مذاکره می‌ کنیم اما با عزت

روزنامه وطن‌امروز نوشت:

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه روز گذشته در مصاحبه با شبکه الغد بر آمادگی ایران برای ادامه مذاکرات هسته‌ای تاکید کرد. عراقچی در این مصاحبه توضیح داد دکترین نظامی ایران هیچ‌گاه بر مبنای تملک سلاح هسته‌ای نبوده و ایران همچنان آماده‌ مذاکرات شرافتمندانه بر اساس احترام و منافع متقابل است. او یادآور شد حتی با وجود خروج آمریکا از برجام، ایران میز مذاکره را ترک نکرده است. این رویکرد، به‌روشنی تعهد ایران به دیپلماسی و تلاش برای حل مسائل از طریق روش‌های مسالمت‌آمیز را نشان می‌دهد.  همزمان با این اظهارات، رفتار و ادبیات برخی رسانه‌ها و شخصیت‌های سیاسی اصلاح‌طلب با انتقاداتی جدی روبه‌رو است. این افراد به جای تقویت بازوی رسانه‌ای دیپلماسی ایران، مطالبی منتشر کردند که نه‌تنها نشانی از حمایت از تیم مذاکره‌کننده ندارد، بلکه حاوی «پالس ضعف» است که می‌تواند موضع ایران در مذاکرات را تضعیف کند و به نظر می‌رسد با این هدف نگاشته شده‌اند تا وزیر امور خارجه ایران نیز دست بسته در مقابل ترامپ نشسته و هر چه او گفت چشم بگوید. این رویکرد که شلیک به میز مذاکره محسوب شده و اهداف مذاکره را قبل از تشکیل میز نابود می‌کند اما با اصول سیاست خارجی ایران در تضاد است.

اصل مذاکره، همواره یکی از ارکان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است اما این مذاکرات باید بر اساس عزت و از موضع قدرت انجام شود. مذاکره از سر استیصال و ارسال پیام‌های ضعف، نه‌تنها مذاکرات را به بن‌بست می‌کشاند، بلکه اعتماد به دیپلماسی ایران را نیز خدشه‌دار می‌کند. رسانه‌ها، شخصیت‌های سیاسی و تحلیلگران باید به‌ جای تضعیف موضع ایران، با تقویت اعتماد عمومی و حمایت از تیم مذاکره‌کننده، زمینه را برای موفقیت مذاکرات فراهم کنند. تنها در این صورت است که می‌توان به نتایجی دست یافت که منافع ملی را تضمین و عزت ایران را حفظ کند. مذاکره‌کنندگان ایرانی باید در شرایطی وارد مذاکره شوند که موضع ایران از قدرت برخوردار باشد. مذاکره از سر استیصال، مذاکره نیست، بلکه پذیرش دستورات طرف مقابل است. این نوع رفتار، طرف مقابل را به طرح مطالباتی تشویق می‌کند که در نهایت به زیان منافع ملی خواهد بود. برای تحقق یک دیپلماسی موفق مذاکره باید در زمانی انجام شود که ایران توانسته باشد با تقویت زیرساخت‌های داخلی و هم‌پیمانی با کشورهای دیگر، قدرت چانه‌زنی خود را افزایش دهد.

******

شایعه‌ای که با تکذیبش اشاعه یافت

روزنامه جوان نوشت:

شورای اطلاع‌رسانی دولت شایعه استعفای رئیس جمهور را تکذیب کرد، بی‌آنکه این شایعه فراگیری خاصی در رسانه‌ها داشته باشد یا به شکلی جدی در جایی مطرح شده باشد. آنچنان چنین شایعه‌ای شنیده نشده بود که خود تکذیب آن در واقع اولین قدم برای شنیده شدن رسمی آن بود و بسیاری افراد پس از دیدن خبر تکذیب از سوی شورای اطلاع رسانی دولت، می‌گفتند که چه زمانی و کجا و از سوی چه کسانی چنین شایعه‌ای مطرح شده است که حالا دولت مجبور به واکنش رسمی شده است!

