در بخش نخست بیان شد که کشور برای عبور از تحریمهای چهارگانه و خطر سیاست تهدید حداکثری در دوره ترامپ، نیازمند راهبردی واقعبینانه و عملگرایانه با نگاه به آرمانها است که با حفظ مصالح و حقوق اساسی ایران، مشکلات شدید اقتصادی و معیشتی مردم را کاهش داده و فرایند توسعه ایران را پیگیری کند. تحریمهای موجود به چهار حوزه بازمیگردد:
نخست، تحریمهای هستهای: این تحریمها که با برجام تعلیق شد، به صورت یکجانبه در دوران نخست ریاستجمهوری ترامپ از طرف آمریکا بازگشت و در صورت اجرای مکانیسم ماشه، برای همه کشورها الزامی خواهد بود.
ریشه اصلی این تحریمها، سطح بالای غنیسازی اورانیوم در ایران است که از سه درصد درجشده در برجام، ابتدا به 20 و سپس به 60 درصد رسید. برخی از چهرهها نیز در کشور از خروج از انپیتی و تغییر دکترین اتمی کشور سخن میگویند. فارغ از آنکه آیا اساسا و از نظر فنی و تجهیزاتی، کشور مورد تحریم و مراقبت شدیدی مانند ایران، امکان تولید بمب اتم در کوتاهمدت یعنی تا چند ماه را دارد یا نه؟ این پرسش مطرح است که آیا پرداخت چنین هزینه سنگینی در بروز مشکلات اقتصادی و مختلشدن توسعه کشور به مصلحت انقلاب است؟ هنگامی که ما بنا به فتوای رهبر انقلاب ارادهای برای حرکت به سوی ساخت بمب اتم نداریم، چرا با نپذیرفتن پروتکل الحاقی و همکاریهای داوطلبانه با آژانس فرصت ایرانهراسی را به دشمنان و رقبایمان میدهیم. نیاز اورانیوم برای بعضی از فعالیتها که 20 درصد را میطلبد یا برای زیردریایی با سوخت اتمی هم میتواند در مذاکرات با آژانس در حد لازم و زیر نظر آژانس تأمین شود.
– دوم، تحریمهای تروریستی: از دهه 60، دولت آمریکا به بهانه ارتباطات و حمایت از گروههای مقاومت لبنانی و فلسطینی، تحریمهایی علیه ایران وضع کرد که بهتدریج این تحریمها با فعالیت نیروی قدس و تقویت گروههای مقاومت تشدید شد و درحالحاضر به اوج رسیده است، اما در جریان حوادث اخیر، بخشی از نیروهای مقاومت مرتبط با ایران آسیب دیدند و بخشی نیز در حال تغییر استراتژی هستند. وقایع پس از هفتم اکتبر، آتشبس لبنان، تغییر رژیم در سوریه و آتشبس غزه برخی از این گروهها را نیز به تجدید نظر در مسیر خود سوق داده؛ بنابراین مناسب است ایران نیز با بررسی هزینه و نتیجه، موضوع را مورد بررسی و تأمل جدی قرار دهد. تا بتواند با حل مشکلات اقتصادی کشور دوباره در شرایط سیاستورزی جدی برای محور مقاومت قرار گیرد. و ایران را نیز بسازد.
– سوم، تحریمهای موشکی: انجام عملیات وعده صادق یک و دو، موجب شده تا نگاهها به ایران به دلیل دارا بودن موشکهای بالستیک با برد بیش از هزارو 500 کیلومتر بیشتر جلب شود. در این شرایط نیز به نظر میرسد دکترین موشکی و دفاعی کشور باید مورد بررسی و ارزیابی مجدد قرار گیرد؛ بهویژه آنکه برخی چهرهها از ضرورت ارتقای برد موشکهای بالستیک ایران از حیطه دو هزار کیلومتر به چند هزار کیلومتر و بینقارهای سخن میگویند، طبیعی است که فلسفه صنایع دفاعی و موشکی کشور جلوگیری از حمله و تجاوز دیگر کشورها به ایران است، نه تحریک و فراهمکردن فرصت برای ایرانهراسی.
– چهارم، تحریمهای حقوقبشری: این تحریمها که عمدتا پس از حوادث سال 1388 آغاز و در سالهای اخیر تشدید شده است، با ایجاد فضای آرامش در کشور، قابل خنثیسازی است. دولت جدید با شعار وفاق و کاهش تنشهای داخلی و حل محدودیتهایی نظیر فیلترینگ به موفقیتهایی در اعتمادسازی با مردم رسید و نظام نیز نیازمند افزایش سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی و بازآفرینی اعتبار رسانههای داخلی است؛ بنابراین میتوان با ایجاد اجماع در میان تصمیمسازان کشور، فضایی فراهم کرد که انتخابات آینده، با رونق و مشارکت حداکثری همراه شود، زندانیان سیاسی با رأفت و سعه صدر نظام آزاد شوند، فضای خودسانسوری و کاهش مخاطب و مرجعیت رسانههای داخلی تغییر کند و در یک کلام، وحدت و همراهی جایگزین فضای دوقطبی شود. اگر این اتفاقات رخ دهد، طبیعتا زمینهای برای تداوم تحریمهای حقوقبشری نظام وجود نخواهد داشت.
در مجموع میتوان گفت هر تلاشی در راستای کاهش سرمایه اجتماعی نظام و افزایش فشارها بر ایران، بازی در زمین دشمنان کشور است و هر قدمی در راستای اصلاح امور، افزایش کارآمدی و رفع تحریمها و موانع، خدمت به انقلاب است، بنابراین میتوان برنامهای منسجم، واقعگرایانه و عملگرایانه برای حفظ و تقویت انقلاب در دوران پیشرو ارائه داد، به شرط آنکه دچار افراط و تفریط نشویم.
source