تمدن غربی است

* این تفکر از کجا ریشه گرفته است؟ دنیای واقعی ما که اینقدر گل و بلبل نیست!

این‌هایی نگران معرفی امور خشن و بچه‌ها هستند! من به اینها می گویم که شما نگران گل و بلبل معرفی کردن دنیا هم باشید. چون دنیا گل و بلبل نیست دنیا به همین اندازه‌ای که می‌بینید خشن و حتی خشن‌تر است. اینکه می گویند از جهاد، مبارزه با دشمن و دشمن شناسی برای بچه‌ها نگویید یکی از دسیسه‌ها و توطئه‌های تمدن غربی است، این تمدن غربی که می‌گوید از این چیزها نگویید بازی‌های رایانه‌ای در اختیار بچه‌های ما می‌گذارد که ابتدا تا انتهای آن خشونت و مبارزه و دشمن و دشمن‌شناسی است. اگر نباید بچه‌ها از دشمن و دشمن شناسی چیزی بدانند، اگر بچه‌ها نباید از جهت مبارزه چیزی بدانند، پس چرا در بازی رایانه‌ای‌تان، فیلم‌ها و انیمیشن‌هایتان آن قدر خشونت، دشمنی و قتل و غارت وجود دارد؟ مبنای بعضی از بازی‌های رایانه‌ای شما کشتن بیشتر، غارت بیشتر و تسخیر بیشتر است اگر نباید بدانند چرا فقط در حوزه‌ای که به ضرر شماست نباید بدانند؟! من در ماه محرم امسال در هیئت ثارالله یک سخنرانی برای نوجوان‌ها داشتم موضوع سخنرانی من کلاً این بود بچه‌ها را بچه حساب نکنیم بعد به بچه‌ها می‌گفتم بچه‌ها شماها بچه نیستید خیلی بزرگتر از آن چیزی هستید که الان به شما می گویند.

ما در جامعه‌ خودمان یک نفر مثل سعید طوقانی داشتیم در 7-8 سالگی با شاه مبارزه می‌کند و به خاطر اعلام حمایت از امام خمینی ورزش باستانی را کنار می‌گذارد. آن هم کسی که در آن دوره شهرت کشوری به دست آورده بود. ما یک فردی مثل شهید فهمیده یا رضا پناهی داریم که از تولد 12 سالگی‌اش دو سه روز می‌گذرد و شهید می‌شود. شما وصیت‌نامه‌شان را بخوانید. وصیت‌نامه‌ رضا پناهی را بخوانید ببینید چه غوغایی است.

دشمن می‌داند اگر ظرفیت فطری بچه‌ها در گرایش به کمال و بغض و کینه نسبت به هرکس و هر جریانی که با کمال انسانی مخالف است، آزاد شود اولین کسی که ضرر می‌بیند اوست. دیگر تمدن غربی بین بچه‌های ما مشتری نخواهد داشت. به همین دلیل با یک ظاهر بسیار شیک علمی ما را متقاعد می‌کنند که درباره‌ این جور مسائل با بچه‌ها حرف نزنید. اما در اصل پشت صحنه می گویند بگذارید ما با آنها حرف بزنیم نه شما تا دشمن را ما بهشان معرفی کنیم!

 مگر همین‌ها نبودند در جریان فتنه‌ی گذشته آن قدر به نوجوان‌ها بها می‌دادند و آنقدر آن‌ها را تحریک می‌کردند که وسط میدان بیایند و مبارزه کنند؟ اگر مبارزه برای این‌ها خوب نیست، چرا میدان کشور جمهوری اسلامی ایران خوب است؟ مگر تعداد زیادی از کسانی که در فتنه‌ سال گذشته دستگیر شدند، همین نوجوانهای 14-15-16 ساله نبودند؟

کتاب , طوفان الاقصی , ادبیات کودک و نوجوان ,


* هدف شما از نوشتن این دو جلد کتاب داستان با موضوع تقابل فلسطین و اسرائیل برای نوجوانان و کودکان چه بود؟ مخاطب شما به چه نتیجه‌ای بعد از خواندن کتاب برسد یا چه چیزی در ذهنش شکل بگیرد، شما به هدف خود رسیده‌اید؟

من هدف اصلی‌ام این است که بچه‌ها دشمن امروز را خوب بشناسند و راه نفوذ او به جامعه‌ اسلامی را هم خوب بشناسند. من در جلد اول درباره‌ نفوذ افراد در جامعه اسلامی صحبت کردم در جلد دوم درباره‌ نفوذ اقتصادی صحبت کردم؛ اینکه تفکر ربا محور اقتصاد صهیونیستی چطوری می‌تواند جوامع را از تولید محروم و غافل کند و آنها را به قرض گرفتن و در ادامه به وابستگی برساند.