زمانی که شورای اطلاع رسانی دولت تصمیم گرفت واکنشی رسمی به شایعه استعفای پزشکیان داشته باشد، اغلب افراد نمی‌دانستند چنین شایعه‌ای وجود دارد. همزمان رسانه‌های حامی دولت شروع به مقصرتراشی برای شیوع چنین شایعه‌ای کردند و حتی تصمیم گرفتند با افرادی در مورد آن مصاحبه بگیرند، بدون آنکه روشن باشد کدام منبعی گفته که رئیس‌جمهور استعفا داده است. عبدالله گنجی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر اصولگرا در شبکه ایکس نوشت: «خبرنگار محترمی از یک رسانه دولت تماس گرفته، می‌خواهد در نقد آنهایی که استعفای رئیس‌جمهور را طرح کرده، مصاحبه کنم. گفتم چندتا از آن منابعی را که گفتند بفرست ببینم، بعد چشم. متنی را فرستاده و گفته که به بدون منبع بودن بپرداز.» متنی هم که برای گنجی فرستاده، جالب است و در آن نوشته شده که «در مورد شایعه استعفای رئیس‌جمهور هیچ منبع رسمی وجود ندارد. همه به پخش آن در فضای مجازی اشاره کردند و حتی اسمی از هیچ کانال و گروه غیررسمی هم نیست!»

همین اتفاق نشان می‌دهد که تیم رسانه‌ای دولت به دنبال ساخت خبر از «تقریباً هیچ» بوده است و وقتی این خبرسازی در موضوع مهمی همچون شایعه استعفای رئیس‌جمهور صورت می‌پذیرد، به نظر می‌رسد تلاشی برای مظلوم‌نمایی از دولت، بر مبنای تقبیح مخالفان فرضی و جدال با دشمنان خیالی است و در این مسیر برایشان اهمیتی هم ندارد که فضای روانی جامعه چگونه بر هم می‌خورد! برخی رسانه‌های اصولگرا هم از سر خیرخواهی برای کشور، همراه این بازی رسانه‌ای حامیان دولت شده‌اند، بی‌آنکه متوجه باشند که اصل ماجرا از کجا آب خورده است و برخی حتی تا این مرحله هم پیش رفته‌اند که جریان انقلابی را متهم به چنین خبرسازی‌هایی کنند.

اصلاح‌طلبان که در غوغازیستی و هیاهو برای هیچ و موضوع‌سازی از شایعات نه چندان جدی استاد هستند، با انتشار مطالب متعدد، گرفتن مصاحبه و نوشتن تحلیل‌های پر حجم و نشان دادن واکنش‌های رسمی، تلاش کردند این شایعه را خیلی جدی نشان دهند، در حالی که اگر قصدی برای جنجال‌آفرینی به منظور نمایش دروغین مظلومیت دولت نبود، صرف بازتاب اقدامات روزانه دولت و شخص رئیس‌جمهور کافی بود تا معلوم شود که شایعه استعفا صحت ندارد. باید روشن شود اهداف اصلاح‌طلبان از اینکه به دروغ پخش کنند که دولت تحت فشار است، چیست. واکنش رسمی برای زمانی است که شایعه از منابعی رسمی – همچون رسانه‌های معتبر داخلی تا خارجی- یا از زبان فردی معتبر بیان شده باشد و در واقع شایعه اعتباری داشته باشد. اما وقتی اصل شایعه بسیار بی‌اعتبار، این دمیدن‌ها بر تکذیب آن و تحلیل‌نویسی روی آن در واقع کمک به بیشتر شنیده شدن شایعه است.

******

انتقاد کیهان از صحبت‌های محسن هاشمی

روزنامه کیهان نوشت:

