آرمان امروز- عرفان بیوکنژاد؛ دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، اعلام کرد که نامهای به رهبر انقلاب اسلامی، ارسال کرده است. هدف از این نامه، دعوت به مذاکراتی برای دستیابی به توافقی جدید در خصوص برنامه هستهای ایران عنوان شده است.
در واکنش به این اقدام، رهبر انقلاب تأکید کردند که ایران تحت فشار و تهدید حاضر به مذاکره نیست و بیان داشتند که درخواستهای آمریکا برای مذاکره با هدف تحمیل خواستههای خود است و ایران چنین انتظاراتی را نمیپذیرد.
همچنین، سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران، در پاسخ به سؤالی درباره این نامه اظهار داشت که تاکنون هیچ نامهای دریافت نکردهاند.
این تحولات در حالی رخ میدهد که تنشها بین ایران و ایالات متحده افزایش یافته و نگرانیها درباره احتمال درگیری نظامی بیشتر شده است.
سیدمحمد علی ابطحی فعال سیاسی اصلاح طلب، با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی با مقامات و مسئولان نظام، گفت: به دنبال اعلام ترامپ مبنی بر ارسال نامهای به رهبر معظم انقلاب، انتظار شنیدن نظرات رهبری در دنیا بالاگرفته بود. خیلیها به دنبال این بودند تا رهبر انقلاب را تحت فشار قرار دهند تا یا گفتوگوی مستقیم با آمریکا را بپذیریم یا آماده یک درگیری وسیع و رویارویی با تهدیدهای ترامپ شویم.
در مجموع، به نظر میرسد که فضای کنونی برای آغاز مذاکرات جدید میان ایران و ایالات متحده مساعد نیست و هر دو طرف بر مواضع خود پافشاری میکنند.
هادی اعلمی فریمان، کارشناس سیاسی به روزنامه آرمان امروز گفت: در روزهای اخیر، انتشار خبر ارسال نامهای از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، به مقام معظم رهبری، بحثهای گستردهای را در محافل سیاسی و رسانهای برانگیخته است. بر اساس اظهارات ترامپ در گفتوگو با شبکه فاکس نیوز، وی در این نامه دو گزینه را پیش روی جمهوری اسلامی قرار داده است: پذیرش مذاکره یا مواجهه با اقدام نظامی. این مسئله به دلیل ماهیت تهدیدآمیز آن و همچنین سابقه سیاستهای ترامپ، واکنشهای بسیاری را در میان تحلیلگران و سیاستمداران به همراه داشته است.
وی ادامه داد: گزینه نخست که ترامپ مطرح کرده، ورود به مذاکره است. هدف اصلی این مذاکره، به نظر میرسد حلوفصل پرونده هستهای ایران باشد. اما در کنار آن، احتمالاً مسائل منطقهای، نقش ایران در محور مقاومت، توان موشکی جمهوری اسلامی و شاید حتی برخی دیگر از موضوعات مرتبط با سیاست داخلی و خارجی ایران نیز در دستور کار این گفتوگو قرار گیرد. با این حال، هنوز جزئیات دقیقی از مفاد این نامه منتشر نشده و مشخص نیست که آمریکا چه درخواستهایی را مطرح کرده و در مقابل چه امتیازاتی را در نظر گرفته است. اما با توجه به سیاستهای همیشگی واشنگتن، میتوان حدس زد که این درخواستها شامل محدودیتهای شدید بر توان هستهای و دفاعی ایران خواهد بود، موضوعی که در تضاد با سیاستهای کلان جمهوری اسلامی قرار دارد.
این کارشناس سیاسی اظهار کرد: در گزینه دوم، که ترامپ بهعنوان جایگزین مطرح کرده، در صورت عدم پذیرش مذاکره، گزینه اقدام نظامی مطرح خواهد شد. اما آنگونه که از سخنان وی برمیآید، این جنگ نه بهصورت مستقیم از سوی ایالات متحده، بلکه از طریق نیروی نیابتی آن، یعنی اسرائیل، دنبال خواهد شد. ترامپ مدعی شده که در صورت شکست دیپلماسی، تلآویو برنامهریزی گستردهای برای هدف قرار دادن زیرساختهای هستهای ایران انجام خواهد داد. این ادعاها در حالی مطرح میشود که رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر بارها تهدید به انجام عملیات نظامی علیه ایران کرده اما به دلیل ملاحظات امنیتی و نگرانی از واکنشهای تهران، تا کنون از اقدام عملی جدی خودداری کرده است. با این وجود، مطرح شدن دوباره این تهدیدها میتواند بخشی از یک جنگ روانی برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی باشد.