سنت‌های الهی ثابت است و بچه‌ها باید عبرت بگیرند

* کودکان و نوجوانانی که این کتاب را برایشان نوشته‌اید تا 20 سال آینده جوانان تاثیرگذاری در حوزه ملی و حتی بین المللی خواهند بود. 20 سال دیگری که به گفته رهبر انقلاب در آن زمان اثری از اسرائیل نخواهد بود. این جوان 20 سال آینده با این پیش زمینه ذهنی که شما به دنبال آن هستید، چه کار می‌تواند بکند؟

اصلاً کار تربیتی در حوزه‌ دین براساس درس و عبرت است ما الان کسی به نام قارون نداریم قارون کسی بود در قوم حضرت موسی علیه السلام که به معنای واقعی کلمه نماد تکاثر بود. نماد کسی که تعالی و رشد را در ثروت می‌دید. خودش نماد استغنا بود و خود را بی‌نیاز از خدا می‌دید. این قارون الان نیست ولی خلق قارونی وجود دارد. فرعون نیست ولی داستان بنی‌اسراییل در کل قرآن می‌شود گفت بیشترین تکرار را داشته است. گاهی اوقات یک داستان از یک قطعه از زندگی بنی‌اسراییل بارها تکرار شده و ابعاد مختلف زندگی و سرگذشت بنی‌اسراییل در جای جای قرآن تکرار شده است. الان که نه حضرت موسی علیه‌السلام هست نه فرعون و نه بنی اسراییل اما سنت‌های الهی ثابت است. ما در دل داستان‌ها وقتی دو طرف الله و طاغوت را می‌بینیم دو طرف ظلم و عدالت را می‌بینیم دو طرف ابلیس و جنود آن و اولیای الهی و سربازانش را می‌بینیم در هر قطعه‌ای از تاریخ تقابل این‌ها با هم دیگر برای ما درس‌ها و عبرت‌ها خواهد داشت بیست سال آینده اصلاً اسراییل نیست ولی آیا تفکر مقابل تفکر اسلام نیست؟ بله ان‌شاءالله بیست سال آینده تحت لوای حکومت جهانی امام زمان علیه السلام در امان و امنیت زندگی کنیم که در آنجا هم باز ما نیازمند به مطالعه، تفکر و دقت در عبارت‌ها و درس‌های زندگی گذشتگان هستیم تا مراقب باشیم خودمان در مسیر آن‌ها قرار نگیریم.

* برای تربیت چنین نسلی چه قدر ما به محتوا و کتاب‌های آموزنده این چنین احتیاج داریم و الان نویسندگان دغدغه مند ما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان باید نوشتن از چه موضوعاتی را در اولویت کارشان قرار دهند که هم از یک سو برای امروز این مخاطب کودک جذاب باشد و هم از سوی دیگر برای زمینه ذهنی‌اش در آینده مفید؟

واقعیت این است که به قدری موضوعات فراوان است که هرکسی در هر موضوعی متناسب با تربیت دینی کودک و نوجوان توانمندی داشته باشد و بنویسد یقیناً چیزی را نوشته که ضرورت دارد. من معتقدم که این سه قشر یعنی پدر و مادر، معلمان و مربیان و روحانیان نیازمند به مطالعه‌ منابعی هستند که با رویکرد دینی به مساله‌ تربیت پرداختند و کودکان نوجوانان نیازمند خواندن داستان‌های واقعی یا رمان‌ها و داستان‌های خیالی که خلق شده توسط ذهن نویسنده هستند تا با مفاهیم دینی آشنایی عمیقی پیدا کنند. مثلاً اگر ما به پدر و مادر و معلم روحانی می‌گوییم برای دعوت بچه‌ها به نماز چه مهارت‌هایی را باید در نظر بگیرند؟ به چه اصولی باید توجه داشته باشند؟ باید کتاب‌های متعددی برای قشر کودک و نوجوان داشته باشیم که با زبان‌های مختلف در قالب‌های مختلف، نماز را به آن‌ها بچشانند. من روی تعبیر چشاندن هم حرف دارم واقعاً وقتی در یک کتاب  زیبایی نماز و آرامش نماز را بچشند، دوست دارند که در عالم واقعی این زیبایی و این آرامش را تجربه کنند.