محسن‌هاشمی به بهانه حوادث سوریه به تجلیل از پدر مرحوم خود پرداخت. رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران، در روزنامه سازندگی نوشت: «با آغاز بهار عربی در ۱۵ سال قبل، مواضع مختلفی در کشور نسبت به این موضوع گرفته شد که بی‌تاثیر از حوادث سال ۱۳۸۸ نبود. برخی از افراد و شخصیت‌ها، بدون در نظر گرفتن نظر مردم صرفاً براساس مواضع و روابط از برخی از این انقلاب‌ها حمایت و برخی را محکوم می‌کردند و بر این اساس از انقلاب مصر و سقوط حسنی‌مبارک استقبال، و با تلاش‌ها در سوریه مخالفت می‌کردند. اصل حق تعیین سرنوشت هر کشور توسط مردم آن کشور موضوعی نیست که قابل جدایی از انقلاب اسلامی باشد و بارها مورد تاکید امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب قرار گرفته است. اما بعضی اظهارنظرهای اصولی و دلسوزانه آیت‌الله‌ هاشمی با تخریب افراطیون مواجه شد. یکی دیگر از ریشه‌های اصلی سقوط در سوریه، فقر و فلاکت عمومی مردم سوریه حتی در میان نیروهای نظامی و امنیتی این کشور ناشی از هجمه دشمنان و سیاست‌های غلط حکمرانی بود، ناترازی‌ها که مترادف محترمانه کسری بودجه و ورشکستگی اقتصاد ملی است، حکومت سوریه را از پا درآورد و متاسفانه امروز همین ناترازی‌ها، اقتصاد ملی ایران را تهدید می‌کند. اگر امروز آیت‌الله‌ هاشمی زنده بود حتماً به مسئولان سه قوه و سایر ارکان کشور توصیه می‌کرد به نظرات مردم برای اداره کشور توجه شود».

الیته آقای محسن‌ هاشمی عادت دارد هر اتفاقی را بهانه کند و به تحسین مرحوم پدر بپردازد. اولا مرحوم‌ هاشمی در فتنه آمریکایی- انگلیسی- و صهیونیستی سال ۱۳۸۸ متاسفانه در همان زمینی نقش‌آفرینی کرد که نقشه و طراحی دشمن بود و در این مسیر مشخصا موسوی و برخی اطرافیانش از قبل هماهنگ شده بودند. مرحوم‌هاشمی آن روز به جای این که کنار اکثریت بایستند و از جمهوریت و اسلامیت در برابر دیکتاتورهای اشرافی غربگرا پاسداری کند، بازیچه شبکه القا‌کننده تقلب شد و حال آن که به اذعان کسانی حتی مثل خاتمی و تاجزاده و عطریانفر و ده‌ها نفر دیگر از مدعیان اعتدال و اصلاحات، تقلب آن هم در حد یازده میلیون رای امکان نداشت. 

ثانیا ماجرای سوریه با ماجرای مصر و بحرین و تونس کاملا متفاوت بود. اگر در سه کشور اخیر خود مردم این کشور به اعتراض علیه دولت‌های آمریکایی برخاسته بودند و توسط آمریکا و غرب هم سرکوب شدند، در سوریه گروه‌های تروریستی (و نه مردم) میداندار بودند که وابستگی مطلق به سرویس‌های متخاصم خارجی داشتند و بخش مهمی از اعضای آنها نیز نه سوری، بلکه تروریست‌های وارداتی از دیگر کشورها محسوب می‌شوند.

******

وزارت بهداشت به چه کاری مشغول است؟!

روزنامه سیاست‌روز نوشت:

طی چند روز گذشته دو حادثه بسیار دهشتناک در حوزه پزشکی کشور رخ داده است که طی سال‌های اخیر در کشور بی‌سابقه بوده است. ۱-کور شدن ۹ نفر در یک روز در بیمارستان نگاه تهران ۲-تزریق آب مقطر بجای داروی شیمی درمانی به بیماران سرطانی در تبریز.

خواننده و بیننده خبر شاید تعجب کند که چگونه چنین اتفاقاتی می‌تواند در کشور رخ داده باشد؟ وزارت بهداشت کجاست؟ سازمان نظام پزشکی کجاست؟! واقعاً اگر چنین حوادثی در کشورهای دیگر رخ می‌داد مسئولان امر برای برخورد با چنین تخلفاتی چه می‌کردند؟ چگونه می‌شود باور کرد که کادر درمان یک بیمارستان آنقدر بی‌توجه باشند که به بیمار سرطانی در حال مرگ بجای تزریق داروی مخصوصش، «آب مقطر» تزریق می‌کنند!! در کدام ذهن ناقصی چنین افکاری می‌گنجد که چنین رفتاری را شاهد هستیم؟ مگر این‌ها همان کادر درمانی نیستند که بالغ بر ده‌ها شهید در اوج کرونا تقدیم کشور کردند؟ حال چگونه می‌توان باور کرد از درون این جامعه محترم، چنین افرادی رشد و نمو کرده و جامعه بهداشت و درمان کشور را بد نام می‌کنند؟ چگونه می‌شود در بیمارستان هیچکس ناظر بر عملکرد این جنایتکاران نبوده که داروی بیمار سرطانی را بدزدند و در بازار آزاد بفروشند و بجایش آب تزریق کنند؟! وزارت بهداشت کجاست؟ سازمان نظام پزشکی با آن همه «دک وپزش» که باید حافظ منافع مردم باشد چه اقداماتی را انجام داده است که جامعه از آن بی اطلاع است؟