وی ادامه داد: این تحولات نیاز به تحلیل عمیقتری دارد، زیرا اگر این سناریو به واقعیت بپیوندد، شناخت شخصیت و الگوی رفتاری ترامپ در سیاستورزی اهمیت ویژهای پیدا میکند. ترامپ از ابتدای فعالیت حرفهای خود، چه در دنیای تجارت و چه در عرصه سیاست، از یک الگوی ثابت پیروی کرده است. او تحت تأثیر آموزههای روی کوهن، وکیل و مشاور مشهور خود، سه اصل را همواره بهکار بسته است: حمله مداوم به طرف مقابل، انکار واقعیت و اعلام پیروزی در هر شرایطی. این رویکرد در تمام تصمیمات ترامپ، چه در دوران ریاستجمهوری و چه پس از آن، مشهود بوده و اکنون نیز به نظر میرسد که در قبال ایران همین خطمشی را دنبال میکند.
اعلمی فریمان متذکر شد: در داخل ایران، انتشار خبر ارسال این نامه واکنشهای مختلفی را برانگیخته است. برخی تحلیلگران این اقدام را بخشی از یک جنگ روانی گسترده و حسابشده میدانند که با هدف ایجاد تنش در فضای داخلی ایران طراحی شده است. هدف اصلی این جنگ روانی میتواند ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت، دامن زدن به اختلافات داخلی و تحت فشار قرار دادن مسئولان برای تغییر سیاستهای کلان باشد. از سوی دیگر، افکار عمومی نیز نسبت به این موضوع حساسیت بالایی نشان دادهاند، چرا که پیامدهای هرگونه تصمیمگیری در این زمینه، تأثیرات مستقیمی بر شرایط اقتصادی و سیاسی کشور خواهد داشت.
وی افزود: اگر جمهوری اسلامی گزینه مذاکره را بپذیرد، این مسئله ممکن است با اصول و مبانی انقلاب اسلامی در تضاد باشد، چرا که خواستههای احتمالی آمریکا، شامل محدودیتهای شدید در برنامه هستهای و توان دفاعی ایران، فراتر از حدی است که نظام بتواند آن را بپذیرد. از سوی دیگر، رد مذاکره میتواند منجر به تشدید فشارهای اقتصادی و تحریمهای بیشتر شود که خود پیامدهای اجتماعی و سیاسی گستردهای را بهدنبال خواهد داشت. این مسئله ممکن است به افزایش نارضایتیهای داخلی، تعمیق مشکلات معیشتی مردم و حتی بروز برخی ناآرامیهای اجتماعی منجر شود.
این فعال سیاسی اظهار کرد: در چنین شرایطی، گزینه جنگ نیز هرچند نامحتمل به نظر میرسد، اما بهطور کامل از دستور کار اسرائیل خارج نشده است. ترامپ تمایل چندانی به ورود مستقیم آمریکا به یک درگیری نظامی با ایران ندارد، اما ممکن است اسرائیل را برای انجام حملاتی محدود علیه تأسیسات هستهای ایران تشویق کند. در این صورت، منطقه وارد مرحلهای جدید از تنش و بحران خواهد شد که میتواند پیامدهای غیرقابل پیشبینیای برای همه طرفها داشته باشد. علاوه بر این، تشدید تنشهای نظامی میتواند به گسترش درگیریها در منطقه، افزایش تهدیدات امنیتی برای کشورهای همسایه و حتی تشدید رقابتهای تسلیحاتی در خاورمیانه منجر شود.
وی در نهایت خاطر نشان کرد: با توجه به این شرایط، رویکرد ایران در قبال این نامه و سیاستهای آتی ترامپ، نیازمند یک راهبرد دقیق و حسابشده است. خویشتنداری در برابر تهدیدات، پرهیز از تصمیمات عجولانه و حفظ ابتکار عمل در فضای دیپلماتیک، میتواند راهکاری مناسب برای عبور از این مقطع حساس باشد. از سوی دیگر، تلاش برای کاهش وابستگی اقتصادی به مسیرهای تحت نفوذ آمریکا و تقویت توان بازدارندگی نظامی، میتواند قدرت چانهزنی ایران را در این معادله افزایش دهد. در نهایت، هوشیاری در برابر جنگ روانی و عدم گرفتار شدن در دام تبلیغاتی رسانههای غربی، میتواند از تأثیرگذاری منفی این فضاسازیها بر افکار عمومی داخلی جلوگیری کند.
source