جلد سوم را با موضوع نفوذ از راه حجاب زنان می‌نویسم

* آیا نوشتن در این ژانر را ادامه خواهید داد؟ از مجموعه ایلیا و حیفیا کتاب جدیدی در دست نگارش دارید؟

دوست دارم واقعاً این موضوع را ادامه بدهم. اصلاً وقتی شروع کردم و جلد اول بیرون آمد بنا بر این بود که ادامه بدهم، به همین دلیل هم جلد دوم را نوشتم و یک طرح بسیار گسترده از ایلیا و حیفیا در ذهنم بوده و هست اما کثرت مشغله‌ها فعلاً یک ترمز خیلی محکم به این کار زده که امیدوارم هر چه زودتر بتوانم به ادامه‌ کار بپردازم. در جلد سوم دوباره بحث نفوذ است ولی با عنصر زنان است جلد سوم هنوز تمام نشده و حدود 10-15 درصدی از آن مانده ولی به دلایلی نتوانستم ادامه بدهم. آنجا بحث زنان و نحوه‌ نفوذ تفکرات صهیونیستی تفکرات تمدن غربی به جامعه‌ی اسلامی توسط صهیونیست‌ها از طریق  زنان با محوریت مقوله‌ای به نام حجاب بود یعنی حجاب آنجا خیلی برجسته ‌است.

خیال بچه‌ها در تصویرسازی باید آزاد باشد

* تا آنجا که من کتاب‌های شما را دنبال کرده‌ام، تصویرسازی برای شما و انتشارات کتاب فطرت بسیار مهم است و حتی کتاب بزرگسال شما هم همراه با تصویرهای جذاب و قابل تأمل است. مشخصاً مساله تصویرسازی در کتاب کودک و نوجوان اهمیت بسیار بیشتر دارد. درباره اهمیتی که این موضوع برایتان دارد، دقت نظرهایی که به خصوص برای تولید تصاویر این دو کتاب به کار بردید برای ما توضیح می‌دهید؟

درباره تصویرسازی واقعیتش احساس می‌کنم که ما کار دقیق تربیتی تصویرسازی نکردیم. من اصلاً نمی‌خواهم بگویم تصویرسازی کتاب بسیار ایده‌آل است نه خودم نمره‌ خیلی بالایی به تصویرسازی کتاب نمی‌دهم. چه در حوزه‌ بزرگسال چه در حوزه‌ کودک و نوجوان.البته همه‌ تلاشم را می‌کنم که با مشورت با دوستان هنری بتوانیم یک تصویرسازی ایده‌آل را ارائه بدهیم ولی چون خودم به شدت آرمانگرا هستم نمی‌توانم به این راحتی به این تصویرسازی‌ها قانع شوم.

اما درباره‌ی تصویرسازی کتاب ایلیا و حیفیا یکی از دغدغه‌ها این بود که مخاطب من چندان خیالش به تصرف من در نیاید و اجازه بدهم شخصیت‌ها را خودش تصور کند و من فقط یک اندازه‌ حدقل به آن کمک کنم به همین دلیل هم اگر دقت کرده باشید به نوع تصویرگری ما در کتاب ایلیا و حیفیا جزییات به شدت کم آمده. بعضی از چهره‌ها تقریباً چهره‌های ماتی هستند. مثلاً آقا سید محمد در روستای ایلیا که امام جماعت مسجد و به گونه‌ای رهبر فکری اهل روستا است در تصویرگری ما فقط یک تصویر مبهم بدون جزییات دارد چون بنده معتقدم که حق بچه‌هاست که خیالشان آزاد باشد تصور کنند و تصویرسازی اینجا فقط یک کمک کار باشد نه صفر تا صد کار.

* نکته‌ای باقی مانده که دوست داشته باشید درباره این دو کتاب بگویید؟

نکته‌ خاصی ندارم جز التماس از همه‌ خواننده‌های شما برای اینکه دعا کنند تا خدا توفیق بدهد همیشه در خدمت و غلام اهل بیت علیهم السلام باشم و بتوانم در این راه به اندازه‌ توان خدمت کرده باشم.

انتهای پیام/

source

توسط spideh.ir