آقای وزیر بهداشت باید پاسخ دهد چگونه می‌توان ۹ بیمار خانم و آقا در یک روز و در یک اتاق عمل توسط پنج جراح چشم پزشک عمل ساده آب مروارید انجام دهند وبعد از چند روز همگی کور و نابینا شوند؟! جل الخالق از این همه بی‌انصافی، بی‌توجهی و بی‌نظارتی و برخورد قاطع؟ آقای وزیر بهداشت بعد از انتشار خبر این فاجعه اولین کار پلمب و تعطیل کردن بیمارستان نگاه بود تا مردم بفهمند در وزارت بهداشت عزم و اراده‌ای برای برخورد با چنین رفتارهایی وجود دارد! آقای ظفرقندی جنابعالی که در سازمان نظام پزشکی مسئولیت داشته‌اید و از وضعیت پشت پرده کاسبان برخی پزشکان مطلع هستید چرا هیچ حرکت قاطعی را ازشما ندیدیم و حتی از زیر مجموعه تان هم خبری نیست و مردم در بی‌خبری محض هستند! به هر حال دیر یا زود مردم از طریق دستگاه قضا از جزئیات این جنایتات مطلع خواهند شد ولی در حافظه مردم و افکارعمومی می‌ماند به یادگار آقای وزیر!

******

چگونه سونامی روانی علیه جامعه ایران را سد کنیم؟

روزنامه قدس نوشت:

موج عملیات روانی سازمان‌یافته دشمنان از بیرون مرزها علیه کشورمان، با بهره‌برداری از تحولات منطقه دیگر عملاً به سیل و سونامی تمام‌عیاری تبدیل شده که نحوه مواجهه با آن الزامات خاص خود را طلب می‌کند. تحولات مذکور از یک توطئه پشت‌پرده پیچیده و برنامه‌ریزی شده از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر متحدان علیه جمهوری اسلامی ایران حکایت دارد. آن‌ها با هدف جدایی انداختن میان مردم و نظام، هر روز موضوعی را علم کرده و در نهایت می‌کوشند ملت را تحریک کرده و اهداف خود را پیش ببرند.

آخرین نمونه از این دست، برجسته کردن شایعه استعفای رئیس جمهور بود. این شایعه انعکاس گسترده‌‏ای در شبکه‌‏های اجتماعی داشت و گروهی از اکانت‌‏های عموماً بدون شناسنامه آتش‌بیار این معرکه می‌شوند. جنگ روانی و شناختی تمام عیار علیه کشورمان چند ماهی می‌شود کلید خورده است. آن‌ها می‌خواهند از هر نمدی کلاهی برای خود بسازند و در این آشفته بازار منطقه، کلاه گشادی سر مردم ایران بگذارند. لزوم برنامه‌ریزی جدی توسط تصمیم‌سازان برای مقابله با توطئه دشمنان و البته از بین بردن زمینه‌هایی که نارضایتی مردم را به دنبال داشته، ضروری می‌کند. می‌طلبد قوای مقننه و اجرائیه با درک اوضاع، این‌گونه مسائل حاشیه‌ای را در اتاق‌های فکر و محافل خصوصی حل کرده و مسائل مهم را در اولویت قرار دهند.

نکته دیگر مدیریت فضای مجازی است. این فضای بی‌دروپیکر مانند اسب افسارگسیخته می‌تواند شهروندان و به‌ویژه جوانان و نوجوانان ما را به هر سمت و سویی بکشاند؛ بنابراین سازماندهی آن برای مقابله با نقشه‌های دشمن از نان شب هم واجب‌تر است. مقابله با افرادی که در این فضا کاری جز یأس‌پراکنی و هراس‌افکنی میان مردم ندارند هم کاری بسیار مهم است.

