حمیدرضا قنبری‌ها از دوران کودکی تا به امروز، همواره عاشق علم بوده است. برای او، علم پنجره‌ای به سوی زیبایی‌های جهان است و این شگفتی‌ها به او کمک کرده تا تجربه‌ای غنی‌تر از زندگی داشته باشد. با این حال، نگاه او به علم قبل از ورود به دانشگاه بسیار متفاوت از امروز بود. در دوران نوجوانی، او فکر می‌کرد که علم قادر است به تمامی پرسش‌های جهان پاسخ دهد و هیچ بخشی از جهان از دسترس آن دور نخواهد ماند. اما پس از ورود به دانشگاه و شروع فعالیت در حوزه روزنامه‌نگاری علمی، متوجه شد که داستان علم و حقیقت بسیار پیچیده‌تر از تصورات اوست.

**حقیقت از نگاه ما یا علم؟**
حقیقت مفهومی است که می‌تواند ابعاد و معانی مختلفی داشته باشد. آنچه ما به عنوان حقیقت می‌پذیریم، اغلب بر اساس تجربیات شخصی، باورهای فرهنگی و تفسیرهای فردی شکل می‌گیرد. اما اگر بخواهیم حقیقت را از منظر علم بررسی کنیم، چه؟ به عنوان مثال، آیا زمین گرد است؟ اکثر افراد بدون تردید پاسخ مثبت می‌دهند. اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، زمین کاملاً گرد نیست. قطر زمین از استوا حدود 12756 کیلومتر است، در حالی که از قطب شمال تا قطب جنوب این عدد به 12712 کیلومتر می‌رسد. بنابراین، زمین شکلی تقریباً کروی دارد و کاملاً گرد نیست. اگر ویژگی‌های سطحی مانند کوه‌ها، دره‌ها و اقیانوس‌ها را نیز در نظر بگیریم، توصیف دقیق‌تر از شکل زمین دشوارتر می‌شود. این مثال نشان می‌دهد که مفهوم حقیقت در علم بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که در گفتار روزمره استفاده می‌شود.

**آیا علم می‌تواند پاسخ نهایی ارائه دهد؟**
برای درک بهتر این موضوع، می‌توان به مثال گرانش اشاره کرد. ما می‌دانیم که اجسام در سقوط آزاد با سرعت یکسان به زمین برخورد می‌کنند (در صورت نبود اصطکاک). این یک حقیقت کاربردی است که بارها و بارها تأیید شده است. اما وقتی سؤال می‌کنیم «جاذبه چیست؟»، این پرسش به ماهیت گرانش مربوط می‌شود. برای گالیله، گرانش به معنای شتاب اجسام به سمت پایین بود. نیوتن آن را نیرویی بین اجسام پرجرم تعریف کرد و انیشتین گرانش را انحنای فضا-زمان در حضور جرم یا انرژی دانست. اما آیا نظریه انیشتین آخرین کلام در این زمینه است؟ احتمالاً نه. این عدم قطعیت نشان‌دهنده ضعف علم نیست، بلکه نشان‌دهنده قدرت آن است. علم بر پایه شک و انتقاد بنا شده و همین ویژگی باعث پیشرفت آن می‌شود.

**چرا باید به علمی که یقینی نیست، اعتماد کنیم؟**
اگر علم ادعا می‌کند که نمی‌تواند حقیقت نهایی را کشف کند، پس چرا باید به آن اعتماد کنیم؟ پاسخ این است که هیچ دستگاه معرفتی دیگری وجود ندارد که بتواند به اندازه علم در زندگی واقعی کاربرد داشته باشد. با وجود عدم قطعیت‌های علمی، ما توانسته‌ایم مریخ‌نوردها را به مریخ بفرستیم، خاک آن را تحلیل کنیم و یخ در قطب‌های آن کشف کنیم. این دستاوردها نشان می‌دهند که علم، با وجود محدودیت‌هایش، بهترین ابزار ما برای کشف واقعیت است.

**تنها ابزار عقلانی بشر برای کشف واقعیت**
تمامی نظریه‌های علمی کنونی، از مدل استاندارد ذرات بنیادی تا نظریه مهبانگ، موقتی هستند. این نظریه‌ها جهان را با دقت بالایی توصیف می‌کنند و در بسیاری از موارد موفق‌تر از چارچوب‌های قبلی عمل کرده‌اند. علم هرگز ادعای کشف حقیقت مطلق را نداشته است، اما همچنان تنها ابزار عقلانی بشر است که هم کار می‌کند و هم می‌توان به آن تکیه کرد. نتایج علمی ممکن است موقتی باشند، اما بهترین و معتبرترین روش‌ها برای فهم و کشف واقعیت را ارائه می‌دهند.

توسط spideh.ir