******

یک ادعا درباره نقش زنگنه در ناترازی انرژی

مالک شریعتی، عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی پیرامون بحث ریشه یابی ناترازی انرژی در کشور به سایت جهان‌نیوز گفت: «ناترازی های انرژی لاقل از ابتدای دهه نود تشکیل شده و در آن هم زیر ساخت‌های مورد نیاز برای رفع ناترازی پیگیری نشده است. ما ناترازی را در حوزه تولید و مصرف باید جبران می کردیم و جبران بکنیم. در حوزه تولید باید افزایش تولید صورت بگیرد هم تولید برای افزایش نفت و گاز کشور، هم تمهید برای فشارافزایی میدان پارس جنوبی، تولید فرآورده‌ها در پالایشگاه‌ها و هم تولید برق در نیروگاه ها».

شریعتی افزود: «در دهه نود دولت آقای روحانی متاسفانه اهتمام جدی به این موضوع نداشت و صراحتا هم می‌گفتند که ما اعتقادی به ساخت نیروگاه و پالایشگاه نداریم و عملا کشور با یک عقب ماندگی در این حوزه مواجه شد. نقش آقای زنگنه در این موضوع پر رنگ است؛ علت هم این است که وزارت نفت در حوزه انرژی بالادستی محسوب می شود و وزارت نیرو پایین دستی؛ یعنی وزارت نیرو از تبدیل انرژی تبدیل برق می کند. در واقع وزارت نیرو منبع اولیه نیست و گاز و گازوئیل و نفت کوره و امثال اینها در نیروگاه ها به برق تبدیل می شود و برق توزیع می‌شود. طبیعتا از جهت ساختاری مسئله اصلی وزارت نفت است؛ صرف نظر از اینکه بداند مقصر هست یا نیست».

نماینده مردم تهران تاکید کرد: «در حوزه تولید کم کاری شده و مسائلی مانند افزایش ظرفیت تولید در پالایشگاه ها در حال پیگیری است. در همین زمینه معطل ماندن قانون پتروپالایشگاه‌ها محل اشکال است. شاید بیش از پنج سال از تصویب این قانون در مجلس دهم می گذرد و هر سه دولت دوادزهم، سیزدهم و چهاردهم هنوز این قانون را کاملا اجرا نکردند که ظرفیت پتروپالایشگاهی کشور افزایش پیدا بکند و محصولات کم سولفور در اختیار مصرف کنندگان قرار بگیرد. امروز راجع به موضوعاتی صحبت می کنیم که در خیلی از کشورهای دنیا در نیروگاه هایشان مصرف می شود ولی در آنجا خب کم سولفور هست و آلودگی ندارد. ولی در اینجاها سولفورش بالا است و اگر قانون پتروپالایشگاه‌ها سر وقت اجرا می شد و پروژه های کیفی سازی محصولات پالایشگاهی و هم چنین احداث پترو پالایشگاه ها زودتر انجام می شد ما سریع تر می توانستیم به محصولات با سولفور کم تر و با آلودگی کمتر برسیم که مشکلی برای استفاده نداشته باشیم».

******

برسد به دست خانم سخنگوی دولت 

سایت خبرآنلاین نوشت:

«برای نخستین بار در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران بود که دکتر پزشکیان به عنوان رئیس‌جمهور از مردم عذرخواهی کرد، این اتفاقی مهم و نشان از بزرگی درون آدمی است.» این جمله ای است که فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت چهاردهم روز گذشته بیان کرد. او در حالی پزشکیان را اولین رئیس جمهوری دانست که از مردم به خاطر مشکلات کشور عذرخواهی کرد، که بار دیگر تیر تیز انتقادات را به سمت خود کشید. در واقع، ادعای سخنگوی دولت درست نبوده و مسعود پزشکیان اولین رئیس جمهور عذرخواه ایران نیست. تاریخ جمهوری اسلامی ایران تا به اکنون ۹ رئیس جمهور را به خود دیده است و در طی ۴۵ سالی که از عمر انقلاب اسلامی می گذرد، بارها و بارها روسای جمهوری بودند که به سبب مشکلات اقتصادی، اجتماعی و … از مردم عذرخواهی کردند. برهمین اساس، به بررسی چند موارد از عذرخواهی روسای جمهوری می پردازیم.

سیدمحمد خاتمی، یکی از همان روسای جمهوری است که در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۸۰، در حالی که چند ماه از روی کار آمدن دولت هشتم می گذشت، از مردم عذرخواهی کرد. او در مراسم گشایش مرکز تحقیقاتی، پژوهشی و درمانی قلب و عروق تهران در تالار همایش خطاب به مردم گفته بود: «هم به خاطر نقص‌ هایی که به عنوان مدیر منتخب در خود و همکارانم وجود دارد از این ملت شریف عذرخواهی می کنم و هم به خاطر خطاهایی که نکرده‌ ام.»

حسن روحانی، از دیگر روسای جمهوری است که چندین بار در طول دوران ۸ سال ریاست جمهوری اش، از مردم عذرخواهی کرد. او اولین‌ بار در سال ۹۲ به خاطر مشکلاتی که در توزیع سبد کالا برای مردم به وجود آمده بود در یک برنامه زنده تلویزیونی از ملت ایران عذرخواهی کرد. روحانی همچنین در اواخر دولت دوازدهم هم در حالی اعتراضات مردم در نقاط مختلف ایران به دلیل خاموشی‌های مکرر شدت گرفته بود، خطاب به مردم بیان کرد: «البته نسبت به مردم عزیزی که در این روزها دچار مشکل و رنج شدند، عذرخواهی می‌کنم». با این حال، روحانی با پایان رسیدن 8 سال ریاست جمهوری اش، در آخرین جلسه هیأت دولت، از مردم حلالیت طلبید و گفت: «اگر عیب یا نقصی داشتیم از مردم عذرخواهی و طلب عفو و رحمت می‌کنیم.»

اگر چه دوران ریاست جمهوری شهید سید ابراهیم رئیسی با یک اتفاق تلخ به پایان رسید اما او نیز در طول زمانی که سکانداری قوه مجریه را برعهده داشت، چندین بار از مردم عذرخواهی کرد. اولین عذرخواهی شهید رئیسی را می توان در مهرماه ۱۴۰۰ دانست که از مردم کهگیلویه و بویراحمد بدلیل فراهم نبودن امکان دیدار حضوری و عمومی به علت کرونا عذرخواهی کرد. او همچنین زمانی که در دی ماه ۱۴۰۰ به استان قم سفر کرده بود، در اجتماع گروهی از مردم این استان اعلام کرد که «ما بدهی به مردم این استان داریم و عذرخواهی می‌کنم که نتوانستم به دلیل شرایط کرونایی در میان اقشار مختلف مردم از جمله جوانان باشم.»

هر چند که این موارد، تنها بخشی از عذرخواهی روسای دولت از مردم است اما این اقدام در میان روسای دولت در همه دنیا، مسبوق به سابقه است. در این میان، می توان به سخنگوی دولت توصیه کرد که پیش از سخن گفتن با قطعیت، نگاهی به تاریخ عملکردهای روسای جمهور پیشین انداخته یا از مشاورانش کمک بگیرد.

******

گاف «دلار همتی»

روزنامه جوان نوشت:

افزایش نرخ ارز که در دولت قبل دلایل اقتصادی داشت و به آسیب زدن به اقتصاد کشور منجر شده بود، هم اکنون دلیل سیاسی دارد و بانک مرکزی در مدیریت بازار ارز موفق بوده است. اینها مجموعه برداشتی است که از صحبت‌های چند ماه اخیر وزیر اقتصاد می‌شود. در شرایطی که این روز‌ها دلار در حال ثبت رکورد‌های جدید است، قاعدتاً انتظار می‌رود وزیر اقتصاد به عنوان متولی سیاستگذاری‌های پولی و مالی و همچنین بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر توضیحاتی منطقی درباره چرایی آن بدهد، اما در واکنشی عجیب عبدالناصر همتی که روز گذشته نمایندگان مجلس او را برای توضیح درباره نوسانات شدید ارز به مجلس فراخوانده بودند، غافلگیر شد و دور از ذهن نبود که در صورت تداوم بیشتر جلسه، نمایندگان از برگزاری نشست از وزیر اقتصاد عذرخواهی و از بابت نوسانات اخیر ارزی تشکر کنند!

وزیر اقتصاد در نشست روز گذشته کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه اگر شرایط عادی بود قیمت دلار الان باید ۷۳‌هزار تومان می‌بود، گفت: «ثابت نگه داشتن نرخ دلار باعث افزایش فساد و کاهش صادرات می‌شود. هر زمان فاصله قیمت دلار در بازار آزاد با نرخ دولتی زیاد می‌شود؛ سفته‌بازی نیز زیاد می‌شود و بانک مرکزی نمی‌تواند بازار را کنترل کند». صحبت‌های همتی در خصوص نرخ دلار ۷۳‌هزار تومانی و به نوعی به رسمیت شناختن این نرخ، در شرایطی است که پیش از این در دولت سیزدهم او انتقادات زیادی را به سیاست‌های ارزی دولت و افزایش قیمت‌ها وارد دانسته بود. 

همتی در پیامی در صفحه شخصی خود نوشته بود: «جناب آقای رئیسی، آنچه در بازار ارز و سکه می‌گذرد، برخلاف نظر شما، فعالان اقتصادی را خیلی هم نگران کرده است و شکی در تأثیر مستقیم منفی آن در زندگی و معیشت مردم نیست.» انتقاد همتی از سیگنال انتظارات تورمی به دولت سیزدهم در شرایطی است که روز گذشته خود او با اعلام دلار ۷۳‌هزار تومانی به نوعی سیگنال کاهش نیافتن نرخ دلار را داد؛ موضوعی که واکنش‌های زیادی را به همراه داشت.  در شرایطی که نرخ دلار تلگرامی روز گذشته به ۷۷‌هزارو ۵۰۰ تومان رسید، این انتظار وجود دارد وزارت اقتصاد از اتخاذ سیاست‌های دوگانه در برخورد با چالش‌ها بپرهیزد و بانک مرکزی در مدیریت بازار ارز آزاد جدی‌تر عمل کند چراکه اگر نتوانیم دلار بازار آزاد را مهار کنیم، سایر نرخ‌ها پشت سر نرخ بازار آزاد ارز حرکت خواهند کرد. 

کارشناسان علاوه بر دلایل سیاسی گرانی‌های اخیر ارز، سیاست‌های ارزی دولت چهاردهم را نیز در افزایش نوسانات ارز مؤثر می‌دانند. یکی از این موارد به حذف ارز نیمایی بازمی‌گردد که ۲۴ آذر ماه انجام شد. بر این اساس نرخ دلار نیمایی با قیمت حدود ۵۴‌ هزار تومان حذف و قیمت‌ها بر اساس نرخ‌های توافقی که حدود ۶۲ تا ۶۳‌ هزار تومان است، رسید. این تصمیم اگرچه با هدف شفافیت و کاهش رانت صورت گرفت، اما انتقاد بسیاری از کارشناسان را به همراه داشت، کما اینکه طی ۱۰ روز گذشته نیز روند افزایش قیمت ارز در بازار آزاد تشدید شد. به نظر می‌رسد در برخورد دولت با ارز آزاد به نوعی شاهد نادیده‌انگاری و به اصطلاح گردن نگرفتن آن باشیم.

******

برق‌خوری بعضی از سفارت‌خانه‌ها

خبرگزاری فارس نوشت:

در حالی‌که کارگران برخی صنایع کوچک به خاطر بی‌برقی اخراج می‌شوند، یک سفارتخانه فقط در یک ماه به اندازه کارخانه‌ای با ۵۰۰ کارگر برق مصرف کرده است. پس از سفارت ایتالیا، این دومین سفارتخانه‌ با مصرف نجومی است که قبض برق آن به دست خبرنگار فارس می‌رسد. ماه گذشته عضو کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی از طرحی رونمایی کرد که بر مبنای آن سفارت‌خانه‌ها باید قیمت انرژی را بر مبنای ارزش برق در کشور خود پرداخت کنند.

برقی که این سفارتخانه در این مدت مصرف کرده بر مبنای قیمت انرژی در آن کشور حدود ۵۰۰ میلیون تومان ارزش دارد، در حالیکه با برق ارزان ایران، هزینه پرداختی توسط این مجموعه کمی بیشتر از ۲۰ میلیون تومان بوده است. به معنای دیگر ۴۸۰ میلیون تومان یارانه انرژی از جیب همه مردم ایران فقط در یک ماه به این سفارتخانه پرداخت شده است.

 

source

توسط spideh.ir